امامت لازمه اکمال دین
امام باقر (ع) در روایتى فرموده است: حجت خدا بر خلقش تمام نشود، مگر به وجود امامى زنده که مردم او را بشناسند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سید ابوالفضل برقعی، از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی، ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است. وی از بزرگان جریان فکری قرآنیون است که به نقد عقاید و احادیث شیعه می پردازد. وی در نیمه اول عمرش مطالبی را همسو با تفکرات شیعه مینوشت؛ به نظر میرسد کتاب «منهاج السنة النبویة فى نقض کلام الشیعة و القدریه» از ابن تیمیه که حاوی انتقادات شدید به شیعه و متعصبانه خواندن اعتقادات آن است، موجب شد تا در سن 53 سالگی مدعی شود در شیعه خرافات زیادی وجود دارد که خلاف متون دینی است و باید با این خرافات مبارزه کرد.
برقعی در مواضع متعدد به انکار وجود حجتی الهی (امام از جانب خدا) می پردازد. او با استناد به آیه: «رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا [نساء/165] رسولانی را فرستاد که (نیکان را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند تا آنکه پس از فرستادن رسولان، مردم را بر خدا حجتی نباشد و خدا همیشه مقتدر و کارش بر وفق حکمت است.» میگوید بعد از انبیاء، دیگر شخصی در جایگاه حجت خدا (امام) وجود ندارد.[1]
در نقد این ادعای مغرضانه برقعی باید بگوییم که: دین مبین اسلام، خاتم ادیان بوده و تا بشر وجود دارد، این دین نیز وجود دارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً [مائده/3]اسلام را براى شما (به عنوان) آیینى برگزیدم.» و این دین در بقا (ابدى بودن) و جریان خود به نگهبان و گرداننده نیازمند است و پیوسته افراد شایستهاى (دانا و معصوم) مىخواهد که معارف و قوانین این دین الهى را صورت کامل به مردم برسانند.
اگر رهبرى معصوم در یک زمانی و یا در میان نسلی از نسلهاى بشر نباشد، چه بسا مردم گمراه شده و گمراهى و فساد خود را معلول نبودن این رهبر بدانند. از این رو براى همیشه خداوند باید امامى یا امامانى معصوم در جامعه معین کرده باشد تا حجت را بر مردم تمام کنند تا بهانه اى براى منحرفان باقى نماند. امام باقر (علیهالسلام) در روایتى فرموده است : «اِنّ الحجّة لا تقومُ للّه عزّوجل عن خلقهِ الّا بالامام حتّى یعرفونه.[2] حجّت خدا بر خلقش تمام نشود، مگر به وجود امامى زنده که مردم او را بشناسند.»
همچنین باید گفت که قرآن به تنهایی و بدون تفاسیر امامان معصوم، برای هدایت کافى نیست، چون مسائل کلى آن، نیازمند تفسیر و تحلیل است. پس وجود یک امام آگاه و معصوم در میان هر نسلى ضرورى و قطعى است؛ زیرا امام معصوم، مفسّر، مجرى (اجرا و عملى کننده دستورات قرآن) و حافظ (نگهدارنده از تحریف و سوء استفاده به نام مکتب و دین) قرآن کریم است.
این مسئله به روشنى در حدیث ثقلین «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ...؛ من در میان شما دو شىء گرانبها گذاشته ام که تا وقتى به آنها چنگ زنید، هرگز پس از من گمراه نشوید... یکى کتاب خدا که عترت و خاندان من ... بدانید که این دو هرگز از هم جدا نشوند، تا بر لب حوض نزد من آیند.»
از این حدیث استفاده مى شود که قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) همیشه همراه یکدیگر بوده و جدایى ناپذیرند. از این رو باید همیشه امام زنده اى در هر زمان، در کنار قرآن وجود داشته باشد تا مضمون حدیث ثقلین تحقق یابد. همچنین پاسدارى و صیانت از قرآن و آیین خدا مى طلبد که همیشه امام زنده اى وجود داشته باشد.[3]
پینوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، عرض اخبار و اصول بر قرآن، ص377.
[2]. بحارالانوار، ج 23، ص 30، ح47.
[3]. همان، ج23، ص106، ح7.
متقی هندی، کنزالعمال، ح 870و873.
افزودن نظر جدید