سجده بر تربت کربلا در نظر فریقین

  • 1392/09/02 - 18:27
از جمله مباحث اختلافی بین شیعه و اهل سنت، مسئله سجده بر مهر می‌باشد. اهل سنت با این تفكر كه این عمل تشبُّه به سجده مشركان بر بتهاست، حكم به حرمت و بطلان نماز كرده‌اند، لكن شیعه این عمل را جایز شمرده است

از جمله مباحث اختلافی بین شیعه و اهل سنت، مسئله سجده بر مهر می‌باشد. اهل سنت با این تفكر كه این عمل تشبُّه به سجده مشركان بر بتهاست، حكم به حرمت و بطلان نماز كرده‌اند، لكن شیعه این عمل را جایز شمرده و اساساً برای سجده برخاك و برخی اشیاء دیگر مراتبی را لحاظ كرده است.

هرچند با مراجعه به كتب اهل سنت شاهد روایات متعددی هستیم كه سجده بر خاك را جایز شمرده‌اند، لكن قول به عدم جواز سجده، هم اكنون قول مشهور میان اهل سنت است.

مسئله دیگر، فضلیت سجده بر خاك كربلا است كه این موضوع نیز در كتب اهل سنت مطرح شده است و حوادث تاریخی و روایات و كلام بزرگان اهل سنت مؤید این فضیلت است.
در این نوشتار سعی شده گوشه‌ای از اسناد مربوط به این دو بحث مطرح شود و مورد بررسی قرار گیرد.

فقه شيعه معتقد است كه سجده بر اشیاء خوردنى و پوشيدنى و بعضى از سنگهای معدنی صحيح نيست و سجده مثلًا بر سنگ و گياه غیر ماکول و خاك و چوب و ... صحيح است. نمى ‏توان مثلًا بر فرش ( كه از پشم يا پلاستيك و مواد نفتى تولید شده) سجده كرد. اگر در بعضى مواقع در مكانى نماز مى‏ گزاريم كه زير انداز ما، قابلیت سجده کردن مستقیم را ندارد؛ ما قطعه‏ اى از آن چه كه سجده بر آن صحيح است را تهيه كرده و به عنوان محل سجده استفاده مى‏ كنيم.
امام صادق (علیه السلام) مى‏‌فرمايد: سجده جايز نيست مگر بر زمين يا آن چه از زمين رويد الا آن چه كه پوشيدنى و خوردنى است. (1)

صحابه بر چه چیزی سجده می کردند؟
گروهي از محدّثان اسلامي در كتب صحاح و مسانيد خود اين سخن پيامبر را بازگو كرده اند كه آن حضرت، زمين را به عنوان سجده گاه خود، معرفي نموده است، آنجا كه مي فرمايد: « جعلت لي الأرض مسجداً و طهوراً ؛» زمين، براي من، سجده گاه و مايه پاكيزگي قرار داده شده است.از كلمه «جعل»كه در اينجا به معناي تشريع و قانون گذاري است، به خوبي روشن مي شود كه اين مسأله، يك حكم الهي براي پيروان آيين اسلام است. و بدين سان، مشروع بودن سجده بر خاك و سنگ و ديگر اجزاء تشكيل دهنده سطح زمين، به ثبوت مي رسد.(2)

همچنین عایشه از پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) نقل کرده که فرمود: «زمین برای من سجده گاه و پاک کننده قرار داده شد.» (3)

سيره عملى مسلمين در عصر پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) نیز، سجده بر زمين مسجدی بود كه با ريگ، كف آن پوشیده شده بود و وقتى هوا گرم مى‏ شد آنان مشتى ريگ را در دست مى‏‌گرفتند و خنک مى‏‌كردند تا سجده بر آن آسان باشد. در همین زمینه نقل شده که يكى از صحابه از اين كه پيشانيش به خاك برسد اجتناب مى‏ كرد لذا پيامبر بدو فرمود: پيشانيت را بر خاك بگذار (5) و يكى دیگر از اصحاب هم بر پيچ عمامه‏ اش سجده مى‏ كرد كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) با دست خود عمامه را از پيشانيش برداشت (6). روايات ديگر اهل سنت دلالت دارند كه پيامبر (صلی الله علیه وآله) بر حصير و خمره (گل كوزه) سجده مى‏ فرمود. (7)

هشام بن حكم مي گويد: از امام صادق عليه السلام درباره آنچه سجده بر آنها صحيح است پرسيدم، حضرت فرمود: سجده تنها بايد بر زمين و آنچه زمین آن را مي روياند _ جز خوردنيها و پوشيدني ها_ انجام گيرد.

رفتار پيامبر گرامي در اين مورد، گواه روشن ديگر بر این مساله و روشنگر راه مسلمانان است.
وائل بن حجر مي گويد:  «آنگاه كه پيامبر سجده مي نمود، پيشاني و بيني خود را بر زمين مي نهاد.»(6)
انس بن مالك و ابن عباس و برخي از همسران پيامبر مانند عايشه و ام سلمه و گروه بسياري از محدّثان هم چنين روايت كرده اند : « كان رسول الله (صلي الله عليه وآله) يصلّي علي الخمره » (7) پيامبر، بر خمره كه نوعي حصير بود و از ليف درخت خرما ساخته مي شد، سجده مي نمود. اين سخن، گواه روشن ديگري بر نظريه شيعه است مبني بر اين كه سجده بر آنچه از زمين مي رويد، در صورتي كه خوردني و پوشيدني نباشد، جايز است.

گفتار و رفتار صحابه و تابعان پيامبر نيز گوياي سنّت آن حضرت است: جابر بن عبدالله انصاري مي گويد: با پيامبر گرامي نماز ظهر مي گزاردم، مشتي سنگريزه برگرفته، و در دست خود نگه مي داشتم تا خنک شود تا به هنگام سجده پيشانيم را بر آنها بگذارم و اين کار به خاطر شدت گرما بود. سپس راوي مي افزايد: اگر سجده بر لباسي كه بر تن داشت جايز بود، از برداشتن سنگريزه ها و نگهداري آنها، آسان تر بود.(8) نافع مي گويد: «إنّ ابن عمر كان إذا سجد و عليه العمامه يرفعها حتّي يضع جبهته بالأرض». (9) عبدالله بن عمر به هنگام سجده، دستار خود را بر مي داشت تا پيشاني خود را بر زمين بگذارد. رزين مي گويد: علي بن عبدالله بن عباس به من نوشت: لوحي از سنگ هاي كوه مروه را براي من بفرست تا بر آن سجده نمايم.(10)

از سوي ديگر، محدّثان اسلامي رواياتي را آورده اند حاكي از آن كه پيامبر گرامي كساني را كه به هنگام سجده، گوشه دستار خود را بين پيشاني خود و زمين قرار مي دادند، نهي نموده است. صالح سبايي مي گويد: پيامبر گرامي ، شخصي را در حال سجده كنار خود مشاهده فرمود، در حالي كه بر پيشاني خود، دستار بسته بود، پيامبر (صلي الله عليه وآله) عمامه را از پيشاني وي كنار زد. (11)

عياض بن عبدالله قرشي مي گويد: رسول خدا مردي را در حال سجده مشاهده فرمود كه بر گوشه عمامه خود سجده مي نمود، به وي اشاره كرد كه دستار خود را بردار، و به پيشاني او اشاره فرمود. (12) از اين روايات نيز به روشني معلوم مي گردد كه لزوم سجده بر زمين، در زمان پيامبر گرامي ، امري مسلّم بوده است، تا جايي كه اگر يكي از مسلمانان، گوشه دستار خود را روي زمين قرار مي داد تا پيشاني خود را بر زمين نگذارد، مورد نهي رسول خدا قرار مي گرفت.

پيشوايان معصوم شيعه كه از طرفي _بنابر حديث ثقلين_ قرين جدايي ناپذير قرآن و از سوي ديگر اهل بيت پيامبرند، در سخنان خود به اين حقيقت، تصريح نموده اند: «السجود علي الأرض فريضه و علي الخمره سنّه» (13) سجده بر زمين، حكم الهي و سجده بر حصير، سنّت پيامبر است. و در جاي ديگر فرموده اند: جايز نيست سجده نمودن جز بر زمين و آنچه زمین آنها را مي روياند مگر خوردني ها و پوشيدني ها. (14)

در هر حال ، در مرحله نخست فقط سجده بر زمين تشريع گرديد و سجده بر غير آن جايز نبود، و هر چه هم ياران پيامبر (صلی الله علیه وآله) از گرمي سنگريزه‌ هاي مسجد نبوي شکايت مي‌کردند رسول گرامي (صلی الله علیه و آله) به شکايت آنان ترتيب اثر نمي‌ داد، و حتي اگر شخصي بر گوشه دستار خود سجده مي‌کرد، رسول گرامي (صلی الله علیه وآله) آن را از زير پيشاني او مي‌کشيد و کراراً مي‌ فرمود: «ترّب!» يعني صورت خود را خاک آلود کن.

امروزه به دليل آن كه اغلب خانه ها، منازل و مساجد، مفروش مى باشد و دسترسى به زمين آسان نيست و از طرفى جمع كردن فرش ها در وقت نماز ممكن و مقدور نمى باشد، لذا شيعيان قطعاتى از زمين و خاك پاك را كه مهر يا تربت ناميده مى شود با خود همراه دارند تا براى سجده كردن به زحمت نيفتند. بنابراين شيعيان همواره مهرى را به نيت قطعه اى از زمين همراه دارند تا بتوانند مطابق دستور قرآن مجيد سجده نمايند. اين قطعه از زمين، آن طور كه مغرضان بر ضد شيعيان تبليغ مى كنند به نيت بت نمى باشد.

فضلیت سجده بر خاك كربلا از چه زمانی سنت شد؟
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) در ضمن حدیث بلندى می‌فرماید: كربلا پاك‌ترین بقعه‌ روى زمین و از نظر احترام بزرگ‌ ترین بقعه‏‌ هاست و الحق كه كربلا از بساط‌ هاى بهشت است.(15)
ابو داوود، و حاكم از ام الفضل دختر حارث روايت كرده اند كه، پيامبر صلى الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: «اَتاني جِبْرَئيلُ فَاَخْبَرَني اَنَّ اُمَّتي سَتَقْتُلُ اِبْني هذا يَعني: الْحُسَيْنَ وَ اَتاني تُرْبَةً مِنْ تُرْبَة حَمْراء» (16) جبرئيل نزد من آمد، و به من خبر داد كه امت من پسرم (حسين) را مي‎كشند، و خاكي از خاك سرخ برايم آورد. و همین امر یکی دیگر از دلایل فضیلت تربت کربلا بر سایر تربت ها و سجده گاه هاست.

همچنین در حدیثی از اهل سنت نقل شده است که روزی امیرمؤمنان (علیه السلام) از سرزمین کربلا عبور کرد و مقداری از خاک آن را برداشت، بویید، گریست و فرمود: «70 هزار نفر از این مکان محشور و بدون حسابرسی وارد بهشت می شوند».  (17)

بدیهی است که یکی از برکات سجده بر خاک کربلا، زنده نگه‌داشتن یاد و خاطر کربلا، برای نمازگزار است، تا آن که قیام و قعود سجده‌اش در نماز، معنا و تأثیر عملی داشته باشد و صرفاً به یک سری اعمال بی‌روح (مانند یک ورزش یا سنت خرافه‌ پرست‌ ها) تبدیل نگردد.
نمازگزاری که در انتخاب بهترین خاک، تربت کربلا را بر می‌گزیند، در واقع در مقابل حق‌ تعالی اعلام موضع می‌کند و با این انتخاب بیان می‌دارد که در مسلمانی و ظاهر و باطن عبادت خود، به حسین بن علی، سید الشهداء علیه‌ السلام توسل و تمسک نموده و راه او را ادامه می‌دهد.

در منابع اهل سنت از امٌ سلمه نقل شده است که گفت: «روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به من فرمود که دم درب بایست و اجازه نده کسی وارد شود» امٌ سلمة می گوید: «من دم درب ایستادم. حسین آمد و خواست داخل شود، خواستم جلوگیری کنم؛ ولی نتوانستم. این پسر بچه نزد جدش رفت. به رسول خدا گفتم فدایت شوم به من فرموده بودی اجازه ندهم کسی وارد شود؛ ولی فرزند شما از دستم فرار کرد و نتوانستم ممانعت کنم.» امٌ سلمه به پیامبر خدا عرض می­ کند: «از کنار در دیدم که در دست شما چیزی است و اشک­هایتان جاری است و این پسر بچه هم بر روی شکم شما نشسته است! پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود: «بله، جبرئیل نزد من آمد و خبر آورد که امت من این فرزنم را می­ کشند و خاک محل شهادت او را به من داد. این خاکی که در دستم هست همان خاک است.» (18)

گروهي چنين مي پندارند كه سجده بر خاك و يا تربت شهيدان، به معناي پرستش بوده و نوعي شرك است. در پاسخ اين پرسش بايد ياد آور شد كه ميان دو جمله: «السجود للّه» و «السجود علي الأرض» تفاوت روشني وجود دارد. اشكال ياد شده، حاكي از آن است كه مخالفین ميان اين دو تعبير، فرقي نمي گذارند. به طور مسلّم، مفاد «السجود للّه» اين است كه «سجده براي خداست»، در حالي كه معناي «السجود علي الأرض» آن است كه «سجده بر زمين صورت مي گيرد» و به تعبير ديگر ما با سجده بر زمين، به خدا سجده مي كنيم و اصولاً تمام مسلمانان جهان بر چيزي سجده مي كنند در حالي كه سجده آنان براي خدا است. تمام زائران خانه خدا بر سنگهاي مسجد الحرام سجده مي كنند در صورتي كه هدف از سجده آنان خداست و نه پرستش سنگها. با اين بيان، روشن مي شود كه سجده كردن بر خاك و گياه و ... به معناي پرستش آنها نيست بلكه سجود و پرستش براي خدا به وسيله خضوع تا حدّ خاك است، همچنين روشن مي شود كه سجده «بر تربت» غير از سجده «براي تربت» است. از طرفي ، قرآن كريم مي فرمايد: «و لله يسجد من في السماوات و الأرض»(رعد/15) هر كس در آسمان ها و زمين است، براي خدا سجده مي كند. و نيز پيامبر گرامي مي فرمايد: «جعلت لي الأرض مسجداً و طهوراً» زمين، سجد گاه و مايه پاكيزگي براي من گرديده است. (19)

احمد بن حنبل روايت كرده كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ـ فرمود:
«لَقَدْ دَخَلَ عَلَي الْبَيْتَ مَلَكٌ لَمْ يَدْخُلْ عَلَي قَبْلَها فقالَ لي: اِنَّ ابْنَكَ هذا حُسَيْناً مَقْتُولٌ، وَ اِنْ شِئَتَ اَرَيْتُكَ مِنْ تُربَةِ الاَْرْضِ التّي يُقْتَلُ بِها قالَ: فَاَخْرَجَ تُرْبَةً حَمْراءَ» (20)

در پايان يادآور مي شويم كه اين بحث، يك مسأله فقهي است و اختلاف ميان فقهاي اسلامي در اين گونه مسائل فرعي ، فراوان به چشم مي خورد، ولي يك چنين اختلاف فقهي نبايد موجب نگراني گردد؛ زيرا اين گونه اختلافات فقهي ، در ميان چهار مذهب اهل سنّت نيز به وفور ديده مي شود به عنوان مثال، مالكي ها مي گويند: گذاشتن بيني بر سجدگاه، مستحب است درحالي كه حنابله آن را واجب مي دانند و ترك آن را از موجبات باطل شدن سجده مي شمارند. (21)

 

 

منابع

[1] حر عاملی. وسايل الشيعه، ج 3، باب 1 من ابواب" ما يسجد عليه" حديث اول ص 591
[2] سنن بيهقي ، ج1، ص212 ؛ صحيح بخاري، ج1
[3] بخاری ، صحیح، ج 1، ص 113، دار الفکر، 1401ه.ق؛ احمد بن حنبل، مسند احمد، ج 2، ص 240؛ سجستانی، ابن اشعث، سنن ابی داوود، ج 1، ص 118، چاپ اول؛ دار الفکر، 1410 ه ق. و بسیاری از منابع دیگر.
[4] مسند احمد، ج 3، ص 327 حديث جابر و سنن بيهقى، ج 1، ص 439
[5] كنزالعمال، ج 7، ص 465 حديث شماره 19810
[6] سنن بيهقى، ج 2، ص 105
[7] مسند احمد، ج 6، ص 179، 309، 331، 377، و ج 2 ص 192، 198
[6] احكام القرآن ، (جصّاص حنفى) ، ج3 ، ص209
[7] سنن بيهقي ، ج2 ، ص421
[8] براي  آگاهي بيشتر به شواهد ديگر، به كتاب «سيرتنا»، نگارش علامه اميني، مراجعه شود
[9] سنن بيهقي ، ج2 ، ص105
[10] ازرقي ، اخبار مكه ، ج3 ، ص151
[11] سنن بيقي ، ج2 ، ص105
[12] سنن بيقى ،ج 2، ص105
[13] وسائل الشيعه ، ج3 ، ص593
[14] وسائل الشيعه ، ج3 ، ص591
[15] بحار الانوار، ج 98، ص 115
[16]  صواعق، ص 190. مقتل خوارزمى، ص 156، ف7.
[17] مجمع الزواید» که از کتاب های اهل سنت
[18]این روایت عیناً یا با کمی اختلاف در منابع دیگر اهل سنت نیز آمده است. (متقی، هندی، کنزالعمال، ج 13، ص 657، مؤسسة الرسالة، بیروت، 1409 ه ق؛ الکوفی، ابن ابی الشیبة، المصنف، ج 8، ص 632، چاپ اول، دارالفکر، بیروت، 1409ه. ق؛ اسحاق بن راهویه، مسند ابن راهویة، ج 4، ص 131، چاپ اول، مکتبة الایمان، مدینه، 1412ه.ق؛ و منابع دیگر.)
[19] سنن بيهقي ، ج1، ص212 ؛ صحيح بخاري، ج1
[20] صواعق، ص 190.
[21] الفقه علي المذهب الأربعه ، ج1، ص161
 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.