تناقضات تفسیری قرآنیون
روش تفسیری قرآن به قرآن در صورتی کامل و مفید خواهد بود که مفسّر با اشراف و احاطه کامل به تمام آیات مشابه و همسو، به تفسیر آیات قرآن بپردازد؛ در غیر این صورت، تفسیر او با نقصان مواجه و دچار اشکالاتی خواهد شد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآنیون نام یک جریان فکری است که با تکیه بر شعار وحدت امت اسلامی و بازگشت به قرآن در سالهای مشروطه و پس از آن تحت تأثیر اندیشه های اصلاحی سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ هادی نجم آبادی توسط یکی از شاگردان ایشان به نام سید اسدالله خرقانی شکل گرفت و به وسیله چهرههای دیگری همچون شریعت سنگلجی، یوسف شعار، برقعی، قلمداران و حسینی طباطبایی و ... ادامه یافت.
این گروه که قرآن را در بخش اعتقادات، کافی و بی نیاز از سنت میدانند، روش تفسیری قرآن به قرآن را شاخص فهم قرآن، قرار دادهاند و چشم خود را بر روی بسیاری از روایات و سنت وارده بستند و سنت را به طور جدی مورد نقد قرار دادهاند.
اشکالات و نواقصی در این مبنا وجود دارد که حتی در تفاسیر ارائه شده توسط خود قرآنیون نیز محرز است.
اما اشکال اولی که به قرآنیان و مبنایی که ارائه دادهاند وارد است این که به چه دلیل در بهره گیری از روایات، قرآن را به دو بخش احکام و اعتقادات تقسیم کرده و در بخش اول آن را نیازمند سنت و در بخش دوم بی نیاز از آن دانستهاند؟ آیا خود قرآن چنین تقسیم بندی را به ایشان آموخته است یا اثری از آن در روایات یافتهاند؟ یا اینکه احساس کردهاند که تمام آیات اعتقادی قرآن، ساده و برای همه قابل فهم است و نیازی به توضیح و تفسیر روایی ندارد؟
واما اشکال دوم، بی توجهی قرآنیون به برخی از آیات مشابه و همسو در تفسیر قرآن به قرآن است. روش تفسیری قرآن به قرآن در صورتی کامل و مفید خواهد بود که مفسِّر، با اشراف و احاطه کامل به تمام آیات مشابه و همسو، به تفسیر آیات قرآن بپردازد؛ در غیر این صورت، تفسیر او با نقصان مواجه و دچار اشکالاتی خواهد شد؛ به عنوان نمونه سید ابوالفضل برقعی که یکی از بزرگان جریان قرآنیون شیعه است در تفسیر آیه شریفه «كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ [بقره/28] چگونه کافر میشوید به خدا و حال آنکه مرده بودید و خدا شما را زنده کرد و دیگر بار بمیراند و باز زنده کند و عاقبت به سوی او باز گردانده میشوید؟»
به آیه «لَا يَذُوقُونَ فِيهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولَى وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ [دخان/56] و جز آن مرگ اول (که از دنیا مردند) دیگر هیچ طعم مرگ را نمیچشند و خدا آنها را از عذاب دوزخ محفوظ خواهد داشت.» اشاره کرده است؛ در حالی که به سایر آیات مشابه و همسو با این آیه هیچ توجهی نداشته است.
همچنین با مراجعه به تفاسیر دیگری که قرآنیون با استفاده از روش قرآن به قرآن ارائه کردهاند، در مییابیم که برخی از این تفاسیر صحیح و قابل قبول نیست؛ مانند تفسیری که یوسف شعار ذیل آیه 172 سوره مبارکه بقره ذکر کرده و برای اثبات صحت روش تفسیر مورد اعای خود از آیات دیگری برای تفسیر آین آیه استفاده کرده است و تفسیری اشتباه ارائه داده است.[2]
علامه طباطبایی در زمینه تفسیر قرآن به قرآن می نويسد: «تنها راهِ تفسير آن است كه از طريق آيات قرآن با روش آيه به آيه، آيات قرآن را بفهمیم و اين مهارت با ممارست در روايات تفسيری پيامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اهل بيتش و ذوق حاصل از آن به دست میآيد و پس از حصول چنين مهارتی میتوان به تفسير پرداخت.»[3]
ازجمله شواهدی كه علامه در بيان منبعيت قرآن نسبت به سنت بدان توجه كرده، رواياتی است كه به صورت ويژه در اين باره وارد شده است؛ ازجمله ذيل آيه «وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»[آلعمران/7] رواياتی نقل شده است كه نشان میدهد قرآن دارای لايهها و ساحتهای درونی است كه جز گروه خاصی از راسخان در علم، از آن آگاهی ندارند.
پینوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، تابشی از قرآن، ج1، ص84.
[2]. شعار، یوسف، تقسیر آیات مشکله، ص74-75.
[3]. سيد محمدحسين طباطبايى، الميزان، ج3، ص 87 و نيز ر.ك: قرآن در اسلام، ص 63-64.
افزودن نظر جدید