انجمن حجتیه و ولایت فقیه
.
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ از جمله ابعاد فکری و سیاسی انجمن حجتیه، توجیه حکومت طاغوت و بیاعتقادی رهبران آن به تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور بود. به اعتقاد انجمن باید منتظر بود تا حضرت خودشان تشریف بیاورند و امور را اصلاح کنند. آنها اقدام به تشکیل هر حکومت اسلامی در دوران غیبت را به معنای قائل شدن اتمام رسالت برای امام زمان (عجلاللهفرجه) و بر افراشتن پرچم ضلالت و دجالی میپندارند و معتقد هستند تشکیل هر حکومت اسلامی در غیاب حضرت حجت، به شکست میانجامد. دیدگاه انجمن این بود که بعد از غیبت امام زمان (عجلاللهفرجه)، حکومت اسلامی فقط با حضور امام تشکیل میشود و قبل از ظهور آن حضرت، حکومت دینی مشروعیت ندارد و ما وظیفه داریم منتظر آمدن آن حضرت باشیم و خودمان را آماده کنیم.[1]
مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) در جمع اساتید و دانشجویان دانشگاه، پس از تبیین هدف و نهضت حضرت امام (رحمةاللهعلیه) به شمردن موانع و مزاحمتهایی که در جهت رسیدن به این هدف وجود داشتند، پرداخته و در نقد این مبنا و اعتقاد انجمن حجتیه فرمودند: «... ما در ابتدا با برخیها که خیلی از چیزها را نمیفهمیدند، مبارزه میکردیم؛ بعضیها به استناد روایاتی که هر پرچمی که قبل از برافراشته شدن پرچم حضرت مهدی (ارواحنافداه) برافراشته شود، در آتش است، با مبارزه با طاغوت مخالف بودند و میگفتند آقا شما قبل از مبارزه حضرت صاحب الزمان (عجلاللهفرجه) میخواهید مبارزه شروع کنید؟ خوب! این پرچم مبارزه را که بلند میکنید، در آتش است. این افراد معنای حدیث را نمیفهمیدند. چرا که یک عدهای از صدر اسلام از زمان ائمه (علیهمالسلام) که شنیده بودند، مهدی (عجلاللهفرجه) ظهور خواهد کرد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، ادعای مهدیگری و مهدویت میکردند؛ بعضی بر خودشان هم امر مشتبه بود. بد نیست که بدانید در بنی امیه هم ادعای مهدویت وجود داشت؛ همچنین در بنی عباس هم کسانی بودند که اینچنین ادعایی داشتند و هم در افراد دیگر چه در زمان بنی عباس و چه در زمانهای بعد تا به امروز. بله! این پرچم مهدویت را اگر کسی بلند کند، در آتش است. این معنایش این نیست که مردم با ظلم مبارزه نکنند؛ مردم برای تشکیل جامعه الهی و جامعه اسلامی و علوی مبارزه و قیام نکنند.»[2]
عدم اعتقاد به ولايت فقيه؛
ولايت فقيه جزء لاينفك حكومت اسلامی است و اصولاً مشروعيت حكومت، بسته به حضور فقيه جامع الشرايط در رأس امور است، تا ناظر بر اجرای احكام اسلام به طرز صحيح باشد. با ظهور انقلاب و برقراری نظام اسلامی در ايران، اصل ولايت فقيه به عنوان يكی از اركان نظام به تصويب مجلس خبرگان قانون اساسی رسيد؛ اما انجمن حجتيه، قائل به ولايت عامه مراجع در مقابل ولايت فقيه است؛ به عبارت ديگر با تعميم ولايت میخواهند كه همه مجتهدين ولايت داشته باشند و در بين آنها يك نفر به عنوان فقيه اعلم شناخته شود، ولی جايگاه فقيه اعلم در رأس كليه قوای حكومتی نيست. انجمن با جدا كردن رهبريت از مرجعيت كه ناشی از جدا كردن دين از سياست است، هم تقليد خويش از مراجع خاص و هم عملكرد خود را توجيه میکند؛ به عبارت دیگر مشروعیت رهبری فقط از کانال بقیه مراجع است. در نگاه آنان، تزاحم بین نظر مراجع و رهبری به بحث تقلید و تکلیف بر میگردد. رهبری و پیروی از آن فقط در محدوده تبعیت از مراجع و تقلید از آنها محدود شده است؛ در حالیکه در ولایت فقیه تبیین شده توسط حضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) ولایت فقیه ناقض ولایت مراجع است و در موارد اختلافی، نظر ولی فقیه اولی بر نظر مراجع است.[3]
انحراف در بحث دشمن شناسی و پرداختن به مسائل تفرقه انگیز و خلاف وحدت؛
در واقع میتوان گفت که یکی از بزرگترین انحرافات انجمن حجتیه، همیشه در بحث دشمن شناسی و همچنین پرداختن به بحث تفکر شیعه سالاری و نکوهش اهل تسنن بوده است؛ پیرو این بحث، اقدامات بسیاری از قبیل انتشار اعلامیه، چاپ کتاب در اثبات حقانیت حضرت علی (علیهالسلام) و اهانت به خلفای سه گانه انجام دادهاند که باعث اختلاف و تفرقه افکنی در میان مسلمانان میشود که این اقدام آنان نیز مغایر خواست و بیانات امام خمینی (رحمةاللهعلیه) و مقام معظم رهبری است؛ زیرا آنها همیشه بر وحدت شیعه و سنی تأکید داشتهاند.
پینوشت:
[1]. جریان شناسی انجمن حجتیه، سلمان علوینیک، سیدضیاءالدین، ص87.
[2]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز، 14 اردیبهشت 1387.
[3]. مجله پگاه حوزه، مرداد ماه سال 1390 ، شماره 307، انجمن حجتیه و ولایت فقه.
افزودن نظر جدید