حمایت وهابیت از سید ابوالفضل برقعی

  • 1403/05/09 - 12:07

«سید ابوالفضل برقعی » کسی است که رسانه‌های وهابیت با بزرگنمایی در مورد شخصیتش، از وی با عناوینی همچون علامه و مرجع یاد می‌کنند و می‌گویند: علامه برقعی، از جمله علمای مذهب شیعه اثناعشری و از مجتهدین اعلامشان محسوب می‌شد. در حالی‌که برقعی شخصی است که هیچ‌گاه به درجه مرجعیّت نرسید و اطّلاعات او از اسلام، بسیار سطحی بود.

قرآنیون

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حکومت وهابی عربستان سعودی، خصومت مجدانه‌ای با تشیع دارد و بر کسی پوشیده نیست که در آن حکومت، شیعیان در نهایت صعوبت و غربت زندگی می‌کنند. شاهدان عینی از نبود کمترین آثار شیعی در کتابخانه‌های سعودی خبر می‌دهند و در چنین وضعی، ناشران سعودی کتاب‌های «سید ابوالفضل برقعی » را چاپ و توزیع می‌کنند. این بهترین شاهد بر وهابی بودن تفکرات برقعی است؛ وگرنه ناشران سلفی هیچگاه کتاب‌های عقاید فردی شیعه را منتشر نکرده و نمی‌کنند.

مهم‌تر از این، قراردادن کتاب‌های برقعی در پایگاه و لوح فشرده تبلیغی وهابیت است. کتاب‌های برقعی ابتدا در عربستان نشر پیدا کرد و در مرحله بعد بر روی یکی از سایت‌های تبلیغی وهابیت بارگذاری شد و این امور نشان‌دهنده اوج هم فکری برقعی با وهابیت در آثار او است. نکته دیگری که در این باره وجود دارد، درج نام برقعی در بخش هدایت‌یافتگان این سایت است که نشان‌دهنده نوع نگاه آنان به این شخصیت است. به تعبیری باید گفت که ناشران وهابیت نه‌تنها به گرایش‌های برقعی به وهابیت معتقدند؛ بلکه رسماً او و هم‌فکرانش را مستبصرانی می‌دانند که به راه اهل‌سنت هدایت شده‌اند.

در اکثر آثار بارگذاری شده در پایگاه اینترنتی فوق، از سید ابوالفضل برقعی با القابی همچون «علامه»، «مجاهد» و «آیت‌الله‌العظمی» یاد شده است و این امر، بیانگر حمایت تمام و کمال وهابیت از طرف‌داران جریان قرآن‌بسندگی است. [1] ناشران سعودی و وهابی مذهب، در مقدمه‌ای که بر کتاب «بررسی علمی در احادیث مهدی» اثر برقعی نوشته شده است، از برقعی و دیگر هم فکرانش به‌عنوان شیعیان مستبصری نام‌برده‌اند که وهابی شده‌اند و سپس در ادعای وهابی شدن این افراد می‌نویسد: «اما واقعیت این است که این شخصیت‌های بزرگواری که از مذهب تشیع به مذهب اهل‌سنت روی آورده‌اند، نه‌تنها عالم‌اند بلکه مانند سایر اهل‌سنت همواره داعی وحدت حقیقی بوده و هستند. افرادی مانند آیت‌الله سید ابوالفضل برقعی قمی، آیت‌الله سید علی‌اصغر بنابی تبریزی، استاد حیدرعلی قلمداران قمی، آیت‌الله شریعت سنگلجی تهرانی و...» [2]

دلیل دیگری که نشان از تأثیرپذیری برقعی از وهابیت است، اهانت‌های وی به اعتقادات شیعی است. برقعی در یکی از آثار خود، شیعه را از بنی‌امیه بدتر دانسته است و اعتقاد به شفاعت را خرافات اعلام می‌کند و می‌نویسد: «به هر حال دشمنی که شیعیان با قرآن و خاندان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله کرده و می‌کنند، احدی از بنی‌امیه و بنی‌عباس نکرده‌اند.» رسول جعفریان در یکی از آثار خودش در مورد برقعی می‌نویسد: «برقعی از سال 1355 شمسی به یک سنی تمام عیار و بلکه یک وهابی تبدیل شده بود.» [3]

البته این نکته را هم باید بیان کرد که عده‌ای معتقد هستند برقعی اواخر عمر خود توبه‌نامه‌ای ارائه داده و اقرار کرده که من شیعه هستم و همچنین در وصیت‌نامه خود نوشته است که بعد از فوتم، بدن من را در جوار یکی از امامزده‌های اطراف تهران دفن کنید.

پی‌نوشت:
[1]. محمدی فام، حسین، قرآنبسندگی: تحلیل و نقد نظریات شریعت سنگلجی، برقعی و حسینی طباطبایی، ص112.انتشارات موسسه دارالاعلام لمدرسة اهل البیت.
[2]. همان، ص12.
[3]. جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی، سیاسی ایران، ص907.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.