فاعل شرّ بودن خداوند در عرفان قبالا
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در عرفان قبالا سفیراهای[1] شر، همانند سفیراهای نیکی از خدا صادر شدهاند و نیروهای ناپاکی خوانده میشوند.
از نگاه زوهر[2] شر چیزی بیارتباط با خداوند نیست، بلکه بخشی از ساختارهای الهی است. در واقع زیر مجموعهای از سفیراها یا مراتب خداوند، جهان شر را تشكیل میدهند. این جهان شر به «سیترا احرا» (سوی دیگر) مشهور است. این سفیراها یا نیروهای شر که از خدا صادر شدهاند، در مقابل سفیراها و نیروهای پاکی صف کشیدهاند.
شر، نه تنها در قلمرو انسانها، بلكه در حوزه امور الاهی نیز حاضر است؛ با این همه هیچ جانی از خود ندارد و باید برای كسب نیروی حیاتی، خویشتن را به پاكی و قداست بچسباند.
چیزی كه در جهان شر نقش حیاتی ایفا میكند، گناه آدمی است. یهودیان میتوانند با مراعات قوانین و توصیههای تورات، به مهار كردن نیروهای شر كمك رسانند و توازن را در عالم حفظ كنند. گناهان یهودیان، نه تنها به جهان شر زندگی و نشاط میبخشند، بلكه امكان تسلط یافتن سَمائل (جنبه مذكر امور ناپاکی) بر شخینا (جنبه مؤنث نیروهای پاكی و قداست) را فراهم میآورند. آنگاه شخینا از شوهر حقیقی خود، تیفِرِت (جنبه مذكر نیروهای پاكی)، جدا میافتد و نمیتواند قدرت خداوند را به سوی زمین سرازیر كند؛ در نتیجه رنج و مصیبت برای آدمیان و برای جهان به دنبال خواهد آمد.
در واقع تجلیات مذکر خداوند، حامل رحمت و خیرند و تجلیات مؤنث خداوند، حامل قهر و شر هستند؛ به عقیده یهودیان از زمان ظهور ماشیح (منجی یهودیت) تجلیات خیر در زمین اوج میگیرد و تا پیش از آن اوج تجلیات شرّ است. این دورهها قوانین و تورات خاص خود را دارد ...؛ این تعالیم سینه به سینه منتقل میشد و در محافل سرّی کابالایی، مورد عمل قرار میگرفت.[3]
یکی از مهمترین نقدهای این بخش از عرفان قبالا، آن است که شرّ را فعل و تجلی خداوند میداند. این در حالی است که به هیچ وجه اسناد شرً به عنوان پدیدهای كه دارای مفهوم قبح، ظلم و خلاف قانونى است، به خداوند صحیح نیست؛ زیرا صدور شرّ از یك موجود، یا معلول جهل او است، یا ناشى از نیاز یا از روى افزونطلبى و یا بر مبناى خودخواهى ضد ارزشى است. بدیهى است كه هیچیك از این نواقص را به خداوند كامل مطلق نمىتوان نسبت داد؛ زیرا اسناد هر یك از امور مزبور، مساوى نفى خداوندى آن ذات اقدس است.[4]
بنابراین خدا را فاعل شرّ دانستن، از انحرافاتی است که در عرفان قبالا وجود دارد. اساساً اسناد شرً به عنوان پدیدهای قبیح و نقص، به خداوند صحیح نیست؛ زیرا با كمال مطلق خداوند سازگار نیست.
پینوشت:
[1]. سفیروتها، مراتب و صفات خداوند و نیز ابزارهای فعل او هستند که خداوند از طریق آنها جهان را آفریده است.
[2]. کتاب زوهر اثر موسی دلئون است که در سال 1300 میلادی در موضوع عرفان قبالا تدوین شد و به نوعی جامع عرفان عملی و نظری یهودیان است.
[3]. آلن آنترمن، آیینها و باورهای یهودی، ترجمه رضا فرزین، قم: مطالعات ادیان و مذاهب، 1392، ص152، 158- 162 و 167
[4]. محمد تقى جعفرى، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران: نشر فرهنگ اسلامی، 1362، ج21، ص162- 163 و ج 27، ص13 و19.
افزودن نظر جدید