قانون شناخت حجت الهی در روایات
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ امامت یکی از مهمترین مباحث اعتقادی است که مدعیان دروغین به شیوههای مختلفی از آن سوءاستفاده کردهاند و خود مدعی مقام امامت شدهاند. از اینرو، اهلبیت علیهمالسلام برای حفظ شیعیان از دام مدعیان دروغین، معیارهایی را برای امام معصوم علیهالسلام مشخص کردهاند که میتوان از آن معیارها، به قانون شناخت حجت الهی تعبیر کرد.
احمد اسماعیل بصری در کتاب خود، در مورد اینکه مخالفین او هیچ قانونی برای شناخت حجت الهی ندارند، گفته است: «ولی با کمال تأسّف میبينيم که در آخرالزمان، کسانی که ادعای تشيّع دارند روايتهای آنها را منکر میشوند و از آنها و قرآن کریم روی برمیتابند و علمای بیعمل را پیروی میکنند؛ آنها نیز گمراهشان میکنند و حق و باطل را در هم میتنند، طوری که دیگر قانونی برای شناخت حجّت و جانشین خداوند برایشان باقی نمیماند».[1]
باید به احمداسماعیل بصری خاطرنشان کرد که در منابع کلامی و حدیثی شیعه، راههایی برای شناخت امام معصوم علیهالسلام (که تنها جانشینان رسولخدا صلیاللهعلیهوآله هستند)، نقل شده و به این خاطر، ادعای او خلاف واقع است. در متون حدیثی، شاخصهایی مشخص شده که به راحتی میتوان، باطل بودن ادعای جریان انحرافی احمد اسماعیل را روشن ساخت.
با جست و جوی عباراتی مثل «بِمَ يُعْرَفُ اَلَّذِي بَعْدَهُ، بِمَ يُعْرَفُ اَلْإِمَامُ، بِأَيِّ شَيْءٍ يُعْرَفُ اَلْإِمَامُ، مَا عَلاَمَةُ اَلْإِمَامِ اَلَّذِي بَعْدَ اَلْإِمَامِ و....» در منابع حدیثی، مجموعه قوانین شناخت حجت الهی مشخص خواهد شد و این ملاکها، مانعی برای مدعیان دروغین خواهد بود.
قانون شناخت اوصیاء رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله به عنوان حجتهای الهی، دارای دو شاخصه عمده و ثابت هستند که باید مدعی وصایت، از تمامی آنها برخوردار باشد:
الف: علائم تکوینی و ودایعی از جانب خداوند متعال:
یک دسته از علائم و نشانههایی که امام معصوم علیهالسلام باید از آن برخوردار باشد، علائمی است که از جانب خدای متعال در اختیار وصی قرار داده میشود تا بهوسیله آن، شیعیان امام را شناسایی کنند؛ این علائم در خصوص تمامی اوصیاء پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلّم مشترک بوده و میزان استفاده بروز این نشانهها و علائم، به اقتضای زمان است.
ابوبصیر در مورد راههای شناخت امام معصوم، از امام کاظم علیهالسلام نقل کرده است: «بِخِصَالٍ ... وَ يُسْأَلُ فَيُجِيبُ وَ إِذَا سُكِتَ عَنْهُ اِبْتَدَأَ بِمَا فِي غَدٍ وَ يُكَلِّمُ اَلنَّاسَ بِكُلِّ لِسَانٍ»؛[2] «ويژگیهايى كه بايد داشته باشد: (اول اينكه:) بايد امامى كه قبل از او بوده دربارۀ او چيزى بگويد و يا اشارهاى كند تا حجّت باشد. (دوم اينكه:) هر وقت چيزى را از او پرسيدند، جواب بدهد. (سوم اينكه:) وقتى كه سكوت شد، از فردا خبر بدهد. (چهارم اينكه:) با مردم به هر زبانى سخن بگويد».
باید توجه کرد که در باب علائم تکوینی، علم نقش اساسی را دارد و تقسیمات متعددی در روایات برای علم امام[3] بیان شده است و اصحاب اهلبیت علیهمالسلام از این راهکار بسیار استفاده کردهاند.
ب: علائم تشریعی و ودایعی از جانب رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم:
علائم و نشانههایی که امام معصوم علیهالسلام باید از آن برخوردار باشد، علائمی است که از طریق پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلّم در اختیار اوصیاء یکی پس از دیگری قرار داده میشود تا بهوسیله آن، راستگو از دروغگو شناخته شود. این علائم در حقیقت ودایعی است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از طریق امیرالمومنین علیهالسلام به دیگر جانشینان آن حضرت منتقل کرده، تا به این وسیله، شیعیان امام خویش را شناسایی کنند. این علائم شامل وصیت ظاهره و ودایع مادی همچون سلاح و وسایل شخصی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میباشد.
.شناخت امام به وسیله وصیت، اولین ویژگی است که ابوبصیر از امام کاظم علیهالسلام نقل کرده است: «بِمَا يُعْرَفُ اَلْإِمَامُ قَالَ بِخِصَالٍ أَمَّا أَوَّلُهُنَّ فَإِنَّهُ خُصَّ بِشَيْءٍ قَدْ تَقَدَّمَ فِيهِ مِنْ أَبِيهِ وَ إِشَارَتُهُ إِلَيْهِ لِيَكُونَ حُجَّةً»؛[4] «امام را با چه چيز بايد شناخت؟ فرمود: با ويژگیهايى كه بايد داشته باشد. (اول اينكه:) بايد امامى كه قبل از او بوده دربارۀ او چيزى بگويد و يا اشارهاى كند تا حجّت باشد».
در نتیجه باید توجه کرد که بر خلاف مدعای احمد اسماعیل بصری که شیعیان را فاقد قانون شناخت حجت الهی میداند، در روایات معصومین علیهمالسلام مجموعه کاملی از علائم ذکر شده و این علائم، همچون سدّی در مقابل جریانهای انحرافی (به خصوص جریان احمد اسماعیل بصری) قرار دارد.
پینوشت:
[1]. روشنگریهایی از دعوتهای فرستادگان، ج 3، صفحهٔ ۷۵.
[2]. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، دارالحديث، قم، اول، ق1429، ج1 ؛ ص712.
[3]. علمی که با آن امام معصوم علیهالسلام شناخته میشود، شامل مواردی همچون علم به تمام زبانهای و لهجه ها، علم داشتن درباره اتفاقات و رخدادهای گذشته، علم به تمام احکام شرعی و حقایق قرآنی، علم به آیندہ، علم غیب میباشد.
[4]. كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، دارالحديث، قم، اول، ق1429، ج1 ؛ ص712.
افزودن نظر جدید