عمر بن خطاب مانع مسلمان شدن ایرانیان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیاری از زرتشتیان و باستانگرایان که اغلب اهل مطالعه و تفکر نیستند، طوطی وار این جمله را تکرار میکنند که ایرانیان با شمشیر عُمَر (و به زور و اجبار) مسلمان شدند.
اما حقیقت آن است که عقیده یک امر قلبی است و با شمشیر نمیتوان باور و عقیده ای را به کسی تحمیل کرد. همان طور که عشق هم امری قلبی است و نمیتوان آن را با شمشیر و اجبار در قلب کسی وارد کرد.
ایرانیان در طول تاریخ، بیشترین زحمات را برای اسلام کشیدند. بزرگترین منابع حدیثی، تفسیری و فقهی اسلام، به دست فرهیختگان ایرانی تألیف شد. زیباترین آثار هنری اسلامی از قبیل معرّق، منبّت، مقرنس، کاشیکاری، خوشنویسی و نقاشی و... در مساجد، به دست هنرمندان مسلمان ایرانی خلق شدند. این آثار، اغلب به قدری زیبا و با ظرافتاند که پدید آوردن آن جز از یک عاشق برنمیآید.
ایرانیان در طول تاریخ، بسیار در راه اسلام و مذهب اهل بیت (علیهمالسلام) جان فشانی کردند. خون دادند و از همه چیز خود گذشتند. جان فشانی محصول عشق است و عشق هیچ گاه به زور و اجبار پدید نیامد.
دکتر زرینکوب هم مینویسند که هرچند فتح ایران به دست مسلمین با شمشیر رخ داد، اما مسلمان شدن ایرانیان، به زور شمشیر نبود. بلکه از روی اختیار بود.[1] چه اینکه مسلمین، به ایرانیان اجازه میدادند به شرط پرداخت جزیه و عدم شورش، بر دین خود (زرتشتیگری، مسیحیت، یهودیت، بوداییگری و...) باقی بمانند.
اما قضیه به همین جا ختم نشد.
ریچارد نلسون فرای (Richard Nelson Frye) متوفای 2014، ایران شناس و تاریخ پژوه امریکایی بود که بیش از هفتاد سال از زندگی خود را صرف پژوهش درباره تاریخ ایران کرد. ریچارد فرای، شخصیتی محبوب برای بسیاری از باستانگرایان است.
فرای در کتاب «عصر زرین فرهنگ ایران» مینویسد که عمر بن خطاب (خلیفه دوم) مایل بود ایرانیان مسلمان نشوند و دین اسلام فقط برای عربها باشد. چون اگر ایرانیان، مسلمان میشدند از جزیه (مالیات شرعی) معاف و حق و حقوقشان با سایر مسلمین مساوی میشد. ولی عُمَر دوست داشت از ایرانیان باج و خراج بیشتری بگیرد. پس تلاش میکرد که ایرانیان مسلمان نشوند.[2]
استاد عبدالحسین زرینکوب نیز کلامی مشابه این گفتار دارند. چنان که میگویند عربها نه تنها ایرانیان را به زور شمشیر مسلمان نمیکردند، بلکه هر کس مسلمان میشد را جریمه هم میکردند! چون طبق فقه اسلام، غیر مسلمانان، باید به حکومت، جزیه (مالیات) بدهند، ولی مسلمانان از این مالیاتِ خاص، معاف اند. دستگاه خلافت برای اینکه درآمد و ثروتش کم نشود، مانع از مسلمان شدن مردم میشد تا همچنان بتواند از آنان باج و خراج بگیرد! از همین روی، خلفا (به ویژه بنی امیه) آن دسته از ایرانیان که (زرتشتیگری را رها کرده و) مسلمان میشدند را تحت آزار و شکنجه و جریمههای سنگین قرار میدادند تا مردم مسلمان نشوند.[3] یعنی اسلام نه تنها اجباری نبود، بلکه زرتشتی ماندن اجباری بود!
با این حال، بسیاری از ایرانیان، سختیها را تحمل میکردند و مسلمان میشدند.
مشاهده اسکن از متن کتابها:
پینوشت:
[1]. عبدالحسین زرینکوب، کارنامه اسلام، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1391. ص 11-12.
[2]. ریچارد نلسون فرای، عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران: انتشارات سروش، 1363، ص 78.
[3]. عبدالحسین زرینکوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، تهران: مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1383، ص 383.
افزودن نظر جدید