از قرآنیون و مخالفت با شیعه تا ادعای پیامبری
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جریانی با شعار اصلاح دینی و بازگشت به قرآن که تحت عنوان «قرآنیان» از آن یاد میشود، یکی از جریانات تأثیرگذار در جهان اسلام و نیز در ایران، در مقطعی از سده گذشته بود که با توجه به سیاستهای ضددینی و فرهنگی حکومت در دوران پهلوی اول فرصت مناسب جهت گسترش و توسعه این جریان در ایران فراهم شد.
این جریان که در دوران ظهور و بروز اجتماعی وهابیت اتفاق افتاده بود، جریانی است که اسلام را منحصر در برداشتهای سطحی از قرآن میکرد و روایات و احادیث را از اولویت خارج میکرد.
همزمان با شریعت سنگلجی (یکی از بزرگان جریان قرآنیان) که در تهران فعالیت داشت، احمد کسروی نیز در تبریز فعالیت خود را شروع کرده بود؛ کسروی با وجود نبوغ و وسعت اطلاعات، راه انحراف گزيده و تا مرحله خلق آيين تازه پيش رفت و در نهایت توسط فدائیان اسلام به قتل رسید.
كسروى در سال 1296 شمسی در تبريز متولد شد. به رغم آنكه نياكان كسروى با روحانيت مرتبط بودند، اما پدرش مخالف آداب و رسوم مذهبى، روضه خوانى و زيارت رفتن بود. اين طرز تلقّى در شكل گيرى انديشه و آراء كسروى بىتأثير نبود.
نقش كسروى در مبارزه با اسلام و ترويج سكولاريسم، از آن رو بود كه مسئله «پاك دينى» و «پاك زبانى» را مطرح ساخت. به زعم وى، اسلام با نيازهاى زمان هماهنگ نبود و پاك دينى را گامى در جهت ستيز با سنتها و جايگزينى دينى هماهنگ با سكولاريسم دانست. از منظر كسروى، عقل مهمترين منبع براى به روز كردن اسلام بود و مسائلى همچون قضا و قدر، معجزه پيامبران و خوار شمردن دنيا كه منشأ عقب ماندگى است، مىبايست طرد میشد.(1)
وی معتقد بود که بازگرداندن دین به اصلش دستاویزی برای فریب مردم است که توسط افرادی نظیر شریعت سنگلجی مطرح میشود.
کسروی ضمن انتقاد از شیوه سنگلجی و دروغگو و دغلکار خواندن او میگوید: «بازگردانیدن دین به گوهرش، نه کاری است که هر کسی بتواند؛ باید از آنان پرسید، دین را که از گوهرش بیرون برده، که شما بازگردانید؟ ... چنین گستاخانه میگویند: دین را به اصلش بازگردانیم که تو گویی سخن درباره آب خوردن است. ...»(2)
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در مورد احمد کسروی میگوید: «سوابق آن مرد ابله در تبریز و تهران در دست است و آنها که او را میشناسند به ناپاکی و خلاف عفت میشناسند. چنین عنصری که خود ناپاکترین عناصر است میخواهد مردم را به آیین ناپاک که آیین زرتشت موهوم است، دعوت کند و از هزاران دستورات خدایی که مانند سیلِ روان از عالم غیبْ به قلب پیغمبر پاک اسلام که زندگانی سراسر نورانی آن را همه میدانند نازل شده، منصرف کند.»(3)
از جمله موارد شگفتانگیز کسروی، ادعای پیامبری اوست که امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در مورد او میگوید: «کسروی یک آدمی بود تاریخ نویس، اطلاعات تاریخیش هم خوب بود، قلمش هم خوب بود، اما غرور پیدا کرد. رسید به آن جایی که گفت من هم پیغمبرم. ادعیه را هم، همه را کنار گذاشت، اما قرآن را قبول داشت. پیغمبری را پایین آورده بود تا حد خودش؛ نمیتوانست برسد به بالا، آن را آورده بود پایین. ادعیه و قرآن و اینها همه با همند.»(4)
پینوشت:
1. حجت الله اصيل، سيرى در انديشه سياسى كسروى، تهران، اميركبير، 1356، ص13ـ6.
2. کسروی، احمد، در پیرامون اسلام، چاپ دفتر پرچم، ص28.
3. خمینی، روح الله، تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی(ره)، ص144، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
4. همان، ص145.
افزودن نظر جدید