نقد دیدگاه قلمداران، در مسئله زیارت قبور (قسمت سوم)
قلمداران در یکی از آثار خود، مسئله زیارت قبور و بنای بر آنها را مورد نقد قرار داده و مینویسد: در هیچ یک از آیات قرآن، به مسئله زیارت قبور اشاره نشده؛ در پاسخ به این ادعا باید گفت که آیه صریحی مبنی بر مشروعیت زیارت قبور در قرآن نیامده و از طرف دیگر، هیچ آیهای مبنی بر منع آن نیز وجود ندارد؛ بنابراین صرف اینکه عملی در امتهای گذشته بوده و در قرآن، امر یا نهی درباره آن وجود ندارد، دلیل بر حرمت آن عمل نیست.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «حیدرعلی قلمداران» یکی از قرآنیون شیعی معاصر ایران است که برخی از اعتقادات شیعه را مردود میداند؛ از جمله اشکالات قلمداران بر آموزههای شیعی، اشکال بر مسئله زیارت قبور و بنای بر آنها است. وی در یکی از آثار خود، مسئله زیارت قبور و بنای بر آنها را مورد نقد قرار داده و مینویسد: «در هیچ یک از آیات قرآن، به مسئله زیارت قبور اشاره نشده و در دین اسلام و یا ادیان الهی، عبادتی به عنوان زیارت قبور تشریع نشده است؛ لذا زیارت قبور به شیوه امروزی وجود نداشته و بعدها در بین شیعه رواج یافت».[1]
در پاسخ به این ادعای قلمداران باید گفت که در قرآن آیهای یافت نمیشود که از زیارت قبور را نهی کرده باشد؛ بنابراین اگر آیه صریحی مبنی بر مشروعیت زیارت قبور نیامده، از آن طرف هم هیچ آیهای مبنی بر منع آن نیز وجود ندارد؛ لذا صرف اینکه عملی در امتهای گذشته بوده و در قرآن، امر یا نهی درباره آن وجود ندارد، دلیل بر حرمت نیست؛ به عبارت دیگر، باید از شارع دلیلی بر منع وجود داشته باشد؛ اما چنین منعی در قرآن نیست؛ لذا استدلال قلمداران منطقی نیست؛ البته علمای شیعه در مقابل این اشکال، به آیاتی از قرآن استناد میکنند که به صورت اشاره، بیانگر مشروعیت زیارت قبور است.
ازجمله، این آیه از قرآن کریم که میفرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا»؛[2] «ما رسولی نفرستادیم، مگر بر این مقصود که خلق به امر خدا اطاعت او کنند و اگر هنگامی که آنان (گروه منافق) بر خود ستم کردند، به تو رجوع میکردند و از کردار خود به خدا توبه کرده و تو هم برای آنها استغفار میکردی و از خدا آمرزش میخواستی؛ در این حال البته خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند».
علما معتقدند که فعل «جَاءُوكَ» دلالت بر عمومیت و عدم تفاوت جواز زیارت قبر نبی، چه در زمان حیات و چه در زمان ممات دارد که مؤید آن، سیره مسلمین برای زیارت مرقد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله است و از امام صادق علیهالسلام زیارتنامهای برای پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله رسیده که در آن، به این آیه استناد کرده است.[3]
سُبکی، یکی از بزرگان اهلسنت اذعان میکند، علما از این آیه عدم تفاوت جواز زیارت قبر نبی صلیاللهعلیهوآله، در زمان حیات و در زمان ممات را استنباط کردهاند؛ زیرا طبق فرموده پیامبر صلیاللهعلیهوآله، خداوند فرشتگانی دارد که همیشه در حال سیر و گردش هستند و سلام و درود امت را به او میرسانند.[4]
به تصریح شوکانی، جمهور علمای اهلسنت، به غیر ابنتیمیه و برخی حنابله، از آیه فوق، استحباب زیارت قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را نتیجه گرفتهاند.[5]
بنابراین، با توجه به اینکه بین حیات ظاهری و حیات برزخی ایشان فرقی وجود ندارد، با استناد به قرآن، طلب استغفار از پیامبر صلیاللهعلیهوآله، هم در حال حیات ایشان مطلوب است و هم پس از آن و پس از رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله، میتوان به حضور ایشان رسید و درخواست کرد تا برای انسان، از خداوند طلب آمرزش کند.
پینوشت:
[1]. قلمداران، حیدر علی، خرافات وفور در زیارات قبور، ص17-20.
[2]. سوره نساء، آیه 64.
[3]. سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، ص125-126.
[4]. سبکی، تقیالدین، شفاء السقام، ص209-210.
[5]. شوکانی، محمد بن علی، نیل االوطار شرح منتقي الخبار من احادیث سید الاخبار، ج5، ص178.
افزودن نظر جدید