معرفی منابع نقد تصوف
در نظر اول، تصوف چهره مثبتی دارد و حرف از تهذیب نفس و سلوک و رسیدن به توحید به میان می آید، اما با جست وجو در مطالب اهل تصوف و آداب و مراسمات آنها، علم به جدایی طریقه آنها از تعالیم و سیره رسول خاتم (ص) پیدا خواهیم کرد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از زمان پیدایش تصوف سران این جریان به خاطر عدم رعایت خط و مرزهای اهل بیت (علیهم السلام) در حیطه امور معنوی و سیره ایشان، مورد نقد خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) قرار گرفته اند. شاهد این مطلب، وجود روایات متعدد از معصومین(علیهم السلام) در جوامع حدیثی، مانند کتاب الکافی شیخ کلینی(1)؛ کتاب تحف العقول ابن شعبه حرانی(2) و کتاب مستدرک الوسایل محدث نوری(3) و کتاب های روایی دیگر می باشد.
باید توجه داشت که کتاب های نقد تصوف به دو دسته تقسیم می شوند:
دسته اول کتاب هایی که نویسندگان آن، اصل تصوف را پذیرفته اند ولی به وجود بعضی از انحرافات در تصوف اعتراف دارند. از این دسته از کتاب های نقد، می توان به کتاب رساله فی غلطات الصوفیه ابو عبدالرحمان سلمی و از کتاب های معاصر به کتاب دنباله جستجوی در تصوف اسلامی دکتر عبدالحسین زرین کوب اشاره کرد.
دسته دوم کتاب های نقدی که از طرف محققینی از مذاهب اسلامی تالیف شده اند که به طور کلی جریان تصوف را انحراف می دانند.
از بین علمای اهل سنت، محققینی همچون ابوالحسین ملطی با نگارش کتاب التنبیه و الرد علی اهل الاهواء و البدع و ابن جوزی با نوشتن کتاب تلبیس ابلیس و... دست به نقد جریان تصوف زده اند.
این رویکرد نقادانه در بین علمای شیعه بخصوص در سده های اخیر رو به رشد بوده است که با بررسی آثار اهل تصوف در فرقه های مختلف، نقدهای محکمی بر این جریان وارد کرده اند که به تعدادی از این نقدها اشاره خواهیم کرد.
در دوره صفویه نقدهای بسیاری بر تصوف نوشته شده است که از آن جمله، کتاب الاثنی عشریه فی الرد علی الصوفیه شیخ حر عاملی (رحمه الله) که اصل کتاب به زبان عربی می باشد و در سال های اخیر با عنوان(نقدی جامع بر تصوف) توسط آقای عباس جلالی به فارسی ترجمه شده است. در کنار این اثر باارزش، میتوان به کتاب گران سنگ حدیقة الشیعة تألیف مرحوم مقدس اردبیلی اشاره کرد که حاوی نقدهای جدی و عالمانه به تصوف می باشد و تعداد زیادی از روایات نقد تصوف در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
علما و فقهای زیادی وارد عرصه نقد تصوف شده اند که از جمله آنها می توان به عالمان بزرگی مثل میرزای قمی با کتاب سه رساله در نقد عرفان و محمدعلی بن وحید بهبهانی معروف به آقا محمد علی کرمانشاهی با کتاب خیراتیه در ابطال طریقه صوفیه اشاره کرد.
در این بین، عالمان و افرادی نیز هستند که گرایش صوفیانه داشته و بعد از مدتی خود منتقد تصوف شده اند و کتاب هایی را در نقد تصوف به رشته تحریر در آورده اند. ازجمله این آثار میتوان به کتاب: استوار راز دار، بهین سخن، رازگشا نوشته کیوان قزوینی، سلسله های صوفیه ایران و سیری در تصوف، تألیف نورالدین مدرسی چهاردهی، کتاب فریب سراب، تألیف دکتر یحیی یثربی اشاره کرد.
در دروان معاصر نیز به آثار قابل ذکری از جمله، جلوه حق نوشته آیت الله مکارم شیرازی، موضع تشیع در برابر تصوف؛ عرفان اسلامی و عرفان التقاطی؛ داوریهای متضاد درباره محی الدین ابن عربی، تصوف از دیدگاه ائمه اطهار(علیهم السلام) تألیف استاد محقق مرحوم داوود الهامی، سیری کوتاه در مرام صوفی گری؛ مناظرات و مکاتبات؛ پژوهشی جامع در تصوف و عرفان؛ قلم یا کشکول(پیرامون حسن بصری، معروف کرخی و شاه نعمت الله ولی) و... تألیف استاد محمد مردانی می توان اشاره کرد.
لذا می توان اذعان کرد که آثار بسیار خوبی در شناخت و نقد فرقه های صوفیه به نگارش در آمده است و هنوز نیز عالمان و بزرگان دین باید در این راه، قلم بزنند و مردم را از جهل و گمراهی نجات دهند.
پی نوشت:
(1). كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي، قم: دار الحدیث، 1429ق، چاپ اول، ج9، ص521
(2). ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله، جامعه مدرسين - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق. ص353
(3). نورى، حسين بن محمد تقى، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج12 ، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1408ق. ص323حدیث14204
افزودن نظر جدید