آیا امیرالمؤمنین (ع) خانه جریر بن عبدالله بجلی را آتش زد؟! (قسمت اول)
امیرالمؤمنین (ع) خلیفه بلافصل رسول خدا (ص) بود؛ در نتیجه، مخالفت با ایشان مخالفت با پروردگار عالم است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ يكی از شبهاتی که از جانب بعضی از گمراهان و مخالفین مذهب شیعه مطرح شده، نحوه اجرای عدالت و ایجاد دموکراسی در جامعه اسلامی و دولت علوی (علیهالسلام) است. مخالفین مذهب شیعه ادعا میکنند با استناد به پارهای از گزارههای تاریخی، حکومت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را حکومتی ظالم و نالایق از جهت سیاسی و اقتصادی میدانند و معتقدند حکومتی که خانههای مردم را بدون دلیل ویران میکند، نمیتواند حکومتی عادل و صالح باشد.
آنان با استناد به بعضی از منابع ادعا کرده اند که حضرت درباره بعضی از مخالفین به گونه ای برخورد کرده که منجر به تخریب خانه ها و یا فراری شدن معترضان خود شده اند.
مخالفین مذهب تشیع با نقل سخنی از تاریخ خلفا ادعا کرده اند از منظر حضرت تا هنگامی که شهروندان در حکومتش دست به اسلحه نبرده باشند، امام با آنان مدارا می کرد؛ اما آنان در ادامه مدعی شدهاند که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) برای افرادی همانند جریر بن عبدالله بجلی بدون آنکه دست به اسلحه برده باشند، او را دشمن فرض کرده و دستور تخریب خانهاش را دادهاند. در نهایت جریر بن عبدالله بجلی به قرقیسیا فرار کرد و این کار او سبب تخریب خانهاش توسط امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شد.
در پاسخ به این شبهه نکاتی بیان می شود:
نکته اول؛
دموکراسی به معنای مردم سالاری، تا هنگامی مورد پذیرش جامعه اسلامی و خدای متعال است که مخالف با موازین شرع و حاکم اسلامی نباشد. زیرا براساس نص آیات و روایات فراوانی که در منابع شیعه و اهل سنت بیان شده، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) خلیفه بلافصل رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بود؛ در نتیجه مخالفت با ایشان مخالفت با پروردگار عالم است.
نکته دوم؛
جریر بن عبدالله بجلی یکی از مسلمانانی بود که در دوران خلافت خلفای اهل سنت، مناصبی را برعهده داشت؛ اما هنگامی که از جانب حضرت برای ارسال نامهای به شام و نزد معاویه فرستاده میشود، در انجام وظیفه خود کوتاهی کرده و میبایست مورد بازخواست قرار میگرفت.
آتئیستها با استناد به روایت تاریخی ضعیفی مدعی شدهاند که مالک اشتر در حضور امیرالمؤمنین (علیهالسلام) با او به مشاجره پرداخته است و بعد از آن مشاجره، جریر بن عبدالله به قرقیسیا فرار کرده و امام (علیهالسلام) خانه او را آتش زدهاند. این روایت تاریخی ضعیف را نصر بن مزاحم، نویسنده کتاب وقعة صفين بیان میکند.[1]
با بررسی راویان این روایت، ضعف روایت، به وضوح مشخص میشود. ابن حجر عسقلانی عالم مشهور رجالی اهل سنت در کتابش پیرامون نمير بن وعله که از راویان است، مینویسد: «نمير بن وعلة؛ هو مجهول.[2] نمیر فردی مجهول است.»
با بیان این مطلب، مشخص می شود که روایت نقل شده از کتاب تاریخ خلفا و یا کتاب وقعة صفين، فاقد اعتبار است و استناد به آن باطل بوده و نزد شیعیان و اهل سنت هیچ اعتباری ندارد.
همچنین باید گفت راویان این روایت تاریخی از اهل سنت هستند. مخالفین تشیع برای استدلال سخن خود، باید از منابع معتبر شیعه و راویان شیعه مذهب استدلال خود را مطرح کنند، تا بعد از بررسی رجالی در صورت صحت بتوان آن را قبول کرد؛ یا آنکه به روایات و یا راویانی استدلال کنند که بنا بر نظر رجالیون شیعه مورد وثوق باشند.
کتاب تاریخ خلفا به قلم و تحقیق حجت الاسلام رسول جعفریان و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید که مخالفین شیعه به آن استدلال میکنند، روایت آتش زدن خانه را از کتاب وقعة صفين نقل میکنند و آنگونه که بیان شد، اصل روایت فاقد اعتبار است.
پینوشت:
[1]. نصر بن مزاحم، وقعة صفين، ج1، ص60، مؤسسة العربية الحديثة – القاهرة، چاپ دوم/ 1382 هـ . «عمر بن سعد عن نمير بن وعلة عن عامر الشعبي قال: ...»
[2]. ابن حجر عسقلانی، لسان الميزان، ج8، ص292، رقم 8172، دار البشائر الإسلامية، چاپ اول، 2002 م «هو مجهول.»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید