نقد کتاب فصل الخطاب توسط علمای شیعه

  • 1392/11/27 - 07:45
مرحوم میرزا حسین نوری معروف به محدث نوری یکی از علمای شیعه اخباری مسلک قرن سیزدهم بوده است. ایشان کتابی تحت عنوان « فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب » در اثبات تحریف قرآن نگاشته است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مرحوم میرزا حسین نوری معروف به محدث نوری یکی از علمای شیعه اخباری مسلک قرن سیزدهم بوده است. ایشان کتابی تحت عنوان « فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب » در اثبات تحریف قرآن نگاشته است. نامبرده در این کتاب با استناد به روایات فراوانی در صدد اثبات ادعای خودش منبی بر حذف برخی آیات و چه بسا سوره‌های فراوانی از قرآن و احیانا افزوده شدن برخی کلمات به آیات قرآن،می‌باشد. بنابراین کتاب مستمسکی برای حمله به شیعه شده و وهابیون دائما با علم کردن و حتی تجدید چاپ این کتاب، شیعه را متهم به اعتقاد به تحریف قرآن می‎نمایند. و می‌گویند چرا شیعه این کتاب را نقد نمی‌کند ؟

پاسخ: از روزی که این کتاب منتشر شد، گروهی از محققان و علمای بزرگ شیعه به نقد این کتاب و مخالفت و اعتراض شدید با مؤلف آن پرداختند.
برخی از آنان عبارتند از:
1. فقیه محقق شیخ محمود فرزند شیخ ابوالقاسم معروف به معرّب تهرانی ( متوفای 1313 ه )، کتابی در رد بر فصل الخطاب در 300 صفحه به نام « کشف الارتیاب فی عدم تحریف الکتاب » نوشت و در آن، با دلایل روشن عدم تحریف قرآن را ثابت نمود، تا آنجا که مرحوم محدث نوری پس از مطالعه این کتاب، برخی از نظریات خود را تعدیل کرد.

2. سید محمد حسین شهرستانی ( متوفای 1315 ه ) کتابی ارزشمند در نقد آن نوشت و آن را « حفظ الکتاب الشریف عن شبهة القول بالتحریف » نامید.

3. علّامه شیخ محمد جواد بلاغی ( 1284 ـ 1351 ) مؤلف کتاب « آلاء الرحمن » در مقدمه کتاب خود نقدی روشن بر فصل الخطاب نوشته است.

4. مرجع شهیر ابوالقاسم خوئی ( 1317 ـ 1411 ه ) در کتاب « البیان » فصلی به نام ( صیانة القرآن عن تحریف ) دارد و در آن روایات دالّ بر تحریف را که شیخ نوری گردآوری کرده به نحو احسن ارزیابی نموده است.

5. حضرت آیت الله العظمی سبحانی در کتاب راهنمای حقیقت خود فرمودند رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) می‌فرمود: محدث نوری انسانی صالح و اهل تشیع بود، ولی علاقه فراوانی به گردآوردی روایات ضعیف و عجیب و غریب داشت، روایاتی که خرد انسان آنها را نمی‌پذیرد.

در عین حال، برای ارزیابی این کتاب باید گفت: روایات ویژه‌ای که در این کتاب آمده و نشان از تحریف دارد، خواه به طور کلی تحریف را بیان کند یا مورد خاصی را نام ببرد، ( 1122 ) حدیث است که ( 61 ) روایت آن به طور عام قائل به تحریف است و ( 1068 )
روایت آن مورد خاصی را نام می‎برد که در آن تحریف صورت گرفته است. و همچنین اکثریت قاطع این روایات از کتاب‌هایی گرفته شده که سند و اعتبار ندارد، یا نویسنده‌اش مجهول است و یا سند آن قطع شده، یا از پایه و اساس جعلی و بی اعتبار است. در هر حال هیچ یک از روایاتی که شائبه تحریف قرآن در آنها وجود دارد به دلیل مخالفت با برخی دیگر از آیات قرآن کریم و روایات صحیح السندی که به تحریف ناپذیری قرآن تصریح می‎‎نمایند، قابل اعتماد و استناد نبوده و نیستند. بنابراین نسبت تحریف به شیعه افترایی ناجوانمردانه است که از نا آگاهی یا دشمنی برخی از اهل سنت ( وهابیت )، با شیعه سرچشمه می گیرد. [1]
علاوه بر اینکه به گفته برخی مورخین، خود محدث نوری نیز در پایان عمر از نظر خود برگشت و رساله‎ای را در رد فصل الخطاب و اثبات عدم تحریف قرآن نوشت.

 

 

 

 منابع:
[1]. برگرفته از کتاب راهنمای حقیقت آیت الله شیخ جعفر سبحانی، ص / 258 ـ 259.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.