تکلیف بهائیان در قبال اضطرابات ایران
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پیشوای بهائیت عبدالبهاء (1844-1921)، آینده ایران را منتهی به آرامش دانست و از بهائیان خواست تا در قبال مشکلات ناامید نگردند و از خدا بخواهند تا دولت و ملّت ایران را در مواجهه با اضطرابها نجات دهد: «در خصوص ایران سؤال نموده بودید. بدان که این انقلاب و اضطراب عاقبت منتهی شود و در آیندۀ زمان مستقبل ایران مانند کوکب درخشندۀ تابان است. از این مشکلات حاصله مأیوس مگردید. دعا کنید که خدا دولت و ملّت ایران را موفّق فرماید و از این انقلاب و اضطراب رهایی و نجات بخشد.»
عبدالبهاء وظیفه بهائیان را در قبال ناآرامیها، فتنه و فساد در ایران، سکوت و عدم جانبداری تعیین کرده است: «یاران الهی باید به نهایت محبّت و سکون و قرار و بیطرفی حرکت و سلوک نمایند و ابداً در فتنه و فساد مداخله ننمایند.»[1]
اما جالب است بدانیم که بر خلاف این ادعا، بهائیان نه تنها در انقلابها و اضطرابهای ایران از آن زمان تا کنون ساکت و بیطرف ننشستند، بلکه همواره یک سر فتنه و کارشکنی در کشور بودهاند. در ادامه به چند نمونه از فتنه و فساد بهائیان، از دوران عبدالبهاء تا کنون، بطور مختصر اشاره خواهیم کرد.
در دوران حیات عبدالبهاء که کشور ایران تحت اشغال روسها از شمال و انگلیسیها از جنوب بود، بهائیان به جای بیطرفی که عبدالبهاء وعدهاش را داده بود، به پابوسی اشغالگران و خوشخدمتی برای آنان پرداختند. تزویر بهائیان به قدری بود که خود را همزمان، مرید دو جبههی متجاوز و دشمنان ایران میدانستند! چنانکه وقایع بهائیان همدان در زمان جنگ جهانی اول، گویای طینت دورو، بیشرم و خائن فرقه بهائیت است.[2]
در جریان مشروطهخواهی نیز بهائیان جای سکوت و بیطرفی، در ابتدا با تأسی به عبدالبهاء، به مخالفت با مشروطه خواهی و دفاع از سلطنت در ایران پرداختند.[3] در ادامه و پس از خلع محمدعلی شاه و پیروزی مشروطیت، از جریان مشروطه حمایت کردند و خود را مشروطه خواه معرفی نمودند.[4]
پس از قاجار، بهائیان در دوره پهلوی هم بیطرف ننشستند و ضمن نفوذ در ارکان رژیم پهلوی، از سرکوب آزادی خواهان در ایران به دست رژیم سفاک پهلوی حمایت میکردند.[5] البته کار تا جایی پیش رفت که بهائیان در ایران، خود به ابزار سرکوب (فکری و ابزاری) آزادیخواهان بدل شدند.[6]
پس از سرنگونی رژیم پهلوی و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، بهائیان باز هم بیطرف نماندند و از هیچ تلاشی برای براندازی در ایران مضایقه نکردند. تا جایی که پشت پرده هر فتنه، فساد و آشوبی در ایران، بهائیت به صورت مستقیم یا غیرمستقیم نقش ایفا میکند.[7]
پس با این حال، بهائیان دقیقاً چه زمانی شرط بیطرفی را رعایت کردند و در کدام نقطه تاریخ، صادقانه برای آن آینده روشن ایران که وعدهاش را دادهاند تلاشی کردهاند؟! به راستی بهائیت چه دستاورد مثبتی برای خاک و مردم ایران داشته است؟!
پینوشت:
[1]. وحید رأفتی، مآخذ اشعار در آثار بهائی، ج 2، صص 335-334.
[2]. جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: حکایت عجیب بهائیان و اشغال همدان!
[3]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، ج 8، صص 246-247.
[4]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، ج 2، ص 263.
[5]. ر.ک: روحانی، نهضت امام خمینی، تهران: چاپ 15، 1381، نامهی محفل بهائی به خسروانی، مورخ: 20/3/42، به شمارهی ثبت امری 123/خ، ج 1، ص 1516.
[6]. جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقاله: شکنجه گران بهائی ساواک!
[7]. جهت مطالعه بیشتر، بنگرید به مقالات: نقش بهائیت در اغتشاشات دیماه 96 ؛ عناصر بهائی لیدرهای اغتشاشات، در برخی مناطق کشور ؛ ردپای بهائیت در ناآرامی های اصفهان ؛ وقتی بهائیت به حیوانیت دعوت میکند / دعوت به اغتشاشات
افزودن نظر جدید