عظمت علمی امام صادق (ع)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ امام صادق (علیهالسلام)، شخصیتی است که دوست و دشمن در مدح وعظمت علمی، اخلاقی، و کرامت ایشان لب به سخن گشودهاند، و چه موافق و چه مخالف از مباحث علمی مطرح شده توسط ایشان و فضای علمی که توسط پدر بزرگوارشان [امام باقر (علیهالسلام)] ایجاد شده بود و امام صادق (علیهالسلام) آن را گسترش داد، نهایت استفاده را بردهاند.
امروزه اگر شیعه از جهت مبانی فقهی و کلامی، و سایر مباحث، غنی است، به این دلیل است که در کنار قرآن کریم، از این منبع فیض، و احادیث نقل شده از امام صادق (علیهالسلام) بهره برده است؛ روایاتی که توسط شاگردانی همچون زراره، ابان بن تغلب، ابوحمزه ثمالی و مفضل بن عمر و ... که در محضر امام (علیه السلام) تلمذ کردهاند نقل شده است.
حتی پیروان سایر فرق و مذاهب اسلامی، در بسیاری از مبانی فقهی خود، از علم امام صادق (علیهالسلام) بهره بردهاند، و جویندگان علم از بلاد دور و نزدیک، برای کسب علم از این منبع فیض و شرکت در مناظرات علمی، محضر ایشان میرسیدند. (چون عصر حیات امام صادق (علیهالسلام)، عصر جنبش فرهنگی و فکری و پیدایش فرق و مذاهب گوناگون بود.)
بنابراین شاگردان امام صادق (علیهالسلام) منحصر به شیعیان نبودند، بلکه پیشوایان چهارگانه اهل سنت بلاواسطه یا با واسطه شاگرد ایشان بودند. ابوحنیفه در رأس این پیشوایان قرار دارد که به گفته خودش، دو سال شاگرد امام صادق (علیهالسلام) بوده و اساس علم و دانشش از این دوسال است.[1]
او که پیشوای مذهب حنفیه است، درباره امام (علیهالسلام) میگوید: «ما رایت افقه من جعفربن محمد و انه اعلم الامه؛ لولا جعفربن محمد ما علم الناس مناسک حجهم.[2] من فقیهتر و داناتر از جعفر بن محمد ندیدهام؛ او داناترین فرد این امت است، و اگر جعفر بن محمد نبود، مردم احکام و مناسک حجشان را نمیدانستند.» از آنجایی که از زمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) دیگر فرصتی برای گسترش و ترویج معارف ناب اسلامی پیش نیامده، به خصوص که قانون منع حدیث و فشار حُکّام اموی باعث تشدید این وضع شده بود، لذا خلأ بزرگی در جامعه آن روز که تشنه هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم میخورد. امام صادق (علیهالسلام) با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشتههای مختلف علمی و نقلی، شاگردان بزرگی تربیت کرد.
امام صادق (علیهالسلام) هر یک از شاگردان خود را در رشتهای که با ذوق او سازگار بود، تشویق و تعلیم میکرد و در نتیجه هر کدام از آنها در یک یا دو رشته ازعلوم مانند: حدیث، تفسیر و علم کلام تخصص پیدا میکردند؛ تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشتهاند؛ ایشان از فرصتهای گوناگونی برای دفاع از دین و حقانیت تشیع و نشر معارف صحیح اسلام استفاده میبرد؛ اما کسانیکه به خاطر غرور و دشمنی با اهل بیت عصمت و طهارت، خود را از این منبع فیض، محروم کردند، در بسیاری از مباحث فقهی و کلامی، و سایر مبانی مانند علم به کتاب و تفسیرکتاب و شناخت محکم و متشابه، در تاریکی و بن بست هستند؛ از آنجا که آیات متشابه میتواند دست آویزی برای فهم نادرست قرآن باشد، لذا در فهم و تفسیر آیات قرآن سخنانی را مطرح میکنند که از مبانی و معارف ناب اسلامی، بسیار دور است.
خداوند در قرآن میفرماید: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ.[آلعمران/7] واوست خدایی که قرآن را بر تو فرستاد که برخی از آن کتاب آیات محکم است که اصل و مرجع سایر آیات کتاب خداست و برخی دیگر متشابه است، و آنان که در دلشان میل به باطل است، از پی متشابه رفته تا به تأویل کردن آن در دین راه شبهه و فتنهگری پدید آرند، در صورتی که تأویل آن را کسی جز خداوند و اهل دانش نداند.» بر اساس بسیاری از روایات، مراد از «راسخون در علم»، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه (علیهمالسلام) هستند که از تأویل آیات متشابه قرآنی نیز آگاهی دارند.[3]
درباره عظمت علمی و اخلاقی، کرامت و عظمت و زهد امام صادق (علیهالسّلام) جمع کثیری از بزرگان اهل سنت و جماعت، پیشوایان مذاهب اهل سنت، سخن گفتهاند. ازجمله این اظهار نظرها، سخن شَبْلَنْجی است:
وی در اين زمينه بيان میكند: «فضيلتها و صفات پسنديده امام صادق (عليهالسلام)، آن اندازه فراوان است كه به محاسبه عادی در نمیآيد و نويسنده هر قدر هوشيار و چيره دست باشد، از عهده بررسی و قلم فرسايی درباره آنها برنمیآيد.»[4]
پینوشت:
[1]. اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، دارالکتب العربیه، بیروت، ج 1، ص 55.
[2]. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، طبع قم، نشراسلامی، ج۲، ص۵۱۹.
[3]. کلینی، اصول کافی، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۵۷۷.
[4]. مؤمن بن حسين الشبلنجى، نورالابصار فى مناقب آل البيت النبى المختار، منشوارت دارالكتب العلميه، ص131.
افزودن نظر جدید