اتهام اعتقاد شیعه به رؤیت خدا
برخی روایات شیعه با کلماتی بیان شده که از ظاهر آن، تجسیم و جسمانیت خداوند برداشت شده است؛ در توضیح آن گفته میشود، شیعه معتقد به عدم جسمانیت و مرئی بودن خداست و هر چه با آن منافات داشته باشد، باید تأویل گردد؛ رواياتی که در آن معرفت به خداوند محال خوانده شده، بر رؤيت با چشم ظاهر و روایاتی که وصول و لقاء خدا را ممکن دانسته، بايد بر رؤيت قلبی حمل گردند.
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از ایرادهایی که به مضمون برخی روایات شیعه گرفتهاند، این است که در این روایات، همانند روایات اهلسنت، خدا به گونهای تصویر شده است که به تجسیم کشیده میشود. در روایتی آمده است، خداوند به خانه حضرت فاطمه سلاماللهعلیها رفته و پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم آنجا خداوند را دیده است! خداوند در این خانه، بر سر امام حسین علیهالسلام دست کشیده است.[1] در این گزارش نقل شده، خدا خود را به پیامبر صلیاللهعلیهوآله نشان داده و دست کشیدن بر سر امام حسین علیهالسلام، نشانه اعتقاد شیعه به تجسیم و تشبیه خداوند است!
علامه مجلسى، پس از نقل اين روايت، مىنویسد: «يک احتمال این است که مراد از «عَلّىِ أعْلَى» در روایت، فرستاده خدا، جبرئيل است؛ يا اينكه لفظ «تَرَائى» كنايه از ظهور علمى است و حُسن صورت، كنايه از ظهور صفات كمال اوست و گذاردن دست بر سر، كنايه از افاضه رحمت است».[2]
این روایت مانند آيات لقاء الله و نظر بر خداوند و ديدار و رؤيت او و تعبيراتی كه ظاهر آنها ملاقات حقيقى و نظر و رؤيت واقعى را میرساند، حمل بر لقاى آيات جمال و جلال و لقاى مرگ و لقاى ثواب و پاداش إلهى در روز بازپسين میشود. به طور كلّى، در هر روايت و آيهاى، سخن از ملاقات و مشاهده خدا به ميان آيد، بدون درنگ باید بر خلاف ظاهر حمل شود و گفته شود مراد از دیدن خداوند، مشاهده نشانههای خدا است.
وقتی ثابت شده است که خدا جسم نيست، مرئى نبوده، مکان ندارد، تركيب و نياز در او راه نداشته، فقر و امكان بر او محال است، رواياتی که معرفت به خداوند را منکر میشوند، بر رؤيت با چشم ظاهر حمل میشوند و روایاتی که معرفت و إحاطه بر خداوند و امكان وصول و لقاء خداوند را میرساند، بايد بر رؤيت با چشم باطن حمل گردند. این قاعده صحیح است و عقل و شرع بر آن اتفاق دارند و منظور و مقصود از خلقت عالم و ارسال رسل و انزال كتب همين است كه بشر خداوند را بشناسد و به او واصل شود، و وى را مشاهده كند و ببيند، اما نه با چشم ظاهر.
هشام بن حكم میگوید: روزی من نزد امام صادق علیهالسلام بودم، ناگاه معاویة بن وهب -که از اصحاب معروف امام صادق علیهالسلام بود- و عبدالملك بن اعین وارد شدند، معاویه درباره دو روایت كه یكی میگوید: «پیامبر صلیاللهعلیهوآله، خدا را دید» و دیگری میگوید: «مؤمنان در قیامت خدا را میبینند» از امام سؤال كرد و گفت: خداوند به كدام صورت دیده میشود؟
امام در حالی كه تبسم بر لب داشت، فرمود: «ای معاویه! چه نارواست برای كسی كه هفتاد یا هشتاد سال در قلمرو مملكت خداوند زندگی میكند و از نعمتهای او بهرهمند میگردد، ولی خدا را به خوبی نمیشناسد!» آنگاه فرمود: «مقصود رؤیت قلبی است، نه رؤیت بصری».[3]
پینوشت:
[1]. «قال رَسُولُ اللَّهِ ص يَا فَاطِمَةُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ إِنَّ الْعَلِيَّ الْأَعْلَى تَرَاءَى لِي فِي بَيْتِكَ هَذَا فِي سَاعَتِي هَذِهِ فِي أَحْسَنِ صُورَةٍ وَ أَهْيَإِ هَيْئَةٍ فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ أَ تُحِبُّ الْحُسَيْنَ قُلْتُ يَا رَبِّ قُرَّةُ عَيْنِي وَ رَيْحَانَتِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ جِلْدَةُ مَا بَيْنَ عَيْنَيَّ فَقَالَ لِي يَا مُحَمَّدُ وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رَأْسِ الْحُسَيْنِ ع بُورِكَ مِنْ مَوْلُودٍ عَلَيْهِ بَرَكَاتِي وَ صَلَوَاتِي وَ رَحْمَتِي وَ رِضْوَانِي وَ نَقِمَتِي وَ لَعْنَتِي وَ سَخَطِي وَ عَذَابِي وَ خِزْيِي وَ نَكَالِي عَلَى مَنْ قَتَلَهُ وَ نَاصَبَهُ وَ نَاوَاهُ وَ نَازَعَهُ أَمَا إِنَّهُ سَيِّدُ الشُّهَدَاءِ» كامل الزيارات، ابن قولويه، ج1، ص70.
[2]. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج44، ص238.
[3]. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج4، ص54.
افزودن نظر جدید