آیا روایات کثیر الطلاق بودن امام حسن مجتبی (ع) صحیح است؟!

  • 1401/02/15 - 11:33
مفتیان وهابی ادعا کرده اند که امام حسن مجتبی (ع) کثیرالطلاق بوده با بیان این مطلب قصد در مذمت حضرت دارند. با بررسی در منابع روایی و تاریخی اهل سنت مشخص می شود، بیان چنین ادعایی 100 سال بعد از شهادت امام (ع) صورت گرفته و اگر این مطلب رخ داده بود، قطعاً دشمنان برای تمسخر و اعتراض به حضرت از آن استفاده می کردند.
آیا روایات مطلاق بودن امام حسن (ع) صحیح است؟!

تاریخ پژوهان و محدثان مشهور شیعه بیان کرده اند که امام مجتبی (ع) در دوران حکومت و خلافت پدر گرامیشان در هر سه جنگی که بر امیرالمؤمنین (ع) تحمیل شد، حضور داشتند. لذا امکان ازدواج‌های مکرر حضرت امکان پذیر نیست.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله تهمت هایی که به اهل بیت (علیهم‌السلام) از جانب مفتیان وهابی زده شده است، مطلاق بودن ایشان است. آنان در ادعای واهی بیان کرده اند که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بارها در سخنرانیهای خود فرمودند، به امام مجتبی (علیه‎‌السلام) همسر ندهید؛ زیرا امام حسن (علیه‌السلام) مطلاق است. (زیاد طلاق می‌دهد.)

در پاسخ به این شبهه نکاتی بیان می شود:
نکته اول؛
روایاتی که دلالت بر مطلاق بودن امام حسن (علیه‌السلام) دارد، در زمان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و یا امام حسن (علیه‌السلام) صادر نشده و سالها بعد از شهادت امام مجتبی (عیله‌السلام) بیان شده که خود دلیل بر رد این ادعا است. بیشتر روایت هایی که در کتب حدیث آمده، منقول از امام صادق (علیه‌السلام) است، یعنی این مطلب یک قرن پس از زمان امام مجتبی (علیه‌السلام) مطرح می‌شود، چرا که شهادت امام صادق (علیه‌السلام) در سال 148 هجری و شهادت امام مجتبی (علیه‌السلام) در سال 48 هجری رخ داد. قابل تأمل است که این سخن در همان زمان، بر زبان منصور دوانیقی دشمن سرسخت ائمه (علیهم‌السلام) جاری می‌شود.
مسعودی، سخنرانی منصور را در جمع خراسانی‌ها چنین نقل کرده است: «سوگند به خداوند که فرزندان ابوطالب را با خلافت وا نهادیم و به هیچ روی متعرض آنان نشدیم، تا آنکه علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) خلافت را به دست گرفته و آن زمان که در حکومت موفق نشد، تن به حکمیت داد. مردم اختلاف کردند و سخنشان گوناگون شد تا گروهی بر او هجوم آورده و او را کشتند. پس از وی، حسن بن علی (علیه‌السلام) به پا خاست. او مردی نبود که اگر اموالی بر او عرضه می‌شد، بستاند. معاویه با حیله او را ولی عهد خود کرد و سپس او را خلع کرد. او به زنان رو آورد. روزی نبود که ازدواج نکند یا طلاق ندهد. تا آنکه در بستر از دنیا رفت.»[1]
اما پوشیده نیست که ساختن حدیث و انتساب آن به پیشوایان دینی به انگیزه‌های سیاسی، مذهبی و غیره از دوران حکومت بنی امیه، آغاز شد و در دوران بنی عباس دوام یافت.

نکته دوم؛
امام مجتبی (علیه‌السلام) در نیمه رمضان سال دوم یا سوم هجری به دنیا آمدند و در 28 صفر سال 49 هجری به شهادت رسیدند. آنچه مشخص است، عمر مبارک حضرت 46 یا 47 سال بیشتر نبود. اگر اولین ازدواج حضرت در 20 سالگی باشد، تا سال شهادت پدر یعنی سال 40 هجری، یعنی در فاصله 18 یا 17 سال، باید این تعداد ازدواج و طلاق صورت گرفته باشد که امری نامعقول است.
همچنین تاریخ پژوهان و محدثان مشهور شیعه بیان کرده‌اند که امام مجتبی (علیه‌السلام) در دوران حکومت و خلافت پدر گرامیشان در هر سه جنگی که بر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) تحمیل شد، حضور داشتند. لذا امکان ازدواج های مکرر حضرت امکان پذیر نیست.

نکته سوم؛
اگر فرض شود که چنین امری تحقق یافته و حضرت مطلاق بودند، باید دشمنان امام مجتبی (علیه‌السلام) در زمان حیات حضرت، به خاطر این امر بر ایشان خُرده می گرفتند و در صحبت ها و اعتراض‌هایی که نسبت به حضرت داشتند بر این اتفاق، اشاره کرده باشند. اما چنین مطلبی از دوران زندگی امام، گزارش نشده است و این خود دلالت بر کذب سخنان آنان است.

نکته چهارم؛
در صورت فرض صحت روایاتی که در منابع شیعه آمده، باید گفت این دسته روایات با دیگر روایات صادره از اهل بیت (علیهم‌السلام) در تناقض و تضاد است. بسیاری از روایات صادره از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه معصومین (علیهم‌السلام) دلالت بر مذمت امر طلاق دارد. زیرا این امر حلال، از منفورترین اعمال نزد خاندان رسالت بوده است؛ به عنوان نمونه پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌فرمایند: «منفورترين چيزهاى حلال نزد خدا، طلاق است.»[2]
همچنین امام صادق (علیه‌السلام) در روایتی می‌فرمایند: «ازدواج کنید و طلاق ندهید؛ زیرا طلاق، عرش خداوند را به لرزه می‌آورد.»[3]

در انتها باید گفت، مبنای شیعه بر عصمت اهل بیت (علیهم‌السلام) بوده و هست و هر عملی که با عصمت اهل بیت (علیهم‌السلام) سازگار نباشد، از نظر شیعه مردود شمرده می‌شود. اگر فرض بر آن شود که طلاق، امر مکروه، اما حلال است، انجام آن از سوی اهل بیت (علیهم‌السلام) که دارای مقام عصمت از جانب خداوند متعال هستند در تناقض بوده و لذا بر اساس مبنا و دلالت مورد پذیرش مذهب نیست.
در انتها نتیجه گیری می‌شود که کذب این ادعا مشخص است و چنین ادعایی مردود و مطرود است.

پی‌نوشت:
[1]. ابوالحسن مسعودی، مروج الذهب، ج3، ص300، دار الهجرة – قم، 1409 هـ ق. «ان ولد آل ابی طالب ترکناهم ... حتی مات علی فراشه.»
[2]. پاينده، ابوالقاسم، نهج الفصاحة، ص157، دنياى دانش - تهران، چاپ چهارم، 1382ش. «أبغض‏ الحلال‏ إلى‏ اللَّه‏ الطّلاق‏.»
[3]. شيخ حر عاملى، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، ج‏22، ص9، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ اول، 1409 ق. «تَزَوَّجُوا وَ لَا تُطَلِّقُوا فَإِنَ‏ الطَّلَاقَ‏ يَهْتَزُّ مِنْهُ‏ الْعَرْشُ‏.»

محمدجواد مهریار

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.