گوشه ای از دموکراسی در انتخاب خلیفه!
شیعه جانشینی و خلافت بعد از رسول خدا (ص) را انتخابی نمی داند و هیچ شورایی را لایق انتخاب این امر مهم و الهی بر نمی شمرد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مفتی های وهابی در شبکه های ماهواره ای ادعا کرده اند آخوندهای شیعه برای انتخاب رهبر، از همان سسیستم عمر بن خطاب استفاده کردند و خودشان به این نتیجه رسیدند که بهترین روش برای انتخاب رهبر، استفاده از سیستم شورا است. لذا به همین دلیل، شورای خبرگان رهبری که برگرفته از شورای شش نفره عمر بن خطاب بود را تشکیل داده و بر اساس همین شورا، رهبر انتخاب میکنند.
در پاسخ به این شبهه چند نکته بیان می شود:
نکته اول؛
شیعیان بر اساس دستورات پروردگار عالم و فرمایشات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) انتخاب امام را منوط به انتخاب خدا و جعل الهی بر این عنوان می دانند. در حقیقت شیعه، جانشینی و خلافت بعد از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) را انتخابی نمیداند و هیچ شورایی را لایق انتخاب این امر مهم و الهی بر نمیشمرد؛ چرا که انتخاب امام و خلیفه، تنها به انتخاب خدا و با جعل این مقام از جانب پروردگار عالم است و باید گفت انتخاب رهبر و زعیمی که مرجعیت دینی و جانشینی عام از امام زمان (عجلاللهفرجه) را در بین شیعیان دارد، با امامت و خلافت و جانشینی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) متفاوت است.
چرا که علمای شیعه، حاکم شرع را فقیهی میدانند که زعامت و رهبری را بر عهده دارد و به همین دلیل فقها با استفاده از شورا، از میان خود کسی که شرایط رهبری را دارد، انتخاب میکنند. این در حالی است که در شورای شش نفره، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) همان امامی است که از سوی خدای متعال و به دست رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به مقام خلافت و جانشینی منصوب شده بود.
نکته دوم؛
شورایی که وهابیون از آن به عنوان نماد دموکراسی و شایسته سالاری یاد می کنند و آن را از برترین کارهای عمر بن خطاب بر می شمردند، یکی از سیاه ترین عناوین در تاریخ اسلام به شمار می رود.
در مقایسه با شورای خبرگان رهبری و شورای شش نفره عمر بن خطاب، نکاتی باید بیان شود، ازجمله اینکه خلیفه با تهدید و به زور شمشیر و کشتن و گردن زدن، خلیفه بعد از خود را انتخاب میکند؛ در حالی که شورای خبرگان رهبری در ایران اسلامی، این سیاهی در تاریخ را هیچگاه جایز و نیکو نمیداند.
در منابع معتبر اهل سنت ذکر شده که خلیفه پنجاه تن از افراد مسلح را موظف به حفاظت از افراد شورا کرد و در انتها دستور داد در صورت عدم انتخاب خلیفه توسط اعضای شورا، گردن صحابه حاضر در شورا را بزنند و آنان را بکشند. خلیفه دوم اهل سنت دستور داد در صورت مخالفت عدهای از اعضای شورا با خلیفه انتخابی، اعضای مخالف، گردن زده و کشته شوند.
ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه به شرح کامل این اتفاق پرداخته است؛ او با اشاره به گوشه ای از دموکراسی خلیفه در انتخاب اعضای شورای شش نفره و نحوه انتخاب عثمان، مینویسد: «عمر بن خطاب گفت: ابوطلحه انصاری را نزد من فرا بخوانید. پس او نزد عمر آمد. در این هنگام عمر به او گفت: ببین ای ابوطلحه! هنگامی که از مراسم دفن من برگشتی، در میان پنجاه مرد از قبیله انصار باش که شمشیرهایشان را بر دوش دارند. افراد شورا را برای امر خلافت و تسریع در انجام آن در خانهای جمع کنید و با اصحاب خود بیرون درب آن خانه بایستید تا مشورت کنند، تا یکی از میان آنان به خلافت انتخاب شود. اما اگر پنج نفر بر انتخاب کسی موافقت کردند و یک نفر امتناع کرد، گردن آن یک نفر را بزنید. اگر چهار نفر موافق و دو نفر مخالفت کردند، گردن آن دو نفر را بزنید و اگر سه نفر موافق و سه نفر مخالف بودند، به آن سه نفری که عبدالرحمن در بین آنان است، بنگر؛ سپس به آنچه بر آن توافق کردهای بازگرد؛ اگر سه نفر دیگر بر اختلاف خود پافشاری کردند، گردن آن سه نفر مخالف را بزنید و اگر سه روز گذشت و در امر خلافت به توافق نرسیدند، گردن هر شش نفر عضو شورا را بزنید و بگذارید مسلمانان از میان خود، کسی را به عنوان خلیفه انتخاب کنند. هنگامی که عمر را دفن کردند، ابوطلحه آن شش نفر را جمع کرد و در جمع پنجاه نفر از انصار که شمشیرهای خود را بر شانههایشان داشتند، بر در آن خانه ایستاد.»[1]
سوال مهم این است که آیا خبرگان رهبری در نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز اینگونه حاکم و رهبر خود را انتخاب می کنند؟!
آیا این نحوه انتخاب، توهین به اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) محسوب نمیشود؟!
پینوشت:
[1]. ابن ابی الحديد، شرح نهج البلاغة، ج1، ص179، دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، چاپ اول، 1418 هـ ق. «ثم قال [عمر] ادعوا إلي أبا طلحة الأنصاری ... ودع المسلمين يختاروا لأنفسهم.»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید