روزه ،حکمی که خدای بهایی نقض کرد
وجوب روزه براي بهائيان در اسفند ماه به مدت نوزده روزاست که از طلوع تا غروب آفتاب فقط با امساک از دو مورد اکل و شرب تحقق مي يابد و عبدالبهاء دخان (دود) را مثل فقهاي مسلمان از جمله آشاميدني ها معرفي کرده است.
روزه اي آسان در معتدل ترين فصل سال نشان از توجه جناب بها ءالله است به سليقه دينداران عصر جديد که حال کارهاي عبادي سخت را ندارند [1]
محمد علي قائني در اين زمينه ميگويد:
«و روزه ي ما در شهر علا مقرر شده و حد آن از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب که در ظرف اين زمان بايد از خوردن و آشاميدن امساک نماييم» [2] .
اصل اين حکم از افکار سيد باب است، چنانچه ميگويد:
«و لتذکرو الله في تسعة عشر يوما من کل حول اخره و انتم صائمون.» [3] .
ذکر کنيد خدا را در نوزده روز در آخر هر سال در حالتي که شما روزه گرفته باشيد.
ميرزا بها هم در اين مورد ميگويد:
«قد کتبنا عليکم الصيام اياما معدودات و جعلنا النيروز عيدا لکم بعد اکمالها اضائت شمس البيان من افق الکتاب.» [4] .
نوشتيم براي شما روزه گرفتن را در ايام معيني و قرار داديم روز نوروز را عيد براي شما که پس از پايان روزه ي عيد نوروز را عيد فطر قرار دهيد اين طور روشنايي ميدهد آفتاب از ناحيه کتاب.
در جاي ديگر ميگويد:
«قد کتبنا الصوم تسعة عشر يوما في اعدل الفصول و عفونا ما دونها في هذا الظهور المشرق المنير.» [5] .
نوشتيم براي شما روزه را نوزده روز آن هم در فصل معتدل و عفو نموديم در اين ظهور از نحو ديگر.
با توجه به اين بيانات ميرزا بهاء، ايشان از چند جهت جانب پيروان خود را در مورد روزه رعايت نموده است:
1 - سي روز را به نوزده روز تنزل داده است
2 - ايام روزه را در بهترين فصل از لحاظ مدت قرار داده است
3 - ابتداي روزه را از طلوع آفتاب قرار داده است
4 - از مسافر و مريض و حامل و مرضع بکلي ساقط کرده است
جناب بهاء براي اينکه دينش داراي روزه باشد با کم کردن آن و قرار دادن آن در فصل معتدل، سعي کرده است نظر افراد راحت طلب و سست ايمان را به طرف خود جلب کند. قطعا جناب ميرزا بهاء، آشنا به فلسفه روزه در اسلام نبوده و الا اين حرفهاي پوچ و بي محتوا را بيان نميکرد.
از عجایب اینکه بهاء در عکا براي تظاهر به اسلام ماه رمضان را به شیوه مسلمانان روزه ميگرفت و به تمام اتباع تاکيد ميکرد که صائم شويد حتي اصرار داشت که جداّ صائم باشيد زيرا ميترسيد که اگر اندکي سخت نگيرد آنها در کار سستي کنند و روزه را افطار نمايند و کار او را خراب سازند و اين حالت تا آخرين نفس حيات بهاء ادامه داشت
حتي مشهور است مشکين قلم که از صحابه خاص بود به لحن مزاح گفته بود بناء بر مثل مشهور که ميگويند (شخصي گفت ما دعا کرديم مادرمان بميرد و پدرمان زني جوان بگيرد تا وسائل راحتي ما فراهم گردد اما دعاي ما معکوس مستجاب شد پدرمان مرد و مادرمان شوهر جوان گرفته به زحمت افتاديم) ما هم بابي شديم که از زحمت روزه سي روزه خلاص شويم حالا از طرفي در ماه رمضان به ما ميگويند حکمت اقتضا دارد که روزه بگيريد و تظاهر به اسلاميت کنيد از طرفي هم نوزده روز قبل از نوروز به ما ميگويند روزه بگيريد (حبا لجمالي) تا اين شريعت تأسيس شود
اين مزاح مشکين قلم هم که صورت جدي به خود گرفته شايد نتيجه اش این باشد که بهاء اجازه داد که روزه نوزده روزه شريعت بهاء را افطار کنند ولي روزه ي رمضان را بگيرند که مشت آقا در بلاد عثماني باز نشود
حتي جالب اين که پسرش عبدالبهاء تا يک هفته پيش از فوتش به جامع مسلمين رفته به امام اهل سنت اقتداء ميکرد و دست بسته نماز اسلامي ميگذارد و اظهار تبعيت اسلام مينمود و حتي طعنه بر تشيع ميزد و به قضاة و افندي ها ميفهمانيد که چون ما از طريق تشيع برگشته به راه تسنن قدم گذاشته ايم مردم با ما دشمني ميکنند.
چون بهاء به سبب ضعف پيري ناتوان شد مريدان ترس آن را داشتند که روزه وجود مبارکش را بيازارد متفقا عريضه نوشته و سوگندهاي غلاظ و شداد خوردند که اگر وجود مبارک سختي صوم را براي اين تحمل ميکنند که ما افطار نکنيم ما همه قسم ميخوريم که روزه بگيريم مشروط به اين که هيکل مبارک خود را به سختي صوم مبتلا نفرمايند. آن عريضه را جمعي امضا کرده تقديم نمودند ليکن بهاء روزه نوزده روزه را (حبا لجمالي) و روزه سي روزه را (خوفا للقتال) جاري فرمود. [6]
در پایان برای اینکه حسن ختام این مقاله لبخندی بر لب خواننده بنشاند به یکی از ادعیه ی ماه صیام بهایی اشاره میکنیم باشد که سبب ادخال سرور در قلوب مومنین شود ...
در نوشته ها و تأليفات سيد باب و ميرزا بهاء و عبدالبهاء و شوقي افندي و صبح ازل و سران اين فرقه، آنچه از هر چيزي بيشتر است تلفيق جملات و ترکيب کلمات بطرز آيات و مناجات و ادعيه ميباشد. اما در برخي از موارد که بخوبي روشن و پيدا است، جملاتي از خود بافته و مطالبي را بقالب لفظ آورده اند که حقيقتا در نهايت بيربطي است .
در مجموعه مبارکه (ص 53) دعائي را که مخصوص ماه صيام است از قلم ميرزا بهاء نقل ميکند :
اللهم اني اسئلک بالآية الکبري و ظهور فضلک بين الوري... اللهم اني اسئلک بشعراتک التي تتحرک علي صفحات الوجه کما يتحرک علي صفحات الالواح قلمک الاعلي و بها تضوعت رائحة المسک المعاني في ملکوت الانشاء بان تقيمني علي خدمة امرک علي شأن لا يعقبه القعود [7]
خدايا سؤال ميکنم تو را بواسطه آيت کبري و بسبب ظهور فضل تو در ميان مخلوقات.... خدايا سؤال ميکنم تو را بسبب آن موي هاي تو که حرکت ميکند بر صفحات چهره ات چنانکه حرکت ميکند قلم اعلي تو بر صفحات الواح تو و بواسطه آنها برانگيخته شده است عطر مشک معاني در ملکوت انشاء، اينکه مرا واداري بر خدمت امر خود بطوريکه پشت سر آن قعود نباشد.
چنین روزه ای را سزد که چنین دعایی هم داشته باشد ...
مقالات مرتبط :
پی نوشت :
1.به سوی حقیقت، علیرضا روزبهانی ص 101
2.دروس الديانه، درس بيست و سوم.
3. بيان، باب ثامن عشر، واحد ثامن.
4. اقدس، ميرزا بها، ص 9 ، 6.
5. مبين، ميرزا بهاء، ص 1 ، 74.
6. باب و بهاء را بشناسيد فتح الله مفتون يزدي ص 180
7. گنجينه ي احکام ص 41 نيز باين دعاء اشاره کرده است
دیدگاهها
ناشناس
1393/12/08 - 09:23
لینک ثابت
جالبه. و بیچاره ها چقدر خنگند
احمد
1399/02/20 - 13:57
لینک ثابت
فدای راه و رسم اسلام
افزودن نظر جدید