سرگذشت خدا و پیامبران درآثار كوئیلو جداً خواندنی است!

  • 1393/03/06 - 02:25
خدای كوئلیو هم نیازمند است و هم شكست‌پذیر! این خدا قادر مطلق نیست! اهل خطا و لغزش است! امیال منفی در او پدید می‌آید! هم اهل تمناست و هم اهل پشیمانی! و خلاصه خدای كامل و متعالی نیست!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_  سرگذشت خدا و پیامبران در آثار كوئلیو جداً خواندنی است!

خدای كوئلیو هم نیازمند است و هم شكست‌پذیر! این خدا قادر مطلق نیست! اهل خطا و لغزش است! امیال منفی در او پدید می‌آید! هم اهل تمناست و هم اهل پشیمانی! و خلاصه خدای كامل و متعالی نیست! با همین نگرش وی در مقدمه كتاب شیطان و دوشیزه پریم می‌نویسد.

« ایزد زمان ( زروان ) پس از خلق گیتی، هماهنگی گرداگردش را دریافت اما كمبود بسیار مهمی را احساس كرد؛ یك همراه كه در این زیبایی با او سهیم شود؛ یك هزار سال برای آوردن پسری نیایش كرد؛ داستان نمی‌گوید به كدام درگاه نیایش كرد، چرا كه او قادر متعال بود، پروردگار یگانه و اعلی؛ هر چه كرد، تا سرانجام باردار شد.

آن گاه كه ایزد زمان به تمنای دلش دست یافت پشیمان شد زیرا دریافت تعادل جهان بسیار ناپایدار شده است؛ اما دیگر بسیار دیر شده بود و پسرش در راه بود؛ پشیمانی‌اش تنها به یك نتیجه انجامیده پسر دیگری نیز در زهدانش پدید آمد.

اسطوره می‌گوید از نیایش آغازین خدای زمان، نیكی ( هورمزد ) پدید آمد و از پشیمانی‌اش، بدی ( اهریمن ) جفت و همزاد هورمزد شد؛ پدر، نگران همه چیز را چنان نظم داد تا هورمزد پیش از برادرش از زهدان بیرون بیاید تا اهریمن را از شر رساندن به جهان باز دارد اما از آن جا كه بدی چیره دست و تواناست، اهریمن توانست به نیرنگی پیش از هورمزد زاده شود و پیش از او ستارگان را ببیند ». [1]

با این نگرش است كه كوئلیو طبیعت انسان را محكوم بدی و شرارت معرفی می‌كند. در نگاه كوئلیو چون طبیعت انسان آمیخته با بدی است، « رفتار انسان‌ها باعث می‌شود كه هر لحظه از زندگی ابدی آنان، تبدیل به شكنجه شود و اصلا دوزخ خدا، عشق او به انسان‌هاست » نتیجه این‌كه عشق خدا، منطق ندارد و حكمتی در كارهای خدا تصور ندارد!  گویا عشق خداوند به آدمی، برای انسان نه تنها فایده‌ای ندارد بلكه باعث می‌شود انسان دچار عذاب اخروی شود، پس جهنم رفتن ما نتیجه عشق خدا به ماست!

در نوشته‌های كوئلیو گاهی خدایی غیر عادل به تصویر كشیده می‌شود « خدایی بی رحم كه همواره می‌سازد و ویران می‌كند » [2] خدای غیر عادل كوئلیو موجود منفعلی است كه به دست مخلوقات خود قابل تحریك است، این خدا فقط برای این كه به شیطان ثابت كند ایوب پیامبر انسان خوبی است، بدون وجود مصلحتی دیگر، به بدترین صورت وی را عذاب می‌كند تا جایی كه ایوب به كفر گویی می‌پردازد و البته بعد از « كفر گویی ایوب »، هرچه را كه خداوند از ایوب گرفته بود به او بر می‌گرداند.

شیطان قادر است تدبیر خدا را چنان جهت دهد كه باعث اختلال روانی یك پیامبر شود؛ در این نگاه، زندگی یك پیامبر، بازیچه شرط بندی خدا و شیطان است؛ براستی خدایی كه در پی زنده‌كردن ظرفیت‌های مختلف در وجود انسان است ( ظرفیت شكر، ظرفیت علم، ظرفیت صبر ... ) كجا و خدای ملعبه دست شیطان كجا؟ [3]

البته خدا در آثار كوئلیو شریعت مشخصی ندارد و به همه چیز راضی می‌شود چنانكه از زبان یك اسقف آمده: « ابراهیم بیگانگان را پذیرفت و خدا راضی بود، الیاس بیگانگان را نپذیرفت و خدا راضی بود. داود به كرده‌های خود می‌بالید و خدا راضی بود. باجگیر جلو محراب از كرده‌های خود شرم داشت و خدا راضی بود؛ از كجا بدانیم چه چیزی قادر متعال را خوشنود می‌كند؟ كاری را بكن كه قلبت فرمان می‌دهد و خدا راضی می‌شود ». [4]

گاهی هم بی عدالتی خدا چنان روشن است كه حتی پیامبر خدا این موضوع را بر نمی‌تابد و خواهان دور شدن خداوند از زندگی‌اش می‌شود؛ از زبان پیامبر: « خدایا من حكمت تو را در نمی‌یابم؛ من در اعمال تو عدالت نمی بینم؛ من قادر نیستم رنجی را كه به من داده‌ای متحمل شوم؛ از زندگی من دور شو! » [5]

« خدا » در نوشته‌های كوئلیو، خدایی است كه حتی پیامبرانش هم او را به حكمت و عدالت نمی‌شناسند‌‌‌‌‌؛ كافی است مروری بر كتاب كوه پنجم داشته باشید. ایلیای پیامبر هر چند در وجود خدای خود شك ندارد اما در حكمتش تردید دارد؛ وی از زبان ایلیای نبی می‌گوید: « خدا تا به حال كارهایی كرده كه در حكمتش تردید كرده‌ام؛ البته هرگز در وجودش شك نكرده‌ام ». [6]

این پیامبر گاهی هم مرتكب دروغ می‌شود و مدعی می‌شود كه « خدایان » به او دستور داده‌اند و پسرك هم متوجه دروغ گویی پیامبر شده است. گاهی پیامبران حتی فریب دیگران را می‌خورند و اعمال كفر آمیز انجام می‌دهند به طوری كه خدا آنها را نفرین و تادیب می‌كند پیامبری دیگر عاشق زن دوستش می‌شود و به خاطر این عشق نامشروع، دوستش را به قتل می‌رساند. كوئیلو نقل می‌كند كه « حضرت سلیمان به خاطر عشق به زنی بیگانه تاج و تخت سلطنت را از كف نهاده بود و حضرت داود یكی از بهترین دوستانش را به سوی مرگ روانه كرده بود چون عاشق همسر او شده بود » [7] و [ راه رسیدن به معشوقه‌اش، قتل شوهر آن زن بود ]. جای دیگر می‌گوید: « از آن زمان جنگ داخلی آغاز شد، ایلیا پیامبرانی را كه به خداوند خیانت كرده بودند كشت... ».

وی به نقل داستانی مضحك ( به نقل از كتاب مقدس ) می‌پردازد: « در گذشته‌های بسیار دور هنگامی كه یعقوب در خیمه‌گاه خود بود مردی به هنگام شب به درون خیمه او آمد و تا طلوع فجر با او كشتی گرفت. یعقوب مبارزه را پذیرفت، هر چند می‌دانست كه حریف وی خداوند است. به هنگام طلوغ فجر او هنوز شكست نخورده بود و مبارزه هنگامی پایان یافت كه خداوند پذیرفت او را بركت دهد. این داستان نسل اندر نسل گزارش شده تا هیچ كس آن را فراموش نكند كه گاه مبارزه با خداوند ضروری می‌نمود » [8] وی در تفسیر و رازگشایی از این داستان جعلی، مرتكب عذر بدتر از گناه می‌شود. در تفسیر كوئلیو هرچه سنتی و قدیمی است باید دور ریخته شود و انسان لازم است همه چیز را رها كند « حتی خدا را »، كه بتواند با شجاعت به پیش بتازد: «انسان‌های با شهامت هرچه كهنه و سرآمده است را به آتش می‌كشند و به قیمت رنجی عظیم و درونی همه چیز را رها می‌كنند حتی خدا را و به پیش می‌تازند ». [9]

« براساس سنت می‌بایست اجساد را طی مراسم خاص به خاك بسپارند اما ایلیا، با خدا و سنت مبارزه كرد و اقدام به سوزاندن اجساد نموده بود، اما احساس می‌كرد كه گناهی مرتكب نشده است. چون برای مشكلی جدید باید راهی جدید می‌یافت ». [10]

از همه خواندنی تر جایی است كه پیامبری لیست گناهان خدا را فهرست می‌كند و به خدا ثابت می‌كند كه گناهان پیامبر در مقابل گناهان خدا ناچیز است؛ ایلیای پیامبر خطاب به خداوند: « خدایا امروز روز آمرزش است و گناهان من نسبت به تو بی‌شمارند.... با این همه، خدای من! گناهان تو نسبت به من نیز بی‌شمار است. تو قبل از آن كه لازم شود، با بردن تنها كسی كه وی را دوست داشتم موجب رنج من شدی، تو شهری كه مرا پذیرا شده بود ویران كردی. سنگدلی تو موجب شد كه عشقی را كه به تو داشتم فراموش كنم؛ در تمام این مدت با تو مبارزه كردم و تو شرافت مبارزه مرا به رسمیت نمی‌شناسی. خدایا! اگر فهرست گناهان من و گناهان تو را با هم بسنجیم به من مدیون خواهی بود. اما چون امروز روز آمرزش است تو مراخواهی بخشید، من نیز تو را خواهم بخشید تا بتوانیم باز با هم راه برویم ». [11]

گفتنی است كه بعد از این دعای طلبكارانه، فرشته‌ای بر ایلیا ظاهر می‌شود و كار ایلیا را تایید و از او تشكر می‌كند! [12]

پی‌نوشت:

[1]. شیطان و دوشیزه پریم، ص 9

[2]. همان، ص 149

[3]. همان، ص 154

[4]. همان، ص 177

[5]. کوه پنجم، ص 186

[6]. همان، ص 40

[7]. همان، ص 97

[8] . همان، ص 223

[9]. همان، ص 224

[10]. همان، ص 226

[11]. همان، ص 229

[12]. کاوشی در معنویت‌های نوظهور، ص 150 - 156

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.