تجویز «زیارت قبور» در کلام الهی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_از جمله ایرادات وهابیت به مسلمانان و به خصوص شیعیان، مسئله زیارت اهل قبور است. وهابیت در نزد خودشان این عمل (زیارت اهل قبور) را عملی شرکآمیز دانسته و آن را حرام و از جمله بدعت میدانند. ابن تیمیه، بنیانگذار تفکر وهابیت، در کتاب «الرد علی الاخنایی» آورده است: «هر کس قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و غیر او از اولیاء و صالحان را زیارت کند، به غیر خدا روی آورده و به خداوند شرک ورزیده است. پس این عمل، حرام و شرک به خداوند است.»[1] همچنین وی در کتاب «الجواب الباهر فی زوار المقابر» گفته است: «زیارت قبور انبیا و اولیا و صالحین، بدعت و نامشروع است.»[2]
در مقابل، آیات و روایات نبوی متعددی بر زیارت قبور، به ویژه زیارت قبور پیامبران و اولیا و صالحان تاکید کرده و برای آن پاداشهای بیشماری را بیان نمودهاند. اما پیش از استدلال به موارد قرآنی خوب است به مفهوم سنت و بدعت اشارهای داشته باشیم. سنت در لغت به معنای «دستور، مقررات و قانون» و در اصطلاح، به معنای عمل بیسابقه و جدید است.[3] هرچیز تازه و نوظهور که بدون سابقه انجام گیرد، در لغت به آن بدعت میگویند.[4] در جایی دیگر در تعریف اصطلاحی بدعت آمده است: «بدعت آن است که چیزی بر دین افزوده و یا از آن کاسته شود و این عمل، به حساب دین گذاشته شود.»[5] و به بیان دیگر بدعت، نوآوری در دین است؛ در حالیکه دلیلی بر جواز آن در شرع نباشد. و چنانچه این نوآوری در شرع ریشه داشته باشد، بدعت نیست.[6] بنابراین هرگونه تصرفی در دین که دارای مجوز شرعی نباشد و نوآوری در دین ( در جهت افزایش یا کاهش) بدون پشتوانه شرعی را شامل شود، بدعت نامیده میشود. حال با توجه به شناخت تعریف اصطلاحی بدعت و سنت، و با پژوهش در آیات این نتیجه حاصل میشود که زیارت قبور از مقوله سنت است، نه بدعت.
زیارت قبوردر قرآن:
«و لا تصل علی احد منهم مات ابدا و لا تقم علی قبره انهم کفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون»[توبه/84] ترجمه: هرگز، برمرده هیچیک از آنان (منافقان) نماز مگذار و بر قبر آنان (برای طلب مغفرت) نایست. آنان به خدا و پیامبر او کفر ورزیده و در حالی که فاسق و بدکارند، مردهاند.
از این آیه میتوان مشروعیت زیارت قبور، به ویژه قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را نتیجه گرفت. در این آیه، خداوند برای کوبیدن شخصیت منافق، به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمان میدهد که بر جنازه آنان نماز نگذارد و برای آنها طلب مغفرت ننماید و بر قبورشان نایستد. مفهوم آن این است که درباره غیر منافقان (مومنان) انجام چنین کارهایی بسیار نیکو و پسندیده است و میتواند موثر باشد. حال باید دید منظور از «ولا تقم علی قبره» چیست؟ آیا ایستادن در موقع خاکسپاری مقصود است؟ یا منظور اعم از هنگام خاکسپاری و دیگر مواقع است؟ عدهای از مفسران مانند «بیضاوی» و نویسنده «تفسیر روح البیان»، آیه را چنین تفسیر کردهاند: « ولا تقف عند قبره للدفن او الزیاره»[7] از اطلاق آیه هم همین گستردگی معنا به ذهن میآید که منع، هر دو مورد توقف هنگام دفن و توقف برای زیارت را شامل شود. از طرفی زیارت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به معنی حضور نزد ایشان است. اعم از اینکه برای استغفار باشد یا غیر از آن. اما «باید دانست که سلام کردن معنایی غیر از زیارت دارد و خود زیارت نیست»[8] با توجه به اینکه مشروعیت سلام کردن به نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به اثبات رسیده این مشروعیت برای زمان پس از حیات ایشان نیز استمرار دارد. زیرا در جای خود ثابت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دارای حیات برزخی بوده و سلام مردم را میشنود و جواب میگوید و اعمال مردم بر او عرضه میشود.[9]
بر همین اساس، دانشمندان اسلامی از آیه 64 سوره نساء معنای عموم را استخراج کرده و آن را شامل حیات و ممات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته و حتی گفتهاند: مستحب است این آیه کنار قبر ایشان تلاوت گردد. محمد بن حرب هلالی مینویسد: «وارد مدینه شدم و به زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتم. زیارت کردم و در برابر قبر شریف نشستم. در این هنگام، عربی آمد و گفت : سلام برتو ای رسول خدا! شنیدم خداوند فرموده است: «اگر آنان وقتی بر نفس خویش ستم کردند، به حضور تو برسند و توبه کنند و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در باره آنان طلب آمرزش کند، خدا را تواب و رحیم مییابند.» اینک با پشیمانی و استغفار از گناه خویش آمدم تا این بنده گناهکار را در پیشگاه خداوند شفاعت کنی. سپس گریه کرد و اشعاری را سرود و استغفار کرد.[10]
منابع:
[1]. کتاب الرد علی الاخنایی, ص 52
[2]. الجواب الباهر فی زوار المقابر, ص 14
[3]. فرهنگ نوین, ص 319
[4]. معجم مقاییس اللغه, ج 1, ص 209, ماده «بدع», تهذیب اللغه, ج 2, ص 240, ماده «بدع», ابن منظور لسان العرب ج 1, ص 342, ماده «بدع»
[5]. «البدعه زیاده فی الدین او نقصان منه من اسناد الی الدین» رسائل الشریف المرتضی, ج 2, ص 264
[6]. فتح الباری فی شرح صحیح البخاری, ج 5, ص 156, و ج 17, ص 9
[7]. تفسیر البیضاوی, ج 1, ص 416؛ تفسیر روح البیان, ج 3, ص 478
[8]. چالشهای فکری و سیاسی وهابیت, اکبر اسد علی زاده
[9]. کشف الارتیاب, فی اتباع محمد بن عبد الوهاب, ص 3365
[10]. وفاء الوفا باخبار دار المصطفی, ج 4, ص 1361
افزودن نظر جدید