تفاوت مانترا با ذکر
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اشتباهاتی که برای برخی افراد، به خصوص مسلمانانی که با مباحث مکاتب شرقی آشنا میشوند، این است که «مانترا»همان ذکر اسلامی است. ابتدا باید بدانیم مانترا و ذکر به چه معنا است؛ آنگاه ارتباط بین این دو را مقایسه کنیم و متوجه شویم که آیا این دو، یکی هستند یا ارتباطی با هم ندارند؟ همانند دانستن همه مانتراها با اذکار اسلامی، کاملاً غلط است؛ شباهتهایی بین این دو وجود دارد، ولی این شباهتها نباید موجب یکی دانستن مانترا و ذکر شود.
باید توجه داشت خاستگاه این دو، کاملاً متفاوت بوده، اهداف و غایت این دو نیز کاملاً متفاوت است؛ اما برخی ندانسته، به صرف شباهت، این دو را یکی میدانند که امری غلط است. برخی نیز با علم به تفاوتهای این دو، سعی دارند ذکر و مانترا را کاملاً واحد معرفی کنند و از این طریق باعث جذب مخاطبان به سمت خود میشود.
مانترا متعلق به مکاتب و ادیان شرق است. وقتی برخی مروجان مانترا میخواهند مانترا را معرفی کنند، بیان میکنند که مانترا، ذکر است. مروجان و مبلغان انجام مانترا، مدعی هستند هر مانترا دارای یک ارتعاش انرژی است که باعث اثرگذاری بر مراکز انرژی در بدن شده و سلامتی و ثروت و ... را به ارمغان میآورد؛ در حالی که ذکر متعلق به مکاتب ادیان ابراهیمی است.
در مسیحیت شرقی، ذکر، به خصوص ذکر عیسی، اهمیت بسیار دارد. ذکر که خود وسیله است نه هدف، ابتدا زبانی است، سپس باید در قلب (مرکز وجودی انسان) استقرار پیدا کند. هدف از ذکر قلبی، «هسوخیا» یعنی دوری از هرگونه اوهام ذهنی و اتحاد با خدای تثلیث است که در آن هنگام، روح القدس در قلب ذاکر فعال میشود».[1]
در قرآن کریم آمده است: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ»؛[2] «پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس گزارید و کفران نعمت نکنید». در اسلام در آیات متعددی، به ذکر گفتن توصیه شده است. یکی از اهداف اصلی ذکر گفتن، توجه به خداوند است؛ در حالی که در مکاتب شرق که گفتن مانترا شایع است، اصلاً خداوند به معنای «خدای متشخص انسانوار» وجود ندارد، بلکه خداوند یا حقیقت متعالی را غیر متشخص معرفی میکنند.
در مکتب اسلام، گفتن ذکر، شروعی برای مراقبه واقعی است. هنگام ذکر گفتن، شخص باید کاملاً توجه خود را به گفتن ذکر معطوف کند تا مواظب باشد که فکرش به جایی دیگر نرود و تمام قلبش متوجه ذکرش باشد. مهمترین و دشوارترین کار، همین مرحله است.
طبیعی است که در حالت عادی، وقتی کسی میخواهد توجه خود را متمرکز ذکر کند، مدام حواسش پرت میشود؛ در هر آن، که متوجه شد حواسش پرت شده است، سریع دوباره باید توجه خود را جمع کند و این کار آن قدر باید ادامه پیدا کند که در نهایت، مداومت به ذکر باعث شود که حواس ذاکر به غیر از حق تعالی به چیز دیگر پرت نشود؛ اما در مانترا، انواعی از مانترا داریم که اصلاً بیمحتوا و بیمعنی هستند و این یعنی مانترا کاملاً مخالف غایت ذکر در اسلام است.
«پاولف» که در اوایل قرن بیستم، آزمایشهایی در رابطه با فهم و درک مباحث فیزیولوژی انجام داد، معتقد است پس از تکرار ذهنی و مستمر یک واژه، بالأخره مرکزی در ذهن که به این عمل تکراری مربوط است، دچار خستگی میشود و در این نقطه، مهار پدید میآید و این حالت به سایر قسمتهای مغز بسط و گسترش میيابد و در نهایت به ایجاد و استقرار حالتی به نام خلسه منجر میشود».[3] آرامشی که با تکرار مانترا حاصل میشود، بر اثر نوعی خستگی ذهنی و از کار افتادن فعالیت آن است.
با این بیان، هر کلمه با معنی و بی معنی را در برخی مانتراها میشود استفاده کرد، در حالی که اذکار در عرفان توقیفی است. بعضی میگویند مانترا باعث تفکر میشود و این تفکر، همان موضوعی است که اسلام بدان تأکید داشته است و در این مورد، روایت هم داریم: «یک ساعت تفکر، بهتر از هفتاد سال عبادت است».[4] این قیاس نیز اشتباه است؛ چون تفکری ارزشمند است که موجب عمل شود و تفکری که به توقف ذهن و خستگی ذهن بینجامد، مذموم است.
پینوشت:
[1]. چکیده مقاله ذکر در عرفان مسیحیت شرقی، سید نادر محمد زاده، مجله ادیان و عرفان، سال ششم، تابستان 1389، شماره 24.
[2]. قرآن کریم، سوره بقره، آیه 152.
[3]. هربرت بنسن، آرامش بیکران مدیتیشن خلاق، بازیابی گنجینه نهان شده، ص98.
[4]. علامه مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ناشراسلاميه، چاپ تهران، ج68، ص327.
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید