چرا شیعه رؤیت خدا را در سرای دیگر نمیپذیرد؟
شیعه معتقد است که
اولا: در باب عقاید نباید به خبر واحد ( روایت و حدیثی که تعداد راویان آن به حدّ یقین نرسیدهاند ) و نیز به ادلّۀ ظن آور تکیه کرد
و ثانیا: هیچ کتاب صحیحی جز قرآن وجود ندارد و تمام کتب دیگر در معرض خطا، اشتباه و حتی تحریف هستند و لذا در باب اعتقادات لازم است که آهسته و بدون عجله گام برداشته شود.
در زمینه اعتقاد به رویت ذات حقتعالی، مسلمانان سه عقیده اساسی دارند:
الف : شیعه و بعض از معتزله برآنند که خداوند متعال برتر از آن است که با دیدگان حسی رؤیت شود .
ب : اشاعره ( اهل حدیث ) هم معتقدند که اگر چه رؤیت ذات الهی در این جهان ممتنع است ولی این امر در آخرت جایز و ممکن خواهد بود.
ج: وهابیت قائل به رؤیت خدا در هر دو جهان و حتی جسمابیت او هستند؛ ابن تیمیه قائل است به اینکه خدا قابل رؤیت با چشم است و میگوید: سخن کسانی که دیدن خدا را تأیید میکنند، به عقل نزدیکتر است از سخن کسانی که آن را رد کردهاند؛ و همچنین قائل است که ذات حقتعالی در جهت بالا و در آسمان قرار داشته و گاهی هم به آسمان دنیا آمده و سپس برمیگردد. او اعضا و جوارح دارد ولی نه مانند اعضا و جوارح مخلوقات. اساس اندیشه رؤیت جز تفکری وارداتی چیز دیگری نیست که از طریق [ احبار یهود ] وارد و عده ای ناآگاهانه آن را پذیرفته اند. در اینجا به عنوان شاهد، نمونهای از کلام و باورهای احبار یهود را ذکر مینماییم: خداوند را دیدم که بر تخت بلندی نشسته بود، امّا من به صورت او مینگرم، لباس او چون برف سفید و موی او چون پشم پاکیزه بود و...[1]
همانگونه که گذشت، از منظر شیعه ذات اقدس الهی فراتر از آن است که در مکانی قرار بگیرد و چشمان ما او را نظاره کند. حال در ادامه به عنوان مثال، برخی از دلایل نقلی و عقلی شیعه بر اثبات این عقیده را بیان میکنیم.
دلایل نقلی:
خداوند متعال میفرماید: « لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار و هو اللطیف الخبیر.[انعام/103] چشمها او را نمی بییند ولی او دیدگان را می بیند او موجودی لطیف (برتر از رویت) و از همه ما آگاه است.» و در آیه دیگری از قرآن با چنین نگرشی برخورد انتقادی کرده و میفرماید: «و اذ قلتم یا موسی لن نؤمن لک حتّی نری الله جهرة فاخذتکم الصاعقة وانتم تنظرون.[بقره/56] [به یاد آورید] آنگاه که به موسی گفتید ما به نبوت تو ایمان نمیآوریم مگر اینکه خدا را آشکارا ببینیم، در نتیجه چنین درخواستی، ساعقه شما را در حالی که مینگریستید، فرا گرفت.»
دلایل عقلی:
هر نوع رؤیتی نیاز به مادّه دارد که دیده شود. وجود خدا اگر بخواهد دیده شود باید در نقطهای از این جهان مادّی قرار گرفته شود که این خود مستلزم نیاز او به مکان است، یعنی: در زمانی که در شرق هست در غرب نباشد و بالعکس و این نوعی نیازمندیست که با بی نیازی خدا سازگار نیست. علاوه بر اینکه رؤیت خداوند از دو حال خارج نیست: یا همه خدا با تمام وجودش دیده میشود؛ که این فرض باطل است چرا که خدای محاط ( دارای محیط) و محدود میشود. و یا اینکه بخشی از خدا رؤیت شود؛ این فرض هم باطل میباشد، چرا که در این صورت خدا مرکب میشود، بخشی از او دیده شده و بخش دیگرش پنهان خواهد بود و این لازمهاش تبعیض و جزء دار شدن است که به حکم عقل باطل خواهد بود.
و امّا دلایل قائلان رؤیت: مهمترین دستاویز قائلان به رؤیت آیه مبارکۀ « الی ربّها ناظرة » [قیامت، 23]؛ که اشاعره معتقدند به معنای نگاه کردن به سوی پرودگار است، در حالی که از نظر شیعه به معنای در انتظار بودن رحمت حق تعالی هست چرا که در دو آیه بعد میفرماید: « تظنّ ان یفعل بها فاقرة » ( قیامت / 25 )؛ به معنای این است که گمان دارند که عذاب کمر شکن در کمین آنهاست که این آیه واضح و آشکار است که در مقابل و ضدّ آیه ما قبل است؛ در نتیجه این دو آیه به ما میفهماند گروهی از مردم که در انتظار کیفر عذاب هستند نیم نگاهی به رحمت حق تعالی دارند.
عمده دلایل قائلان به رؤیت احادیث و خبر واحدیست که از پیامبر رسیده است که این خبر واحد هرگز در باب عقاید ارزش نخواهد داشت هر چند در فروع احکام حجت هستند ولی در اصول نمیتوان به ظن و گمان اکتفا کرد.
نتیجه:
خدایی که تمام کائنات مخلوق او هستند و به شأن مقام او نمیرسند و از شمارش نعمتهای او عاجزند مرغ اندیشه هر چه پر بال گشاید به مقام او نمیرسد و از معرفت او عاجز است حال چگونه میشود که او را محدود به مکان و زمان دانسته و احاطۀ علمی به آن پیدا کرد؟[2]
پینوشت:
[1]. کتاب دانیال نبی، 7 / 9.
[2]. کتاب رهنمای حقیقت، آیت الله سبحانی، ص 77-88.
افزودن نظر جدید