علت شکست ابرقدرت زمان در برابر اعراب

  • 1392/11/28 - 00:07
اجتماع آنروز ايران يك اجتماع طبقاتی عجيبی بود امتياز طبقاتی و محروم بودن عده كثير مردم ايران از حق مالكيت‏،ناچار اوضاع خاصی پيش آورده بود.

اجتماع آن روز ايران، يك اجتماع طبقاتی عجيبی بود. امتياز طبقاتی و محروم بودن عدهّ كثير مردم ايران از حق مالكيت‏، ناچار اوضاع خاصی پيش آورده بود،  به همين جهت جامعه ايرانی در دوره‏ ساسانی هرگز متحد و متفق الكلمه نبوده و توده‏‌های عظيم از مردم هميشه‏ ناراضی و نگران و محروم زيسته‏‌اند اين است كه دو انقلاب كه پايه هر دو بر اين اوضاع گذاشته بود و هر دو برای اين بود كه مردم را به حق مشروع‏ خداداد خود برساند، در اين دوره روی داده است: نخست در سال 240 ميلادی‏ در روز تاج‌گذاری شاپور اول، يعنی چهارده سال پس از تاسيس اين سلسله و نهادن اين اساس، مانی دين خود را كه پناهگاهی برای اين گروه محروم بوده‏ است اعلان كرد و پيش برد. تقريبا پنجاه سال پس از اين واقعه زرادشت‏ نامی اصول ديگری كه معلوم نيست تا چه اندازه اشتراكی‏ بوده است اعلان كرد و چون وی كاری از پيش نبرد، دويست سال پس از آن‏ بار ديگر " مزدك " پسر " بامداد " همان اصول را به ميان آورد ،سرانجام می‏بايست اسلام كه در آن زمان مسلكی آزادمنش و پيشرو و خواستار برابری بود.

اين اوضاع را در هم نوردد و محرومان و ناكامان اجتماع را به‏ حق خود برساند [1] ، حتی آتشكده های طبقات مختلف‏ با هم فرق داشت، فرض كنيد كه ميان ما مساجد اغنيا از مساجد فقرا جدا باشد چه روحی در مردم بيدار می‏شود ؟ ! طبقات بسته بود، هيچ كس حق‏ نداشت از طبقه ای وارد طبقه ديگر بشود، كيش و قانون آن روز هرگز اجازه‏ نمی داد كه يك كفش دوز و يا كارگر بتواند با سواد بشود، تعليم و تعلم‏ تنها در انحصار اعيان زادگان و موبد زادگان بود . 

دين زرتشت در اصل هر چه بود، به قدری در دست موبدها فاسد شده بود كه‏ ملت باهوش ايران هيچ‌گاه نمی‌توانست از روی صميم قلب به آن عقيده‏ داشته باشد و حتی آنچنانكه محققين گفته‌اند اگر هم اسلام در آن وقت به‏ ايران نيامده بود مسيحيت تدريجا ايران را مسخر می‏‌كرد و زرتشتی گری را از ميان می‏‌برد[2]، از سال يكصد ميلادی دسته‏هايی از مسيحيان‏ در " اربل " بودند و بين سال 148 تا 191 در " كركوك " فعلی آثاری از وجود آنها هست، اگر چه هنوز در ايران مذهب مسيح تشكيلات رسمی به خود نداده بود ولی مسيحيت توجه بسياری از ايرانيان را به خود جلب كرد [3]. روشن‎فكران و باسوادان آن روز ايران، و همچنين مراكز علمی و فرهنگی ايران آن روز را مسيحيان تشكيل می‏داده‏اند نه زردشتيان. زردشتيان‏ آنچنان دچار غرور و تعصب های خشك و سنت های غلط بودند كه نمی توانستند درباره علم و فرهنگ و عدالت و آزادی بينديشند . و در واقع مسيحيت بيش‏ از زردشتی گری از ورود اسلام به ايران زيان ديد، زيرا زمينه بسيار مناسبی‏ را از دست داد. بی علاقگی مردم ايران نسبت به حكومت و دستگاه دينی و روحانيتشان، سبب می‏شد كه سربازان آن‌ها در جنگ ها باميل و رغبت عليه مسلمانان نجنگند و حتی در بسياری از موارد به آنها كمك كنند [4].

حقيقت اين است كه مهم‌ّترين عامل شكست حكومت ساسانی را بايد ناراضی ‏بودن ايرانيان از وضع دولت و آيين و رسوم اجحاف آميز زرتشتیان در آن زمان دانست، زيرا اگر روح مردمی بر اساس يك رژيم يا يك آيين خوشبين باشد نارضايتی‏ موقت سبب نمی‌شود كه هنگامی كه دشمن مشترك رو می‏آورد آن مردم نجنگند، بر عكس اگر روح ملی زنده باشد هر چند اوضاع ظاهر خراب باشد، در اين‌گونه مواقع ملت خود را جمع و جور می‏‌كند اختلافات داخلی را كنار می‏‌گذارد، و يك دست به دفع دشمن مشترك می‌‏پردازد، همچنان كه نظير آن در تاريخ زياد آمده است، اما اين به شرطی است كه يك روح زنده در آن مملكت كه از مذهب يا حكومت آنان سرچشمه بگيرد وجود داشته باشد[5]. «عبدالحسین زرین کوب» می‌گوید: سقوط دولت ساسانی به دست عرب‌ها انجام شد، ولی نه به خاطر قدرت نظامی عرب‌ها، بلکه به خاطر اين كه ضعف و فساد بر دولت ساسانی غلبه کرده بود[6].

پی نوشت:

[1].  سعيد نفيسی ،تاريخ اجتماعی ايران ، جلد دوم ، صفحه 46 - . 47
[2]. مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام وایران،جلد14ص99
[3]. تمدن ايرانی به قلم جمعی از خاورشناسان صفحه . 28
[4]. ادوارد براون ، تاريخ ادبيات ايران ، جلد اول ص 299
[5]. مرتضی مطهری، خدمات متقابل اسلام وایران ،جلد14 ص98
[6]. زرین کوب،، کارنامه اسلام 1371،ص 535-14-12

بازنشر

دیدگاه‌ها

مرسی از بابت مطالب خوبتون که هر روز به ایمیل من فرستاده میشه در واقع دنبال همچین سایتی میگشتم که خوشبختانه پیداش کردم

ما ک اسلامی در ایران نمیبینیم همش حرفه دنبال اسلام میگردین ی سری ب ژاپن بزنید

سلام، این موضوعی که شما میگید هیچ ارتباطی به مطلب داره که، میگن چرا در 1400سال پیش ساسانی ها از سپاه اعراب مسلمان شکست خورد، حالا شما میگی ما تو ایران اسلام نمیبینیم! 1400سال گذشته هزارتا اتفاق افتاده هزار تا مسئله پیش اومده، کلی فراز و نشیب طی شده تا رسیده به اینجا، بحث اصلاً یک چیز دیگست! حالا اینکه چرا تو ایران دین نیست، یا اگر هست چقدر هست یه بحث دیگست و معلول عوامل دیگه ای هست. ژاپنم باز یه بحث دیگست! چرا مسائل رو در هم قاطی میکنید؟ :]

دولت ساسانی بهترین دولت تاریخ ایران بوده حتی بهتر وقوی تر از هخا منشی این 1400سا فقط دو دوره نیمه خوب داشتیم یکی افشار ودیگری زند

سلام بهمن گرامی، با احترام به نظر شما، دولت ساسانی، دقیقاً چه خوبی‌هایی داشت؟! درحالیکه هر خوبی مثال بزنید یا سند تاریخی ندارد، یا اگر داشته باشد، بهتر از آن را در سلسله‌های بعد از اسلام هم میتوان یافت.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.