اهل سنت مذهب سران تصوف
تصوف در قرون نخستین، آنچنان با تسنن عجین بود که بزرگان صوفیه، تسنن را شرط لازم برای ورود به تصوف به شمار آورده و در این باره می نویسد: «برای مرید و مرشد در تصوف، چند شرط لازم است که یکی از آنها، سنی بودن است.»
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی از محققین معتقدند وقتی خلفا توانستند با تشکیل سقیفه بنی ساعده ولایت و زعامت را از ائمه اطهار (علیهمالسلام) بگیرند؛ ولی در مقابل معنویت امام (علیهالسلام) درمانده شدند و نتوانستند اقدامی کنند، بهترین کار، ساخت جریان و شخصیتهایی بود که بتوان آنها را برای جامعه از حیث معنوی جایگزین ائمه اطهار (علیهمالسلام) کرد. لذا ولایتی را تعریف کردند که در عین تبعیت مردم از آن، با حکومتهای وقت کاری نداشته باشد؛ یعنی اسلام منهای سیاست. ازاین رو بنیامیه ابتداً سعی در جذب افرادی داشتند که به تقوا، پرهیزکاری و روی گردانی از دنیا مشهور باشند و سپس اقدام به تقویت آنان در مقابل عرفان و معنویت اهل بیت (علیهمالسلام) پرداختند.
علامه طباطبایی نیز اشارهای به این موضوع درباره تشکیل تصوف دارد و میگوید: «در همین روزگار [قرن دوم و سوم] بود که مکتبی دیگر در بین مسلمانان خودنمایی کرد و آن مکتب تصوف بود که البته ریشه در عهد خلفا داشت، البته نه به عنوان تصوف، بلکه بهعنوان زهدگرایی، ولی در اوایل بنی العباس با پیدا شدن رجالی از متصوفه چون بایزید بسطامی و جنید و شبلی و معروف کرخی و غیر ایشان رسماً بهعنوان یک مکتب ظاهر گردید.» [1]
متون تصوف نشان میدهد صوفیان اولیه نه تنها شیعه نبودهاند بلکه در مقابل ائمه (علیهمالسلام) بودهاند و طریق مخالفین ائمه اطهار (علیهمالسلام) را دنبال میکردهاند. سفیان ثوری متوفی 161 چهره برجسته تصوف است که امام صادق (علیهالسلام) او را از کسانی شمرد که مردم را از دین خدا جلوگیری میکنند و مانع میشوند مردم به سوی اهل بیت (علیهمالسلام) بروند. [2]
در کتابهایی نظیر تذکرة الاولیاء، نفحات الانس و طبقات صوفیه، از این موارد زیاد است که اکثر افراد نامبرده شده در این کتب، مذهبی غیر شیعه داشته و مذاهبی همچون شافعی، مالکی و حنفی دارند و فقط چند تن از بزرگان شیعه مانند امام صادق و امام باقر (علیهماالسلام) را ذکر کردهاند.
تصوف در قرون نخستین، آن چنان با تسنن عجین بود که شیخ نجم الدین رازی در کتاب مرصاد العباد، تسنن را شرط لازم برای ورود به تصوف به شمار آورده و در اینباره مینویسد: «برای مرید و مرشد در تصوف، چند شرط لازم است که یکی از آنها، سنی بودن است.»[3]
جنید بغدادی که از مشاهیر تصوف است و اکثر فرقههای صوفیه، فرقهٔ خود را به او میرسانند شافعی مذهب بود. [4] از دیگر مشایخ صوفیان، ذوالنون مصری است که یکی از معروفترین صوفیانی است که در شرح حال او آمده که وی شاگرد مالک بن انس بوده و مذهب او را داشته است [5] یا ابویزید بسطامی که به او لقب سلطان العارفین داده شده، حنفی مذهب بوده است. [6]
از این رو در کتب صوفیه نخستین، از ائمه شیعه (علیهمالسلام) و دانشمندان این مکتب، به عنوان رجال صوفی نام برده نمیشود [7] و اگر احیاناً نام شیعهای در میان اهل تصوف به چشم خورد، به تعبیر مرحوم مقدّس اردبیلی در "حدیقه الشیعه" از باب تقیه بوده است: «قاطبه صوفیه از مخالفان اهل بیتاند، مگر قلیلی از این فرقه که در زمان استیلای مخالفین، از روی تقیه نام این طایفه را بر خود میگذاشتهاند.»[8]
به نظر میرسد حداقل تا قرن پنجم یا ششم در میان شیعیان از تصوف خبری نبوده است و همه بزرگان صوفیه مخالف مذهب شیعه و ائمه اطهار (علیهمالسلام) بودهاند. لذا نمیتوان آثاری یافت که همزمان، صبغه شیعی و صوفیانه داشته باشد. بنابراین باید خاستگاه تصوف را در میان سنیان جستجو کرد.
پی نوشت:
[1]. طباطبایی محمدحسین، ترجمه المیزان، مترجم موسوی همدانی سید محمدباقر، دفتر انتشارات اسلامی جامعهٔ مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1374، چاپ پنجم، ج 5، صص 457 – 458
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، بیروت، ج 1، ص 392
[3]. الهامی، داود، موضع تشیع در برابر تصوف در طول تاریخ، قم، مکتب اسلام، 1378، ص 69.
[4]. خطیب بغدادی، ابوبکر، تاریخ بغداد، به تحقیق مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، ج 1، ص 133.
[5]. جامی، عبدالرحمن، نفحات الأنس، به تصحیح ولیام ناسولیس، مولوی غلام عیسی، کلکته، نشر مطبعه لیسی، 1858 م، ص 32
[6]. همان، ص 102
[7]. الهامی، داود، موضع تشیع در برابر تصوف در طول تاریخ، قم، مکتب اسلام، 1378، ص ۶۸
[8]. مقدس اردبیلی، حدیقه الشیعه، ج ۴، ص ۷۹۲
افزودن نظر جدید