نقد نظریه قلمداران در زمینه انکار واقعه غدیرخم
واقعه غدیرخم از طریق روایات شیعه و سنى، به طور متواتر نقل شده است و شیعه و سنى در اصل آن اتفاق نظر دارند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حیدرعلی قلمداران یکی از سران جریان قرآنیون معاصر که منکر امر خلافت بلافصل حضرت علی (علیهالسلام) است، در یکی از کتب خود در بحث انکار واقعه غدیرخم مینویسد: «قوت ايمان اصحاب فداكار و مجاهد رسول االله (صلیاللهعلیهوآله) و مدح و تجليل قرآن كريم از ايشان، با كتمان خلافت و امامت الهی علی (علیهالسلام) توسط آنان، تناقض صريح دارد؛ زیرا انگيزهای برای كتمان خطبه غدير نداشتند و اگر از خطبه مذكور، چنان معنايی را فهميده بودند، تخلف نمیكردند.» [1]
در مقابل این ادعای قلمداران باید گفت که:
اهمیت واقعه غدیرخم از طریق روایات شیعه و سنى، به طور متواتر نقل شده است و شیعه و سنى در اصل آن اتفاق نظر دارند.[2] پس باید به این پرسش پاسخ داد که چه عواملى سبب شد تا پس از رحلت پیامبر اکرم (صلىاللهعلیهوآله) مسلمانان به خصوص انصار، بدون توجه به واقعه غدیرخم در سقیفه اجتماع کرده و اقدام به تعیین جانشین براى پیامبر (صلىاللهعلیهوآله) کردند.
افرادی که از سالها پیش به غصب خلافت چشم دوخته، برای تصاحب آن نقشهها کشیده و به محض چشم بستن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) با حضور در آن به نزاعی سخت پرداخته و تمام کوشش خود را برای تصاحب آن صرف کردند و برخی صحابه از حضور در آن خودداری ورزیده و حتی با منتخب سقیفه (ابوبکر) به شدت به مخالفت پرداختند؛ به همینرو نمیتوان حضور تعداد اندکی از صحابه در سقیفه را به معنای کتمان و فراموشی غدیر و یا انکار آن از سوی همه صحابه دانست.
چنان که همین گروه اندک نیز بر خلاف آنچه برخی ادعا میکنند، بر جانشینی ابوبکر توافق نداشته، بلکه با زور، قهر و غلبه و اختلاف نظرهای شدید برای ابوبکر بیعت گرفتند و پس از آن، قبایل تازه مسلمان اطراف مدینه را جمع کرده و برای تحمیل کردن تصمیمات خود بر دیگران و پیشگیری از تحرکات مخالفان و سرکوب هرگونه اعتراض عمومی، آنان را با خود همراه ساختند.
اجبار مسلمانان بر بیعت با خلیفه اول:
براء بن عازب حضور نظامیان و شبه نظامیان در مدینه برای گرفتن بیعت اجباری به نفع خلیفه اول را اینچنین گزارش کردند: «زمانی نگذشت در حالی که من همراه خلیفه اول بودم که خلیفه دوم و ابوعبیده و گروهی از حاضران در سقیفه با «لباسهای نظامی» حاضر شده و هر کس از کنارشان میگذشت را گرفته و به زور دست او را به عنوان بیعت بر دست خلیفه اول میکشیدند.»[3]
حسادت نسبت به حضرت علی (علیهالسلام)؛
حضرت على (علیهالسلام) در یکى از روزهاى خلافتش، مردم را در جایى وسیع گرد آورد و از روى منبر فریاد برآورد: «من شما را به خدا قسم مى دهم، هر مسلمانى که روز غدیر خم، سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را شنید که فرمود: «من کنت مولاه فعلى مولاه»؛ (هر که من مولاى اویم، على مولاى او است) اکنون بلند شود و آنچه را که با دو گوش خود از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیده است، گواهى دهد؛ پس تنها سى نفر از اصحاب که شانزده نفرشان اهل بدر بودند، برخاستند و شهادت دادند...»
ولى برخى از اصحاب گرچه در واقعه غدیرخم حاضر بودند، با این حال در اثر حسد یا کینه نسبت به امام، براى شهادت برنخاستند و از جمله آنها انس بن مالک بود که حضرت على (علیهالسلام) پس از پایین آمدن از منبر، به او فرمود: اى انس بن مالک! چرا همراه با دیگر اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بلند نشدى و به آنچه که در آن روز شنیده بودی، آنگونه که آنها شهادت دادند، شهادت ندادى؟
گفت: یا امیرالمؤمنین! من پیر و سالخورده شدم و فراموشى به من دست داده است![4]
پینوشت:
[1]. قلمداران، حیدرعلی، شاه راه اتحاد، ص120.
[2]. از طریق شیعه در: الارشاد، شیخ مفید، ج1، ص184.
و از طرق اهل سنت در کتب:
الطبقات الکبرى، ابن سعد، ج1، ص245.
الامامه و السیاسه، ابن قتیبه دینورى، ص21.
السقیفه و فدک، احمد بن عبد العزیز، ص45.
تاریخ الطبرى، ج3، ص192 و 193.
[3]. نثر الدر فی المحاضرات، أبو سعد منصور بن الحسین الآبی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج1، ص278.
[4]. المعارف، ابن قتیبه دینورى، ص580.
افزودن نظر جدید