ستون شکسته ی خیمه ی دین صوفیان

  • 1392/04/10 - 14:27
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تناقض گویی های صوفیان نتیجه و ثمره ی بدعت در دین است که هم باعث سردرگُمی متصوفه گردیده و هم موجب ضایع شدن عبادتی شده است که فساد آن باعث تخریب دین خواهد بود
خیمه

نماز ستون دین است و خیمه ی بندگی به درگاه حق توسط عمود صلاه پابرجاست. درباره ی اهمیت نماز همین تمثیل شریف نبوی صلی الله علیه و آله کافی است، که اگر نماز ترک شود و یا فاسد ادا شود، نمی تواند خیمه ی عظیم بندگی را سرپانگه دارد و طبعاً دیر یا زود این بندگی فرو خواهد ریخت و عبد را خجالت زده ی مولا و خسِرالدنیا والآخره خواهد کرد.
و باز در اهمیت نماز فرموده اند که اگر در روز جزا، نماز انسان مقبول افتد، ما بقی اعمالش نیز مورد بررسی قرار می گیرد. جایگاه این عبادت عزیز که در آیات قرآن و روایات رسول الله صلی الله علیه و آله و خاندان پاک او، بس رفیع و بلند، ذکر شده است؛ نشان دهنده ی این است که بندگان درگاه حق باید اهتمام ویژه ای نسبت به انجام آن و توجه فوق العاده ای درباره ی صحت آن و اینکه مورد قبول باری تعالی باشد، داشته باشند.
صوفیه بر خلاف ادعای خود که مدعی است با برنامه ی خود انسان را به سمت تکامل و کمال سوق می دهد، بدعتی را در نماز ایجاد کرده است که قطعاً موجب فساد آن و مخالف با روش و آموزه های شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله است. ایشان با واجب دانستن تجسم صورت مرشد در نماز و عبادت، رسماً بدعتی را ایجاد کردند که سابقه ای در دین نداشت. ملاسلطان گنابادی با توجیه زشت این بدعت می نویسد: (اگر صورت مرشد ظاهری را خیال در نظر نداشته باشد، صورت هواهای نفسانی که بت تراشی نفس اندهیچ وقت از نظر اونرود).[1] وی می گوید؛ برای اینکه حضور قلب در نماز، همراه بنده باشد و خیال او از هواهای نفسانی و هرچیزی که مانع از توجه به خدا باشد، خالی شود، پس باید چهره ی قطب را تصور کند و نماز بخواند!
سوالی که به ذهن می رسد این است که آیا تصور صورت مرشد و قطب، خود مایه ی حواس پرتی و تشویش ذهن در نمازنیست؟ آیا این کار باعث عدم حضور قلب در نماز نمی شود؟ اگر تجسم صورت قطب، یادآور اعمال قطب شود و نمازگزار بجای توجه به خدا و آنچه در نماز می خواند، اموری را که از قطب دیده، در حال نماز مرور کند؛آیا این خود نوعی بت تراشی و توجه به غیر خدا نیست؟
ملاعلی گنابادی درکتاب صالحیه با تصریح بر این مطلب می نویسد: (مقلّد ناچار است که در وقت عمل، مطاع (مرشد) را در نظر آورد).[2] این تصریح، بدعت متصوفه را غیرقابل توجیه کرده و فساد عبادت را به خوبی نشان می دهد. البته این انحراف و بدعت در سایر فرقه های ضالّه ی صوفی نیز است. مست علیشاه نیز در ریاض السیاحه بر این بدعت صحه می گذارد.[3] در این میان سلطان حسین تابنده هم با بی توجهی به آثار اسلافش که نشان از عدم تسلط وی بر مباحث تصوف دارد، گاف بزرگی داده و درنظرگرفتن صورت مرشد و قطب را بصورت اختیاری، وجب کافر شدن دانسته است! او در رساله ی رفع شبهات می نویسد: ( بنابراین، واضح است که در نظر گرفتن صورت در هنگام عبادت به اختیار کفر است. پس همانطور که توضیح داده شد، منظور از اهل عرفان تمثّل است و تمثیل نیست. و این مشاهدات هم بی اختیار صورت می گیرد و به هیچ عنوان شرک نیست).
این تناقض گویی ها نتیجه و ثمره ی بدعت در دین است که هم باعث سردر گمی متصوفه گردیده و هم موجب از بین رفتن عبادتی شده که فساد آن باعث تخریب دین خواهد بود.
منابع:
[1]. سعادت نامه، ص10-12
[2]. صالحیه،چاپ دوم ،334؛همان چاپ حقیقت،ص598
[3]. میرزا زین العابدین شیروانی(مست علیشاه)/ریاض السیاحة،ص371

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.