همسویی جریان تشیع لندنی با تفکر انجمن حجتیه
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تشیع لندنی یا انگلیسی، به واسطه نگاه ناقصی که از دین و تفکر جدایی دین از سیاست دارد، همانند جریان انجمن حجتیه است که چنین تفکراتی را دارند و تشکیل حکومت در زمان غیبت را بدعت میداند. تشیع لندنی مانند جریان انجمن حجتیه، هرگونه حرکت به سمت جامعه عدل مهدوی را حرکتی باطل معرفی میکند و انتظار فرج آن حضرت را در اعمال فردی همچون دعا و نیایش خلاصه میکند. پیروان این جریان معتقد هستند که ما فقط مکلف به دعا کردن برای ظهور حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) هستیم و تکلیفی فراتر از آن بر عهده شیعه علوی نیست تا اینکه خود حضرت تشریف آورده و جهان را اصلاح و حکومت عدل را تشکیل دهند؛ از این رو هر حرکتی در مسیر تشکیل حکومت، در زمان غیبت امام عصر (عجلاللهفرجه) محکوم به فناست.[1]
رهبران این جریان افراطی برای دیدگاه خود، استناداتی روایی نقل میکنند؛ از جمله این روایات، روایتی است از امام صادق (علیهالسلام) که میفرمایند: «كل بيعة قبل ظهور القائم (عج) فبيعته کفر و نفاق و خدیعه.[2] هر بیعت و دعوتی قبل از ظهور امام دوازدهم (علیهالسلام) کفر و نفاق و فریب کاری است.» همچنین روایتی از امام باقر (علیهالسلام) را نقل میکنند که آن حضرت فرمودند: «کل راية ترفع قبل راية القائم (عج) فصاحبها طاغوت.[3] هر پرچمی که قبل از ظهور حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) بلند شود، بلندکننده آن طاغوت و خارج از دین است.»[4]
در مقابل این مبانی و تفکرات باید گفت که اولاً: در سند برخی از این روایات، افراد ضعیف و دروغگویی هستند که روایت را از قابل استناد بودن ساقط میکند.
ثانیاً: در مورد روایت دومی که این جریان افراطی به آن استناد میکند، باید گفت درست است که این حدیث از کتاب شریف کافی نقل شده است و عدهای از بزرگان، اعتقاد به قابل استناد بودن تمامی روایات کافی دارند، اما با این وجود، این روایت از جمله احادیث نقل شده از امام باقر (علیهالسلام) است که دارای نقلهای متفاوتی است و روایات دیگری نیز از حضرت وجود دارد که به روایت، قیدی اضافه شده و حضرت فرموده است: «من رفع راية ضلالة فصاحبها طاغوت.[5] هر کس پرچم گمراهی و ضلالت را در زمان (غیبت) بردارد، صاحب آن طاغوت است.» پس این روایات در مورد هر قیامی نیست.
ثالثاً: اگر اطلاق و عموم این روایات، صحیح و مورد پذیرش باشد و تخصیصی نداشته باشد؛ با روایت دیگر ائمه (علیهمالسلام) و پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) تناقض پیدا خواهد کرد؛ زیرا در روایات معصومین (علیهمالسلام) به وجود قیامهایی قبل از ظهور امام دوازدهم (علیهالسلام) خبر داده شده است؛ مثلاً پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در روایتی فرمودند: «مردمی از مشرق زمین قیام میکنند که زمینهساز حکومت مهدی (عجلاللهفرجه) میشوند.»[6] همچنین در روایتی دیگر از امام کاظم (علیهالسلام) نقل شده که حضرت فرمود: «مردی از قم قیام خواهد کرد و مردمی که دل و قلبی مانند آهن محکم دارند، به او گرویده و حوادث روزگار آنان را تکان نخواهد داد.»[7] و امثال این روایت که در آنها خبر از قیامهایی قبل از ظهور امام عصر (عجلاللهفرجه) داده شده است.
رابعاً: عمومیت این روایات، نه تنها با سیره و روایات معصومین (علیهمالسلام) سازگاری نداشته و تخصیص میخورد، بلکه آیات قرآن نیز مخصص آن به حساب میآیند؛ آیاتی که مبارزه با ظلم و ظالمین را وظیفه مسلمان واقعی دانسته و او را به جهاد فی سبيل الله ترغیب میکند تا حکومت ظالمین را نابود و حکومت عدل را جایگزین آن کند؛ مثلاً خداوند در قرآن، اجازۀ جهاد با مشرکین و کفار را داده و از اینکه مسلمانان به حکومت ظالمین راضی باشند و به آنها تکیه کنند، نهی کرده است؛ خداوند فرموده: «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ [حج/39] به مسلمانان که مورد قتل (و غارت) قرار گرفتهاند، رخصت (جنگ با دشمنان) داده شد، زیرا آنها از دشمن، سخت ستم کشیدند و همانا خدا بر یاری آنها قادر است.»
بنابراین روایاتی که این گروه برای عدم جواز تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت به آن تمسک میکنند، از حیث سند و دلالت محتوا، کلام آنان را ثابت نکرده و خلاف روح دین، قرآن، روایات و تاریخ دوره امامت و فقهای بزرگ شیعه است و روایات صحیح آن نیز قیدی مانند «رایة ضلاله» داشته که هر قیامی را شامل نمیشود و یا با روایات دیگر عمومیت آن تخصیص میخورد.
پینوشت:
[1]. افضلی، محمد علی و مومنی ها، محمد علی، غلو و افراط درجریان شیعه انگلیسی، ص140.
[2]. علامه مجلسى، بحار الانوار، ج53، ص8.
[3]. کلینی، الکافی، ج8، ص295.
[4]. افضلی، محمد علی و مومنی ها، محمد علی، غلو و افراط درجریان شیعه انگلیسی، ص142
[5]. کلینی، الکافی، ج8، ص، ص297.
[6]. متقی هندی، کنز العمال، ح ۳۸۶۵۷. «یَخرُجُ ناسٌ مِنَ المَشرِقِ فَیُوَطِّئونَ لِلمَهدِیِّ سُلطانَهُ.»
[7]. علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج57، ص215، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 هـ ش.
افزودن نظر جدید