جانشين خصيبي
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعد از خصيبي شخصي به نام بهلول از اولين اهل حق در ايران که قبر وي در تنگه کول در اسلام آباد است مطرح است. در قرن چهارم هجري از شخصي به نام شاه خوشين که اطلاعات زيادي درباره وي وجود ندارد سخن راندهاند. او هزار اسب شاه خوشين يا مبارک شاه بن ميرزا امان الله لرستاني يکي از سران اهل حق است با قرائني احتمال داده ميشود وي "هزار اسب ابن بانکير" (405-465 ه ق) امير کرد و هم پيمان آل بويه ميباشد.[1]
احتمالا کلمه "بانکير" غلط بوده و صحيح آن "بانگير" به معناي دست "بالا گير" بوده و آن لقب پدر هزار اسب باشد. چنانچه کلمه هزار اسب نيز لقب است. کلام اهل حق نام هزار اسب[2] و نيز سپاه نهصده شاه خوشين را مورد اشاره قرار داده است. در دفاتر اهل حق تولد شاه خوشين بر اساس دفاتر اهل حق داراي فکر غلو و تناسخ بوده است. او ميگويد من در در بودم. در کلام اهل حق نام سپاه او هزار سوار است. او ميگويد: مذهب من اثني عشري است. من در دل درّ بوده ام.
شاه خوشين يا هزار اسب؟
يکي از مولفان در باره اهل حق مينويسد: «مذهب اهل حق قبل از سلطان اسحاق آيين ياري ناميده ميشده. بنا به نامه سرانجام در آغاز دوره اسلامي نخستين کسي که مسلک يارسانان را به وجود آورد عمرو بن وهب ملقب به بهلول ماهي است که در قرن دوم هجري از خانواده اي کُرد متولد شده و آرامگاه وي در 16 کيلومتري اسلام آباد غرب و در بالاي کوهي به نام کول قرار دارد. نام چند تن از يارانش که اهل لرستان بوده اند بابا نجوم لرستاني – بابا رجب کردستاني- بابا حاتم لرستاني ميباشد».[3]
به تحقيق بهلولي که يار امام صادق عليه السلام است با اين بهلول فرق دارد زيرا آن بهلول از خواص امام صادق عليه السلام و فردي موّحد بوده است و چنين تهمتي هيچ گاه به او نميچسبد و هيچ کتب تاريخي چنين نسبت ناروايي به بهلول نداده است.
همانطور که ميدانيم بنيانگذار فرقه اهل حق محمد بن نصير نميري و يا نصير است نه بهلول. احتمالا بهلول لقب است مخصوصا کلمه ماهي به احتمال زياد اشاره به "ماه کوفه" باشد که شهر دينور باشد و بنظر ميرسد به يکي از سران نصيريه ايراني در منطقه دينور لقب بهلول داده شده است. زيرا فرد باسوادي بوده است.
در تاريخ نصيريه نام يک فرد نهاوندي به نام "قواريري" و فرد ديگري مييابيم. احتمالا يکي از اين دو نفر بنيانگذار فرقه اهل حق در غرب ايران بوده اند و به او لقب بهلول دادهاند. مخصوصا که نهاوند در روزگار گذشته تابع دينور بوده است. چنانچه در زمان اکراد برزيکاني يعني بني حسنويه (478 هجري) نهاوند جزو قلمرو آنان بوده و مرکزشان نيز دينور بوده است.
منابع:
1-ابن اثير، عزالدين علي ابن اثير، کامل، ترجمه عباس خليلي، ج 10، حوادث سال 451 هجري، ص 19؛ ديوانسالاري در عهد سلجوقي، ص 22-76، اثر کارلاکونز، ترجمه يعقوب آژند، انتشارات امير کبير؛ تاريخ بنداري، ص 36-38.
2-رمز ياري، دوره شاخ خوشين، ص 22.
3-صديق صفي زاده، رمز ياري، ص 34 و 35.
افزودن نظر جدید