هجوم صحابه به خانه وحی، از دیدگاه بزرگان اهل سنت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مهمترین مدارکی که اصل هجوم به خانه وحی و وارد کردن جراحات به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) را ثابت میکند، اعتراف خلیفه اول است که بسیاری از علمای اهل سنت از جمله زنجويه در کتاب الأموال، ابن قتيبه دينوری در الإمامة والسياسة، طبری در تاريخش، ابن عبد ربه در العقد الفريد، مسعودی در مروج الذهب، طبرانی در المعجم الكبير، مقدسی در الأحاديث المختاره، شمس الدين ذهبی در تاريخ الإسلام و ... نقل شده است.
این اعتراف، با اندک اختلافی نقل شده كه متن آن را از كتاب الأموال ابن زنجويه از دانشمندان قرن سوم اهل سنت بیان میگردد: «عبد الرحمن بن عوف به هنگام بيماری ابوبكر به ديدارش رفت و پس از سلام و احوال پرسی، با او گفتگوی كوتاهی داشت. ابوبكر به او چنين گفت: من در دوران زندگی بر سه چيزی كه انجام دادهام تأسف میخورم، دوست داشتم كه مرتكب نشده بودم، يكی از آنها هجوم به خانه فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) بود، دوست داشتم خانه فاطمه (سلاماللهعلیها) را هتک حرمت نمیكردم؛ اگر چه آن را برای جنگ بسته بودند ...»(۱)
این روایت که یکی از مشهورترین روایات در این زمینه است، بیانگر اوج ناراحتی و پشیمانی خلیفه اول از کاری است که نباید انجام میشد؛ اما افسوس که با حمله ور شدن به خانه وحی و وارد کردن لطمات بر جسم مطهر فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و به خطر انداختن جان ایشان، بزرگترین بیحرمتی تاریخ به خاندان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شکل گرفت.
اقرار امام الحرمین جوینی:
عبارت (مغضوبه مقتوله) بهترین و رساترین عبارت درباره مظلومیت و شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) است که جوینی به آن اقرار کرده است:
جوینی از رسول خدا اینگونه روایت میکند: «روزی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نشسته بودند که حسن بن علی (علیهالسلام) بر او وارد شدند، وقتی دیدگان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بر حسن (علیهالسلام) افتاد، پر از اشک شد. سپس حسین بن علی (علیهالسلام) بر آن حضرت وارد شد، حضرت مجدداً گریست و در پی آن دو حضرت فاطمه و علی (علیهماالسلام) وارد شدند؛ اشک حضرت با دیدن این دو نیز جاری شد. وقتی حضرت علی (علیهالسلام) از علت گریه پرسید، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: من هر وقت او را میبينم ياد آن اتفاقی میافتم كه بعد از من برايش رخ خواهد داد؛ گويا میبينم كه ذلت در خانه وی داخل شده، حرمتش شكسته شده، حقش غصب گرديده، از ارثش محروم گرديده، پهلويش شكسته شده است و فرزند در رحمش سقط شده است، در حالی كه صدا میزند يا محمداه، ولی كسی جواب او را نمیدهد؛ ... او اول كسی است كه از خانوادهام به من خواهد پيوست. او در حالی نزد من میآيد كه اندوهگين و سختی كشيده و غمگين است و كشته (شهيد) شده است.»(۲)
عبارت «مغضوبه مقتوله» که در این روایت آمده است، بیانگر چندین مطلب است، از جمله اینکه:
-حقوق الهی و اجتماعی خاندان وحی، به ویژه حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) توسط عدهای از صحابه غصب گردید.
-همچنین بیان کننده این مطلب است که حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) به مرگ طبیعی و یا بیماریهای ناشی از فشار روحی و عاطفی جان ندادند، بلکه به قتل رسیدند. (عبارت مقتوله بودن، نفی مرگ طبیعی است.)
-و اینکه قاتلین حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) مورد لعن و نفرین خدا، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) و ملائکه قرار گرفته و میگیرند. (به دلیل روایت مشهور و معتبر «فاطمة بضعة منی؛ ...»)
پینوشت:
۱. ابن زنجويه، أبو أحمد حميد بن مخلد بن قتيبة، الأموال، ج۱، ص۳۸۷.
دينوری، أبومحمد عبدالله بن مسلم بن قتيبة، الإمامة والسياسة، ج۱، ص۲۱، تحقيق: خليل منصور، نشر دار الكتب العلمية - بيروت، با تحقيق شيری، ج۱، ص۳۶ و با تحقيق زينی، ج۱، ص۲۴.
۲. حمویی جوینی، فرائد السمطين، ج۲، ص۳۴و۳۵.
افزودن نظر جدید