پاسخ به ابوالفضل برقعی در مسئله امامت و اصل دین بودن آن

  • 1401/10/16 - 13:24
یکی از اعتقادات باطل برقعی این است که امامت را نه از اصول و نه از فروع دین می داند، بلکه معتقد است امام، حافظ حوزه دین و راهنمای مسلمین است که در پاسخ باید گفت آیات بسیاری در قرآن کریم به صراحت یا به اشاره، معارفی را راجع به موضوعات اعتقادی همچون توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت و سایر آموزه‌های عملی چون نماز، حج، زکات، جهاد و ... بیان کرده‌اند و عدم طبقه بندی و تصریح بر اصل یا فرع بودن این آموزه‌ها در قرآن، سبب مخدوش شدن جایگاه آنها نمی‌شود.
امامت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سید ابوالفضل برقعی، از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی، ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است؛ وی در نیمه اول عمرش، مطالبی را همسو با تفکرات شیعه می‌‌نوشت؛ اما در سن 53 سالگی بسیاری از عقاید تشیع که توسط وی ضروری اعلام شده بود، در آثار دیگرش نفی و باطل گردید.
یکی از ادعاهای عجیب برقعی که در کتاب اصول دین از منظر قرآن بیان شده، این است که امامت را از اصول دین نمی‌داند و معتقد است امام حافظ حوزه دین و راهنمای مسلمین است و از این رو امام تابع دین است و نه اصل دین (مطابق با اعتقاد شیعه) و نه فرع آن (مطابق با اعتقاد اهل سنت).(1)

در مقابل  این ادعای عجیب و بی اساس برقعی باید گفت:
اولاً: آیات بسیاری در قرآن کریم، به صراحت معارف و موضوعات اعتقادی مثل توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت و سایر واجبات و آموزه‌های عملی همچون نماز، حج، زکات، جهاد و ... را بیان کرده‌اند که این امر خود دلالت بر اصل یا فرع بودن این موضوعات دارد و عدم طبقه بندی و تصریح بر اصل و یا فرع بودن این آموزه‌ها در بیانات قرآن، سبب مخدوش شدن جایگاه آنها نمی‌شود؛ زیرا قرآن براى بیان قوانین کلى و اولیه نازل گشته است.

ثانیاً: خداوند متعال در قرآن کریم، درباره بحث ولایت و امامت، چه امامت عامه و چه امامت خاصه، آیاتی را بیان کرده است که خود بهترین گواه بر رد این ادعای بی‌اساس برقعی است.
در بحث ولایت و امامت عامه، آیاتی وجود دارد که از جمله این آیات، آیه هفتم سوره مبارکه رعد است که خداوند می‌فرماید: «انَّما انْتَ مُنْذرٌ وَ لِكُلِّ قومٍ هادٍ (رعد/7) تو فقط بيم دهنده‌اى و براى هر گروهى هدايت كننده‌اى است.»
همان طور که مشخص است، خداوند متعال پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به عنوان انذار کننده، مخاطب قرار می‌دهد و هر قوم و عصری را صاحب پیشوا و هدایتگری مخصوص به خود می‌داند. (از ابن عباس نقل شده كه پيامبراكرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دست مباركشان را بر روى سينه گذاشتند و فرمودند: «انا المنذر» و آنگاه به على بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) اشاره كردند و فرمودند: «انت الهادى، بك يهتدى المهتدون بعدى.(2) تو هدایت کننده‌ای و به وسیله تو هدایت شوندگان پس از من هدایت می‌گردند.»)

در بحث ولایت و امامت خاصه، بدین معنا كه بعد از پيامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چه كسى بايد عهده دار اين منصب و مقام الهى باشد نیز آیات زیادی در قرآن وجود دارد که از جمله این آیات، آیه 55 سوره مائده است که خداوند متعال در این آیه شریفه می‌فرمایند: «انَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذين آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ (55/مائده) سرپرست و ولى شما تنها خداست و پيامبر او و كسانى كه ايمان آورده‌اند همانها كه نماز را بر پا مى‌دارند و در حال ركوع، زكات مى‌دهند.»
نزول اين آيه درباره امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) چيزى نيست كه بتوان آن را مورد ترديد و شک قرار داد و روايات متظافر بلكه متواتر از طرق شیعه و سنی در منابع حدیثی و تفسیری و تاریخی در اين زمينه نقل شده است و به خاطر چنین فهمی از آیات قرآن است که امامت از نظر شیعه، از اصول دين و ريشه‌هاى اعتقادى است؛ در حالی‌كه از نظر اهل سنت، جزء فروع دين و دستورات عملى محسوب مى‌شود.

پی‌نوشت:
1. برقعی‌، سید ابوالفضل، اصول دین از نظر قرآن و مستند به آیات آن، ص34.
2. فخر رازی، تفسير الكبير، ج19، ص14، نشر دار إحياء التراث العربی، بيروت.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.