یکي ديگر از احکام و دستوراتي که باب و بهاء به آن دستور مي‏دهند حج مي‏باشد براي اينکه بابيان و بهائيان در حج عقب نمانده باشند و مسلکشان حج داشته باشد، باب و بهاء دستور به حج دادند.  ولي حج از نظر آنها يعني طواف خانه آنها (باب و بهاء) و وارد شدن به خانه آنها چنان که در کتب خود به آن اشاره مي‏کنند.

باب مي‏گويد: «کسي که فاصله منزل او با خانه (سيد باب) دريا باشد از آن عفو شده و اگر استطاعت بهم رساند بقدر آن به نفس مؤمني از خويشاوندان خود عطا کند که معفو خود بود و عندالله مقبول مي‏گردد حج او»[1]

بسيار جالب است که باب براي زيارت خدا خود استطاعت را شرط مي‏داند چنانچه مي‏گويد: «جايز نيست مسافرت کردن به سوي خانه سيد باب مگر براي کسي که بي‏نياز و متمکن است، بطوريکه در راه سفر مواجه به ناملايمات و اسباب حزن نشود و لازم است بر هر کسي که عازم زيارت است اينکه چهار مثقال طلا براي خدام آن بيت عطاء نمايد [2] .

و همچنين بهاء مي‏گويد: «خداوند فرمان داده است براي کسي که استطاعت و قدرت دارد اينکه براي زيارت خانه شيراز يا بغداد عزيمت کنند و عفو نموده است اين حکم را از زنها از نظر رأفت و رحمت بر آنان و خداوند عطاء کننده و بخشنده است» [3]
و همچنين در گنجينه احکام صفحه 53 مي‏گويد: در رساله سوال و جواب نازل شده سوال مجدد از حج استفسار شده بود، جواب دادند «حج بيت که بر رجال است بيت اعظم در بغداد و بيت نقطه اولي در شيراز مقصود است هر يک را که حج نمايند کافي است هر کدام که نزديکتر به هر بلد است اهل آن بلد آن را حج نمايند»

اين حجي بود که باب و بهاء به آن دستور دادند حجي که مخالف قرآن و سنت است چرا که خداوند متعال در قرآن مي‏فرمايد:
«اي ابراهيم» مردم را به اداء مناسک حج فراخوان تا پياده و سواره بر مرکبهاي لاغر و از هر راه دور و دره عميق به سوي تو جمع آيند تا در آنجا منافع بسيار براي خود فراهم بينند و نام خدا را در ايامي معين ياد کنند که ما آنها را از حيوانات روزي داديم پس از آنها بخوريد و فقيران را نيز طعام دهيد [4] .
همچنين مي‏فرمايد: «خداوند زيارت اين خانه را بر کساني که توانايي رفتن به آن را دارند واجب کرده است.» [5] .
همچنين مي‏فرمايد: «مردم را به حج فراخوان تا پياده يا سوار بر اشتران تکيه دهند و از راههاي دور و نزديک نزد تو بيايند» [6]
 

حج در اسلام يعني طواف خانه خدا ولي در مسلک بابيت و بهائيت يعني طواف خانه باب و بهاء، و اين يعني ادعاي خدائي اين دو (باب و بهاء)
اما حج در گفتار اهل البيت عليهم ‏السلام از اهميت خاصي برخوردار است چنانچه اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: «خدا را! خدا را! در حق خانه پروردگارتان تا زنده‏ايد آن را وامگذاريد که اگر رها شود (از عذاب الهي) مهلت داده نخواهيد شد [7] .

همچنين امام صادق عليه‏ السلام فرمودند: «خداوند متعال مردمان را بيافريد و آنها را به پيروي از دين و آنچه مصلحت دنياشان در آن است فرمان داد و نهي نمود و حج را مايه فراهم آمدن مردم از شرق و غرب عالم و آشنا شدن آنها با هم قرار داد تا بازرگاناني که از شهري به شهري کالا مي‏برند سود برند و کرايه دهندگان و شترداران به فايده ‏اي رسند و تا آثار پيامبر خدا صلي الله عليه و آله شناخته شود و خبرهاي آن حضرت نقل و بازگو شود و از ياد نرود» [8] .

اگر بنا بود هر پيامبري که مي‏ آيد حج پيروانش را خانه‏ ي خودش قرار مي‏داد، الان چندين هزار خانه مي‏ بايست طواف شود. جناب بهاء آيا فلسفه ‏ي حج را مي‏دانيد؟ اين حکم پوچ و بي‏ ارزش شما جز براي اغفال مردم ساده انديش چيز ديگري نمي‏تواند باشد.  

آيا مي‏شود حج ابراهيمي در اسلام را با حج باب و بهاء مقايسه کرد؟  
من يقين دارم که باب و بهاء عظمت طواف، سعي بين صفا و مروه، مشعر و منا و... را نفهميدند. وقتي انسان در آن محيط قرار مي‏گيرد از عالم ماده خارج مي‏شود و در عالم ديگري سير و سلوک مي‏کند.

اين مسافرت بر مردان واجب است و زنان که نيمي از جمعيت هستند معاف از انجام شده اند اين حج موقع و فصل معيني ندارد و در دو جاي متعدد است پس نمي تواند نتايج حج اسلامي را داشته باشد.[9]
 
اين بود فرق حج اسلام که دعوت به خداوند است و حج باب و بهاء که دعوت به نفس و باب‏پرستي و بهاءپرستي است.

مقاله مرتبط :

نماز بهایی پرستش بهاء الله

عبادت خدا در اسلام و بهائیت

حج بهاییت و حج اسلام

نحوه بوجود آمدن قبله بهاییان !

قبر انساني که قبله نماز می شود!

پی نوشت :

1. بيان باب 16 از واحد 4
2. بيان باب 18 واحد 4.
3. اقدس صفحه 10
4. سوره حج آيه 27.
5. آل‏عمران آيه 97.
6. حج آيه 27.
7. ميزان الحکمه جلد 3 ص 1001.
8. ميزان الحکمه جلد 2 ص 1005.
9. به سوی حقیقت، علیرضا روزبهانی  ص 104