آیا عزیر نبی خبر از دنیا دارد؟

  • 1393/05/12 - 17:16
این قسمت از آیه نفی علم غیب را به طور مطلق از پیامبران ثابت نمی‌کند، اگر حضرت عزیر نمی‌داند که چند روز درنگ کرده است، آیا این به معنای این است که ایشان مطلقا از عالم دنیا بی‌خبر است؟ اگر شخصی از من سوال کند که این چند روز داخل منزلتان چه گذشت، و من جواب دهم نمی‌دانم، آیا این ندانستن من به معنای جهل مطلق به امورات خانه است؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_

یکی از آیاتی که وهابیون به آن متوسل می‌شوند و می‌گویند: وقتی کسی از دنیا رفت هیچ گونه خبری از دنیا ندارد، آیه زیر است.

در سوره بقره [1 ] می‌خوانیم که,شخصی (عزیر نبی) که با دیدن شهری ویران و خالی از سکنه، بدون آن که منکر معاد شود، در تعجب فرو مانده بود که زنده شدن مردگان این شهر که در زیر خروارها خاک قرار گرفته‌اند، چگونه خواهد بود؟! به دنبال خطور چنین تصوری، خداوند او را به مدت صد سال میراند و سپس زنده گردانید و از او پرسید که گمان می کنی چه مدت در این مکان توقف کرده‌ای؟ او در پاسخ عرضه داشت که یک روز و یا بخشی از یک روز! سپس خداوند او را از مرگ صدساله‌اش آگاه ساخت.

وهابیان اظهار می‌دارند که شخصی که بر اساس این آیه، به مدت صد سال مرده بود، هیچ اطلاعی از جهان پیرامون خود نداشت و به همین دلیل، در پاسخ خداوند، مدت مکث خود را کمتر از یک روز اعلام نمود! و به همین دلیل، نتیجه می‌گیرند که انسانها بعد از مرگ، حتی متوجه گذشت زمان نخواهند شد، تا چه رسد به این که منشأ آثار و برکاتی برای دیگران باشند و به همین دلیل، سخن گفتن با مردگان کاری بیهوده و عبث است!

پاسخ:

نکته اول:

با کمی دقت در آیه معلوم می‌شود که آیه در بیان این مطلب نیست که نفی علم بعد از مرگ پیامبر کند

حضرت عزیر در ابتدای این آیه آمده است که عزیر به خداوند عرض مي‌كند:

قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا

عزیر پیامبر گفت: چگونه خداوند این اجساد را پس از مرگشان زنده می‌کند؟

حضرت ابراهیم هم همین درخواست را از خدای خویش مطرح کرد:

رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى

ابراهیم گفت: خدایا به من نشان بده چگونه مرده را زنده می‌کنی؟ [ 2]

پس تا این‌جا اصل آیه درباره اثبات معاد جسمانی برای عزیر نبی است و ربطی به نفی شنیدن بعد از مرگ ندارد

در قسمت دیگر آیه، خدا از عزیر سوال می‌کند که:«چقدر درنگ كردى؟» عزیر گفت: «يك روز؛ يا بخشى از يك روز.» خدا فرمود: "نه، بلكه يكصد سال درنگ كردى‏"

این قسمت از آیه نفی علم غیب را به طور مطلق از پیامبران ثابت نمی‌کند، اگر حضرت عزیر نمی‌داند که چند روز درنگ کرده است، آیا این به معنای این است که ایشان مطلقا از عالم دنیا بیخبر است؟

اگر شخصی از من سوال کند که این چند روز داخل منزلتان چه گذشت، و من جواب دهم نمی‌دانم، آیا این ندانستن من به معنای جهل مطلق به امورات خانه است؟

به بیانی دیگر:

به طور اجمال باید گفت قرآن در بعضی جاها علم غیب را برای پیامبران ثابت می‌کند

(عالِمُ الْغَيب فَلا يُظْهرُ عَلى غَيْبِه أَحداً إِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول. داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمى‌‏سازد، مگر رسولانى كه آنان را برگزيد، و به رسولان آنچه را بخواهد از علم غيب مى‌‏آموزد [ 3]

اما در آیه دیگر می‌خوانیم که:

وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَ ما مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذيرٌ وَ بَشيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ. اگر از غيب با خبر بودم، سود فراوانى براى خود فراهم مى‌‏كردم، و هيچ بدى (و زيانى) به من نمى‌‏رسيد [4 ]

که در این آیه و آیه مربوط به عزبر نبی می‌شود گفت که: منظور علم غیب ذاتی است یعنی اگر در قرآن جایی مشاهد شد که پیامبران از خود نفی علم غیب کرده‌اند، منظور علم غیب ذاتی است (پیامبران ذاتا از خود علم غیب ندارند، اما علم غیب اکتسابی به اذن خدا دارند) درباره آیه مربوط به عزیر هم همینطور می‌شود گفت که اگر عزیر گفت : «يك روز؛ يا بخشى از يك روز را درنگ کرده‌ام» این جمله یعنی خدایا من علم غیب ذاتی ندارم به همین علت فکر می‌کنم یک روز درنگ کرده ام

خلاصه نکته اول:

با آیه مربوط به عزیر نبی ، نفی علم غیب به طور مطلق ثابت نمی‌شود.

نکته دوم:

فتوای وهابیون این است که فقط خدا دارای علم غیب است ، و اگر کسی علم غیبی برای غیر خدا قائل شد مشرک است، در این صورت ما به وهابیون می‌گوییم طبق این فتوا باید عمر را هم مشرک فرض کنید، چرا که در کتاب‌های مورد تاییدتان آمده است که عمر هم علم غیب داشت.

در برخی از منابع آمده است که روزی جناب عمر بن خطاب شخصی را می‌بینند از او اسم او و محل زندگی او را می‌پرسند. مرد خود را از اهالی گوشه ایی از حره معرفی می‌کند. عمر بن خطاب می‌گوید. ای مرد خانواده‌ات را دریاب که در آتش می‌سوزند. زمانی که مرد به محلی زندگی‌اش برمی‌گردد می‌بیند خانواده‌اش در آتش سوخته‌اند. [5 ]

 

منابع:

[1 ] بقره آیه 259
[2 ] بقره آیه 260
[3 ] سوره جن، آيه 26
[4 ] اعراف آیه 188
[5 ] كتاب الموطأ، الإمام مالك، ج 2 ص 973

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.