نظر احمد بن حنبل در رؤیت خدا و توجیه رشیدرضا
خلاصه مقاله
شیعه و معتزله، معتقدند خداوند در دنیا و آخرت قابل رؤیت نیست، اما بسیارى از علمای اهل سنت بر این اعتقادند که خداوند اگر در این جهان دیده نشود، حتماً در قیامت دیده خواهد شد. از احمد بن حنبل نقل شده است که کسیکه گمان کند که خداوند در آخرت دیده نمیشود، کافر است، توبه داده میشود، اگر توبه کرد امرش بر خدا برگردانده میشود، وگرنه کشته خواهد شد؛ خداوند در دنیا دیده نمیشود و در آخرت دیده میشود.
اما رشیدرضا برای توجیه کلام احمد آورده است: «اینکه بعضی از علمای سلف، بعضی از منکرین رؤیت را تکفیر کردهاند، نیست مگر اینکه به خاطر اعتقاد این زنادقه که لباس اسلام را پوشیده و قصد افساد دین و دعوت به الحاد دارند و در رد نصوص قرآنی و سنت پیامبر جری شده و یا با تأویل آنها، تحریفشان میکنند؛ پس دلیل احمد بن حنبل که منکرین رؤیت را تکفیر کرده، این است که معتقد است این سخن از زنادقه صادر شده است، نه اینکه این کلام با اصل اسلام در تضاد باشد.»
متن مقاله
طبق اعتقاد شیعه و معتزله از اهل سنت، خداوند در دنیا و آخرت قابل رؤیت نیست و مراد از نظر کردن به خداوند که در آیه قرآن آمده است، نظر کردن حسى که با چشم سر انجام مىشود نیست، بلکه مراد نظر قلبى است و دیدن قلب به وسیله حقیقت ایمان است؛ اما بسیارى از علمای اهل سنت بر این اعتقادند که خداوند اگر در این جهان دیده نشود، حتماً در قیامت دیده خواهد شد.
در کتاب طبقات الحنابله، از قول ابوبکر مروزی و حنبل پسر عموی احمد بن حنبل به نقل از وی بیان شده است که احمد بن حنبل میگفت: کسیکه گمان کند که خداوند در آخرت دیده نمیشود، کافر است،[1] یا به خداوند کافر شده و قرآن را تکذیب کرده، توبه داده میشود، اگر توبه کرد امرش بر خدا برگردانده میشود، وگرنه کشته خواهد شد؛ خداوند در دنیا دیده نمیشود و در آخرت دیده میشود.[2]
در تأیید این سخنان، در پاسخ سؤالی که از عبارتی از یک دعا پرسیده شده که خطاب به خداوند گفته شده: ای کسیکه چشمها او را نمیبینند! ابن عثیمین میگوید: این عبارت غلط است، اشتباه بزرگی است، زیرا این عبارت اطلاق داشته و رؤیت خداوند در آخرت را نیز منکر میشود، درحالیکه در حدیث نبوی به طور صحیح آمده است که مؤمنین در قیامت به طور عیان خداوند را با چشمانشان میبینند، همانطور که خورشید را در آسمان بدون ابر و ماه را در شب 14 مشاهده میکنند. گروهی رؤیت خداوند را انکار میکنند و میگویند خداوند در دنیا و آخرت دیده نمیشود و با تکیه بر عقلشان در اثبات صفات الهی وارد شدهاند که این خطای بزرگی است که انسان در امور غیبی عقلش را حاکم کند، چون ممکن نیست امور غیبی درک شود مگر به مشاهده یا مشاهده نظیر آن امور یا روایت صحیح؛ پس آنها که رؤیت خداوند را منکر میشود و کلام خدا و رسولش را تحریف میکنند از این جهت است که عقیده آنان بر عقل فاسد استوار شده است ... آیات قرآن نظر به خداوند را با چشم صراحت دارد و تاویل آن به نظر به ثواب الهی مانند زیادی است که یهودیان در عبارت «حطه» که مأمور به ادای آن شدند و آن را تبدیل به «حنطه» کردند.[3]
طبق این نقل قولها نشان داده شد که نظر احمد بن حنبل این است که کسیکه قبول ندارد خداوند در آخرت دیده میشود، کافر است و باید توبه کند.
اما محمد رشیدرضا از علمای سلفی مصر در تفسیر المنار برای توجیه کلام احمد بن حنبل آورده است: «اینکه بعضی از علمای سلف، بعضی از منکرین رؤیت و غالیان در تأویل صفات الهی را تکفیر کردهاند، نیست مگر اینکه به خاطر اعتقاد این زنادقه که لباس اسلام را پوشیده و قصد افساد دین و دعوت به الحاد دارند و در رد نصوص قرآنی و سنت پیامبر جری شده و یا با تأویل آنها، تحریفشان میکنند؛ ... پس احمد بن حنبل که منکرین رؤیت را تکفیر کرده، به این دلیل است که معتقد است این سخن از زنادقه صادر شده است، نه اینکه این کلام با اصل اسلام در تضاد باشد، از این حیث که مسلمان مؤمن مرتد میشود، هنگامیکه بفهمد آیات نفی رؤیت الهی اصل محکمی است که بهوسیله آن آیات و روایاتی که در اثبات رؤیت آمده را رد میکند؛ چون آیات نفی رؤیت موافق عقل و نقل و تنزیه است، ولی آیات و روایات مثبِت رؤیت مستلزم تشبیه و تجسیم خداوند است که واجب است تأویل شوند برای جمع بین نصوص، نه رد چیزی از آن.»[4] یعنی رشیدرضا با توضیحی که داد مشخص کرد، خود او با رؤیت خداوند در روز قیامت مخالف است و میخواهد بگوید که احمد بن حنبل هم معتقد به رؤیت خدا در قیامت نیست، که سخن درستی نیست.
وی در مجله المنار از قول ابن تیمیه مناظرهای را با جهمیه نقل میکند که طرف مقابل به جهمی گفت: آیا خدا را دیدهای؟ گفت: نه! پرسید: آیا صدایش را شنیدهای؟ گفت: نه! پرسید: آیا بوی او را احساس کردهای؟ گفت: نه! ... پرسید: پس چگونه خدا را درک کردهای؟ و در ادامه طرف مقابل در پاسخ آن جهمی از همان شیوه استفاده کرد و پرسید: آیا گمان میکنی روح داری؟ گفت: بله! پرسید: آیا آن را دیدهای؟ گفت: نه! ...[5] سپس میگوید: این چیزی است که احمد بن حنبل نقل کرده است و این همان اصلی است که با آن جهمیه گمراه شدند که رؤیت خدا امکان ندارد و به حواس حس نمیشود و جوابش این است که وجود موجودی که حس نشود (طبق جوابی که در مناظره مطرح شد) ممکن است؛ متکلمین طبق این قاعده اثبات کردند که خدا دیده میشود، و کلامش شنیده میشود و متکلمین اشعری و غیر آنان امکان رؤیت خداوند را ثابت کردند.[6]
این کلام نیز نشان میدهد که خود رؤیت خدا را نمیپذیرد و میخواهد کلام خود را بر احمد تحمیل کند و میگوید علت تکفیر معتقدین به عدم رؤیت خدا در قیامت توسط احمد بن حنبل این است که عدهای استدلال میکردند که هر موجودی دیده میشود و خدا که دیده نمیشود موجود نیست، در مقابل احمد آنان را تکفیر کرده و گفته هر که رؤیت خدا در قیامت را نپذیرد، کافر است.
پینوشت:
[1]. «وقال أبو بكر المروذي سمعت أَحْمَد يقول من زعم أن اللَّه لا يرى فِي الآخرة فهو كافر.» طبقات الحنابله، ابن ابییعلی، ج1، ص59. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. «وقال حنبل بْن إِسْحَاقَ سمعت أبا عبد اللَّه يقول من زعم أن اللَّه لا يرى فِي الآخرة فقد كفر بالله وكذب بالقرآن ورد عَلَى اللَّه أمره يستتاب فإن تاب وإلا قتل والله تعالى لا يرى فِي الدنيا ويرى فِي الآخرة.» طبقات الحنابله، ابن ابییعلی، ج1، ص145. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. « أسأل عن هذا الدعاء هل هو وارد (اللهم يا من لا تراه العيون ولا يصفه الواصفون) ؟
فأجاب رحمه الله تعالى: لا هذا غلط هذا غلط عظيم لأنه إذا قال اللهم يا من لا تراه العيون وأطلق صار في هذا إنكار لرؤية الله تعالى في الآخرة وقد ثبت عن النبي صلى الله عليه وسلم (أن المؤمنين يرون ربهم يوم القيامة عياناً بأبصارهم كما يرون الشمس صحواً ليس دونها سحاب وكما يرون القمر ليلة البدر) وقد أنكر قوم رؤية الله عز وجل وقالوا إن الله لا يرى لا في الدنيا ولا في الآخرة وذلك بناء على عقولهم التي يعتمدون في إثبات الصفات لله عز وجل ونفيها عنه عليها أي على عقولهم وهذا خطأ عظيم أن يحكِّم الإنسان عقله في أمر من أمور الغيب لأن أمور الغيب لا يمكن إدراكها إلا بمشاهدتها أو مشاهدة نظيرها أو خبر الصادق عنها فتجدهم ينكرون رؤية الله ويحرفون كلام الله ورسوله بناء على عقيدتهم المبنية على العقل الفاسد لأن حقيقة تحكيم العقل أن يسلم الإنسان لما أخبر الله به ورسوله تسليماً تاماً فإن هذا مقتضى العقل ومقتضى الإيمان قال الله تعالى (فَلا وَرَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيماً) وهؤلاء المنكرون لرؤية الله تعالى في الآخرة لم يسلموا تسليماً بل أنكروا ذلك وقالوا لا يمكن فقيل لهم سبحان الله النصوص واضحة في هذا في القرآن الكريم قال الله تعالى (وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ (22) إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ) ناضرة أي حسنة (إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ) أي تنظر إلى الله عز وجل وإضافة النظر إلى الوجوه يعني أنه بالعين لأن أداة النظر في الوجه هي العين فحرفوا الكلم عن مواضعه وقالوا (إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ) أي إلى ثواب ربها ناظرة وهذا تحريف زادوا في الآية كلمة كما زادت بنو إسرائيل حرفاً حين قيل لهم قولوا حطة فقالوا حنطة.» فتاوى نور على الدرب، ابنعثيمين، ج6، ص2.
[4]. «وَمَا كَفَّرَ بَعْضُ عُلَمَاءِ السَّلَفِ بَعْضَ مُنْكِرِي الرُّؤْيَةِ وَغُلَاةِ التَّأْوِيلِ لِصِفَاتِ اللهِ - تَعَالَى - وَغَيْرِهَا مِنَ النُّصُوصِ إِلَّا لِاعْتِقَادِهِمْ أَنَّهُمْ زَنَادِقَةً لَبِسُوا لِبَاسَ الْإِسْلَامِ لِلْإِفْسَادِ، وَبَثِّ دَعْوَةِ الْإِلْحَادِ، وَالتَّجْرِئَةِ عَلَى رَدِّ نُصُوصِ الْقُرْآنِ وَالسُّنَنِ الَّتِي تَلَقَّاهَا الصَّدْرُ الْأَوَّلُ بِالْقَبُولِ، أَوْ تَحْرِيفِهَا بِالتَّأْوِيلِ عَمَّا فَهِمُوهُ أَوْ عَمَّا ثَبَتَ عِنْدَهُمْ بِالْعَمَلِ " إِذْ كَانُوا قَدْ عَلِمُوا أَنَّ بَعْضَ الْيَهُودِ كَعَبْدِ اللهِ بْنِ سَبَأٍ وَبِشْرِ الْمِرِّيسِيِّ وَبَعْضِ الْمَجُوسِ، وَمِنْ سَلَائِلِهِمْ جَهْمُ بْنُ صَفْوَانَ قَدْ بَثُّوا فِي الْمُسْلِمِينَ دَعْوَةَ الْكَفْرِ أَوِ الْبِدَعَ الدَّاعِيَةَ إِلَى النِّفَاقِ، أَوِ الْمُفْضِيَةَ إِلَى الشِّقَاقِ، فَالْإِمَامُ أَحْمَدُ كَفَّرَ مُنْكِرِي الرُّؤْيَةِ مِنْ هَؤُلَاءِ لِاعْتِقَادِهِ فِيمَا نَرَى أَنَّهَا صَادِرَةٌ عَنْ زَنْدَقَةٍ، لَا لِأَنَّ هَذَا الْإِنْكَارَ نَفْسَهُ زَنْدَقَةٌ، بِحَيْثُ يَرْتَدُّ الْمُسْلِمُ الْمُؤْمِنُ بِالنُّصُوصِ كُلِّهَا بِقَلْبِهِ وَلِسَانِهِ وَعَمَلِهِ إِذَا فَهِمَ أَنَّ آيَاتِ نَفْيِ الرُّؤْيَةِ هُوَ الْأَصْلُ الْمُحَكَّمُ الَّذِي يُرَدُّ إِلَيْهِ مَا وَرَدَ مِنَ الْآيَاتِ وَالْأَحَادِيثِ فِي إِثْبَاتِهَا؛ إِذِ الْأَوَّلُ هُوَ الْمُوَافِقُ لِلْعَقْلِ وَالنَّقْلِ وَهُوَ التَّنْزِيهُ، دُونَ الْآخَرِ الْمُسْتَلْزِمِ عِنْدَهُ لِلتَّشْبِيهِ الْوَاجِبِ تَأْوِيلُهُ لِلْجَمْعِ بَيْنَ النُّصُوصِ لَا لِرَدِّ شَيْءٍ مِنْهَا.» تفسير المنار، رشيد رضا، ج9، ص118. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. «روي أن الجهم لقي بعض السمنية الخصمين، فقال له السمني: أريد مناظرتك، فإن ظهرت حجتي عليك دخلت في ديني، وإن ظهرت حجتك دخلت في دينك، فكان مما كلم به الجهم أن قال له: ألست تزعم أن لك إلهًا؟ قال الجهم: نعم، فقال له: فهل رأيت إلهك؟ قال: لا، قال: فهل سمعت كلامه، قال: لا، قال: فشممت له رائحة، قال: لا، قال: فوجدت له حسًّا؟ قال: لا، قال: فوجدت له مجسًّا؟ قال: لا، قال: فما يدريك أنه إله؟ فأخذ الجهم في حج السمني بمثل حجته، فقال له: ألست تزعم أن فيك روحًا؟ فقال: نعم، قال: فهل رأيت روحك؟ قال: لا، قال: فسمعت كلامه؟ قال لا، قال: فوجدت له حسًّا؟ قال: لا قال: فكذلك الله لا يُرى له وجه ولا يسمع له صوت، ولا يشم له رائحة، وهو غائب عن الأبصار ولا يكون في مكان دون مكان.» مجلة المنار، رشيد رضا، ج16، ص534. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]«وهذا هو الأصل الذي ضل به جهم وشيعته حيث زعموا أن الله لا يمكن أن يُرى ولا يُحس به بشيء من الحواس كما أجاب إمامهم الأول للسمنية بإمكان وجود موجود لا يمكن إحساسه، ولهذا كان أهل الإثبات قاطبة متكلموهم وغير متكلميهم على نقض هذا الأصل الذي بناه الجهمية، وأثبتوا ما جاء به الكتاب والسنة من أن الله يُرى ويُسمع كلامه وغير ذلك، وأثبتوا أيضا بالمقاييس العقلية أن الرؤية يجوز تعلقها بكل موجود فيجوز إحساس كل موجود، فما لا يمكن إحساسه يكون معدومًا، ومنهم من طرد ذلك في اللمس، ومنهم من طرده في سائر الحواس كما فعله طائفة من المتكلمة الصفاتية الأشعرية وغيرهم.» مجلة المنار، رشيد رضا، ج16، ص534. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید