آیا شیعه برای تأیید مذهب خود آیات قرآن را تأویل می کند ؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ گاهی اوقات اتهامات ناروایی از سوی برخی دشمنان اسلام به ویژه وهابیون به شیعه نسبت داده میشود مثلا میگویند: شیعیان برای تأیید و مستحکم کردن مذهب خود آیات متشابه قرآن را به تأویل میبرند.!
در توضیح این مطلب ناگزیر باید قدری دربارۀ لزوم تأویل برخی از آیات سخن بگوییم تا روشن شود تأویل برخی از آیات، مورد اتفاق همۀ علمای اسلام است. توضیح این که قرآن، آیات خود را به دو گروه تقسیم میکند و میفرماید: « هو الذی أنزل علیک الکتاب منه آیات محکمات هنّ امّ الکتاب و اخر متشابهات »؛ « اوست که کتاب ـ را بر تو نازل کرد. بخشی از آن « محکم » است که اساس و ریشه کتاب است و قسمتی از آن « متشابه » می باشد ».[آل عمران / 7 ]
این آیه، آیات قرآن را به دو بخش تقسیم میکند: 1. محکم، 2. متشابه.
مقصود از « محکم » آیاتی است که از نظر دلالت، روشن و پا پرجاست و هرگز در آن، دو احتمال وجود ندارد؛ در حالی که « متشابه » آیهای است که ظهور آن متزلزل است و برای روشنی آن، لازم است که در مفاد خود آیه و آیات مرتبط با آن دقت شود تا نشانهای بر معنای مقصود به دست آید و سرانجام تزلزل ظهور از بین رفته و تفسیر درست آیه آشکار گردد.
علماء دربارۀ متشابه اختلاف نظر دارند، ولی در لزوم تأویل آن وحدت نظر دارند. مسلّما تأویل متشابه گاهی به وسیلۀ افراد فتنهگر صورت میگیرد که قرآن از آنها انتقاد میکند که در پی سوء استفاده هستند، و گاهی تأویل به وسیله « راسخان در علم » انجام میشود که با دقت و بی غرضی، در خود آیه و آیات متناسب نشانههایی مییابند و سرانجام به مقصود الهی پی میبرند.
مسلّما تأویل متشابه، دارای ضوابط و شرایطی است که باید یک فرد مفسر واجد آن باشد.
امروزه علمی به نام « هرمنوتیک » در غرب پایه گذاری شده که به معنی تفسیر کتاب مقدس است. خوشبختانه علمای اسلام از قرنها پیش این علم را پیریزی کرده و شرایط تفسیر و مفسر و روش آن را در کتابهای خود، بیان کردهاند. اکنون نمونه ای از تأویل مقبول را که در حقیقت توضیح آیهای با آیۀ دیگر است، ذکر میکنیم: قرآن پیوسته یک رشته معارف والا را در سطح درک افراد عادی تنزل میدهد تا همگان با چنین معارفی آشنا گردند. تنزل دادن این گونه معارف به سطح افهام همگانی و پوشاندن لباس حس بر مسائل عقلی،
مایۀ پیدایش یک رشته احتمالات در مفاد آیه میگردد که برخی از این احتمالات با اصول مسلم قرآن سازگار نیست، مثلا قرآن در بیان احاطه و سلطه خدا بر ظالمان و ستمگران و این که آنان قدرت فرار از سلطۀ او را ندارند، چنین میفرماید: « انّ ربّک لمرصاد » ؛ « به راستی خدا در کمینگاه است ».[فجر/14]
و یا در تشریح ظهور هیبت و عظمت خدا در روز رستاخیز چنین میفرماید: « و جاء ربّک و الملک صفّا صفّا »؛ « در روز قیامت در حالی که فرشتگان صف کشان ایستاده اند، خدای تو به صحنه می آید.»[ فجر/22]
هدف این آیات، بیان قدرت و سلطۀ خداست و در حقیقت میخواهد احاطۀ خدا را بر روز قیامت در قالب مسائل محسوس بیان کند، از این جهت باید برای پیبردن به معنی واقعی این آیات، قرائن موجود در آیههای فوق و آیات مناسب را دید تا از این جهت، آیات متشابه با آیات محکم هماهنگ گردند. فلذا تأویلی مورد مذمّت و رد علما میباشد که تفسیر به رأی باشد نه آن تأویلی که توسط آیات دیگر و احادیث معصومین توضیح آن داده شود؛ و این مبنایی است که تفاسیر شیعی بر آن پایهگذاری شده است.[1]
منابع:
[1]. کتاب راهنمای حقیقت آیت الله شیخ جعفر سبحانی، ص 274 ـ 277 .
افزودن نظر جدید