موالي در عراق
در آستانه نبرد قادسيه، بيش از چهار هزار نفر از سپاهيان ايراني، معروف به ديالمه (ديلميان) به فرماندهي «زهرة بن حوية» به سپاه مسلمانان عرب پيوستند. اين افراد كه در جنگها، راهنما و همراه مسلمانان بودند، «حمراء» ناميده شدند. آنان براي پيوستن به سپاه عرب شرط كردند كه پس از جنگ به مكان دلخواه خود بروند و با هر قبيله اي كه خواستند هم پيمان شوند و از غنايم نيز سهمي بگيرند. (1)
موالي (2) در عراق از حقوق چنداني بهره مند نبودند و شهروند درجه دوم شناخته مي شدند و آنان را تحقير مي كردند و حتي در زمان خليفه دوم سعي شد به دليل نياميختن با عرب ها و نفوذ در مركز خلافت از ورود آنها به مدينه جلوگيري شود. در زمان خليفه دوم و سوم، سخت گيري هايي نسبت به آنان روا داشته شد كه در عصر اموي به اوج خود رسيد.
بيشتر موالي و ايرانيان در كوفه زندگي مي كردند. سعد بن ابي وقاص در سال 17 هـ . ق كوفه را تاسيس كرد (3) و عدن كثيري از اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم قبايلي از اعراب يمني (اعراب جنوبي) و اعراب قحطاني (اعراب شمالي يا نزاري) در آن اقامت گزيدند. اعراب جنوبي و شمالي، هيچ وقت با هم زندگي مسالمت آميزي را آغاز نكردند و اين امر سبب بروز مشكلاتي در اين شهر شد.
سعد ابي وقاص با توجه به مهاجرت قبايل و طوايف و براي جلوگيري از اختلافات، جمعيت كوفه را به هفت گروه، موسوم به «اسبع» تقسيم كرد. چهار هزار ايراني، مشهور به حمراء و گروهي از مردم بحرين با يكي از اين طوايف متحد شدند. اين تقسيم بندي 19 سال، يعني تا زماني كه حضرت علي عليه السلام در سال 36 هـ . ق به كوفه آمد، ادامه داشت؛ علي عيله السلام تغييرات مهمي را در تركيب و صورت خارجي اين هفت گروه از طريق تركيب و جابجايي برخي قبايل، از يك گروه به گروه ديگر به وجود آورد.
بر تعداد ايرانيان در كوفه روزبه روز افزوده شد. علاوه بر چهار هزار مرد جنگي كه در كوفه اقامت داشتند، تعداد زيادي نيز، همراه خانواده خود به كوفه آمده، در آنجا اقامت گزيدند. مسجد كوفه را نيز يك ايراني به نام « روزبه بُزُرْجُمِهر(بزرگمهر)» ساخت و از جمله مصالح آن، آجرهايي بود كه از كاخ سلطنتي ايرانيان در حيره آورده بودند. مطلب ديگر اينكه ايرانيان بازارها را به صورت دكه در كنار منازل ساختند. (4)
با افزايش جمعيت ايرانيان در كوفه، شهر كوفه به دو گروه اعراب و پارسيان تقسيم شد.
اعراب خود به چند گروه تقسيم مي شدند كه تركيب آنها بسيار نامتجانس و پيچيده بود.
پارسيان به سه گروه تقسيم مي شدند:
1. اسيراني كه پس از شكست در نبردهاي مدائن، قادسيه، نهاوند و ... به كوفه آورده شدند. اكثر آنها اسلام را از اربابان خود پذيرفتند و آزادي يافتند ولي هم پيمان آنان باقي ماندند. اين اسيران، موالي حقيقي در كوفه بودند؛
2. گروهي از كشاورزان و روستائيان، با سقوط دولت ساساني، وسايل زندگي خود را از دست داده بودند. اين افراد كوفه را مناسب ترين محل براي سكونت و كار خود يافتند. گروهي نيز به عنوان پيشه ور و صنعت گر به كوفه آمدند، و ايلام را پذيرفتند كه اين گروه بزرگترين گروه موالي را تشكيل مي دادند؛
3. «حمراء» در حدود چهار هزار نفر از اشراف و بزرگان بودند. آنها پس از پيوستن به سپاه عرب شرط كرده بودند كه از پرداخت خراج، معاف باشند و حتي سهمي از غنائم را بگيرند و آزادي عمل داشته باشند.
افزون بر اين، تعداد زيادي از زنان نيز اسير شده بودند كه به همسري اعراب مسلمان درآمدند؛ در نتيجه 20 نسل در كوفه بوجود آمد كه مادرانشان ايراني بودند.
از ميان ساكنان كوفه، يمني ها و ايرانيان تمايلات شيعي داشتند ولي بخش عمده اي از آنها مواجهه با هر خطري كه امكان وقوع آن باشد، گريزان بودند. به همين دليل مانند بسياري از اعراب كوفه فاقد شهامت و ثبات قدم لازم در مرحله امتحان بودند.(5)
پي نوشت:
1. فتوح البلدان، ص 279.
2. موالي : ايرانيان
3. يعقوبي، تاريخ، ج 2، ص 43.
4. طبري، تاريخ، ج 2، ص 119 و ابن اثير، الكامل، ج 2، ص 269.
5. تشيع در مسيرتاريخ، ص 153.
افزودن نظر جدید