توجیهات انجمن حجتیه درباره عدم همراهی با انقلاب (قسمت اول)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از اواسط دهه 30 گروهی با عنوان «انجمن خیریه حجتیه مهدویه» تشکیل شد و هدف اصلی خود را مبارزه با بهائیت تعریف کرد؛ مؤسس و رهبر این انجمن «شیخ محمود ذاکر زاده تولائی» معروف به شیخ محمود حلبی بود؛ کلیت عملکرد انجمن حجتیه تا قبل از شروع نهضت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در نگاه برخی نه تنها مذموم نیست، بلکه قابل تحسین است؛ از این رو اکثریت قریب به اتفاق علما و نیروهای مذهبی، انجمن را تأیید کرده و بلکه با آن همکاری میکردند؛ اما با شروع تدریجی مبارزه از سال 1341 از آنجایی که انجمن در اساسنامهاش تعهد کرده بود که از هرگونه دخالت در امور سیاسی بپرهیزد، سکوت را در دستور کار خود قرار داد.
انجمنیها برای توجیه این سکوت و عدم حضور انجمن حجتیه در ماجرای نهضت و انقلاب اسلامی، به ویژه قیام پانزدهم خرداد، توجیهاتی را ارائه میدهند که از جمله این توجیهات این است که میگویند: «علت عدم حضور ما در ماجرای قیام پانزدهم خرداد یا سایر فعالیتهای مرتبط با انقلاب اسلامی، این بود که ما تقسیم کار کرده بودیم؛ قرار شد که ما (انجمنها) مبارزه فرهنگی کنیم، دیگران مبارزه سیاسی.[1]
در پاسخ به این شبهه و توجیه ارائه شده باید گفت که اولاً این تقسیم کار، کِی، کجا و توسط چه کسانی ارائه شده است؟
ثانیاً چه منعی وجود داشت که شما (انجمنیها) در کنار انجام فعالیتهای فرهنگی، فعالیت سیاسی هم داشته باشید؟
ثالثاً بر فرض که چنین تقسیم کاری هم انجام شده بود؛ در این صورت چرا در طول فعالیتهای مبارزاتی دیگر متدینین با رژیم پهلوی، جلوی پای آنان سنگ اندازی میکردید و مانع به ثمر نشستن فعالیت آنان که با هم تقسیم کار کرده بودید میشدید؟ این چه نوع تقسیم کاری است؟
در طول فعالیتهای انقلابی و نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، مرتباً دیده میشد که انجمن، با سنگ اندازیها مانع فعالیتهای انقلابی شدهاند.
اما توجیه دیگری که انجمنیها در قالب یک شبهه ارائه دادهاند این است که: شما (مخالفین انجمن) اطلاع دارید که بسیاری از سران رژیم منحوس پهلوی را بهائیها تشکیل داده بودند و اینکه آنها از حمایت رژیم پهلوی برخوردار بودند و انجمن هم با این افراد در حال مبارزه بود و این مبارزه انجمن با سران رژیم پهلوی که بهائی مسلک بودند، در نوع خود یک نوع مبارزه با رژیم شاه محسوب میشود.[2]
در نقد این ادعا باید گفت که اولاً مبارزه انجمنیها با بهائیت، یک مبارزه همه جانبه نبود؛ یعنی به عبارتی اگر انجمن حجتیه در زمینههای علمی، سیاسی و اقتصادی با بهائیت مبارزه میکرد، آن وقت میشد که بگوییم این فعالیت (انجمن حجتیه) هم در نوع خودش مبارزه با رژیم بوده است؛ اما آنچه که در واقع دیدیم این بود که انجمنیها (مطابق آنچه که در اساسنامه آنها مبنی بر عدم دخالت در امور سیاسی است) هیچگونه مبارزه سیاسی با بهائیت (سران رژیم پهلوی) نداشتند؛ حتی یک بار هم نگفتند که چرا نخست وزیر کشور بهایی است؟ چرا وزیر آموزش پرورش کشور بهائی است؟ و بسیاری از نمونههای دیگر که انجمنیها هیچ اعتراضی نسبت به آن نداشتند.
پینوشت:
[1]. اکبری آهنگر، رضا، حقایقی پیرامون انجمن حجتیه، ص141، نشر شهید کاظمی.
[2]. همان، ص143.
افزودن نظر جدید