پاسخ به شبهه اینکه چرا بنی هاشم از حضرت علی (ع) دفاع نکردند
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که برای انکار جسارت برخی از اصحاب به تنها دختر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) در فضای مجازی و رسانههای وهابی مطرح میشود این است که چگونه ممکن است که از ناحیه برخی از افراد، از جمله خلیفه دوم، بر فاطمه (سلاماللهعلیها) ظلم و ستم روا شده باشد و قبیله بنی هاشم که در شجاعت و قدرت زبانزد خاص و عام بودند، از او دفاع نکرده باشند؟
در پاسخ به این شبهه باید گفت: اولاً استبعاد و طرح اینگونه شبهات از روی تعصب و جهالت است؛ زيرا رواياتی در منابع معتبر اهل سنت وجود دارد كه دلالت بر هجوم و جسارت برخی از افراد از جمله خلیفه دوم به خانه فاطمه زهرا و امير مؤمنان (علیهماالسلام) میكند.
به عنوان مثال در کتاب تاریخ طبری که یکی از معتبرترین منابع تاریخی به شمار میآید، آمده است: «عمر بن خطاب به خانه علی (علیهالسلام) آمد، در حالیکه گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. وی رو به آنان کرد و گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش میکشم، مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد در حالیکه شمشیر کشیده بود، ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد؛ در این موقع دیگران بر او هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند.»(۱)
همچنین در پاسخ گفته می شود، بعد از وفات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) خلیفه اول به همراه خلیفه دوم، قبایل مختلف بادیه نشین را که به زور شمشیر مسلمان شده بودند، در مدینه به دور خود جمع کردند و از آنجایی که حضرت امیرالمومنین (علیهالسلام) محور پیروزی در تمام این جنگها بود، لذا خیلی از حضرت کینه به دل داشتند و منافقان از همین کینه علیه حضرت استفاده کردند و با کمک این افراد بود که خانه امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه (علیهماالسلام) را محاصره کردند.
طبری در تاریخ خود مینویسد: «قبلیه اسلم (از قبایل بادیه نشین که به زور شمشیر اسلام آوردند) همگی در مدینه جمع شدند تا با خلیفه اول بیعت کنند و آن قدر جمعیت زیاد بود که حتى بازارها نیز گنجایش ایشان را نداشت. خلیفه دوم گفت: قبیله اسلم را که دیدم، یقین به پیروزى پیدا کردم.»(۲)
پس در نتیجه قبیله بنی هاشم که تعداشان زیاد هم نبود، اگر میخواستند هم نمیتوانستند در مقابل لشکر منافقینی که با زور شمشیر اسلام مسلمان شدند و از حضرت، کینه به دل داشتند هم مقابله کنند.
امیرالمومنین (علیهالسلام) خود دلیل دفاع نکردن صحابه، اعم از بنى هاشم و مهاجرین و انصار را از اهل بیت (علیهمالسلام) اینگونه بیان میکنند: «خدایا! براى پیروزى بر قریش و یارانشان از تو کمک مىخواهم که پیوند خویشاوندى مرا بریدند و کار مرا دگرگون کردند و همگى براى مبارزه با من در حقى که از همه آنان سزاوارترم، متحد گردیدند و گفتند، حق را اگر توانى بگیر و یا اگر تو را از حق محروم دارند، با غم و اندوه صبر کن و یا با حسرت بمیر. به اطرافم نگریستم؛ دیدم که نه یاورى دارم و نه کسى که از من دفاع و حمایت مىکند، جز خانوادهام که مایل نبودم جانشان به خطر افتد.»(۳)
پینوشت:
۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۴۴۳. «... عمر بن الخطاب منزل علیّ وفیه طلحة والزبیر ورجال من المهاجرین فقال: واللّه لاحرقنّ علیکم او لتخرجنّ الی البیعة ...»
۲. همان، ج۲، ص۲۴۴، نشر دار الکتب العلمیة – بیروت.
۳. نهج البلاغه، خطبه ۲۱۷. «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَعْدِیکَ عَلَى قُرَیْشٍ وَمَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِی وَأَکْفَئُوا إِنَائِی وَأَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِی ...»
افزودن نظر جدید