خدمات فرهنگی سادات علوی در مازندران و گیلان
ناصر کبیر، از سادات علوی در مازندران و گیلان، در قرن 3-4 هجری خدمات فرهنگی و ادبی بسیاری صورت داد. عملکرد او در کنار نقدهایی که به آن وارد است، یک نمونه مثبت از خدمات متقابل اسلام و ایران به یکدیگر شمرده میشود. ساخت مدارس و تلاش برای ترویج علم و ادب، و برقراری کتابخانهها از جمله این خدمات فرهنگی است.
ناصر کبیر (که از سران سادات علوی در شمال ایران بود)، در اواخر عمر، از حکومت کنارهگيری كرد و در مدرسهای که در آمل بنا كرده بود، به تدریس و عبادت مشغول شد. طالبان علم و دانش نيز از سرزمينهای مختلف برای بهره مندی از محضر او به آمل میرفتند.(ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، ج 1، ص 275) شايد بتوان ناصر كبير را درخشانترين چهره علمی و ادبی دولتِ علويان شمرد، كه از محضر امام حسن عسكری (عليه السلام) نيز بهره برده بود.(میترا مهرآبادی، تاريخ سلسلههای محلی ايران، ص 461) سيد ظهرالدين مرعشی در قرن نهم هجری، میگويد مدرسهای كه حسن اطروش (ناصر كبير) در آمل بنا نهاده بود تا همين اواخر آباد و برقرار بود (ظهيرالدين مرعشى، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، ص 148).
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مردم گیلان و مازندران، به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی در عصر فتوحات خلفای راشدین، از دسترس فاتحین در امان مانده بودند. اما پس از حدود دو قرن، با مهاجرت سادات علوی به مازندران و گیلان، مردم آن دیار اسلام آوره؛ به مذهب تشیع گرویدند. این تغییر دین (از زرتشتیگری به اسلام) در شمال ایران، غالباً در اثر فعالیتهای فرهنگی و مذهبی سادات علوی رخ داد.
ناصر کبیر (که از سران سادات علوی در شمال ایران بود)، در اواخر عمر، از حکومت کنارهگيری كرد و در مدرسهای که در آمل بنا كرده بود، به تدریس و عبادت مشغول شد. طالبان علم و دانش نيز از سرزمينهای مختلف برای بهره مندی از محضر او به آمل میرفتند.[1] شايد بتوان ناصر كبير را درخشانترين چهره علمی و ادبی دولتِ علويان شمرد، كه از محضر امام حسن عسكری (عليه السلام) نيز بهره برده بود.[2] سيد ظهرالدين مرعشی در قرن نهم هجری، میگويد مدرسهای كه حسن اطروش (ناصر كبير) در آمل بنا نهاده بود تا همين اواخر آباد و برقرار بود.[3]
بنا بر منابع تاريخی، ناصر كبير كه خود فقيه، متكلم، مفسر، محدث و اديب (شاعر) بود، علاقه بسياری به همنشينی با دانشمندان داشت. و در ترويج علوم (به ویژه علوم دينی) كوشا بود.[4] وی در مجالس علمی خود، از علوم مختلف از قبيل کلام، فقه، حديث، تفسير، شعر و... سخن میگفت و شخصی به نام احمد بن محمد ولیدی كه در محافل او حاضر میشد، کتابی با عنوان «الفاظ الناصر» که دربردارنده سخنان و نظرات ناصر كبير است را تأليف كرد.[5] ناصر كبير به شخصه نيز آثار و كتب بسياری تأليف نمود. ابن نديم فهرستی از كتابهای او را برمیشمارد.[6] همچنين احمد بن على نجاشى، عالم شيعی قرن 4-5 هجری فهرستی از كتابهایی که ناصر كبير نوشته بود را بيان داشت.[7] ابن اسفنديار درباره او میگويد: « الناصر الكبير الحسن بن علىّ بن الحسن بن علىّ بن عمر بن علىّ السجّاد، ابن الامام الشّهيد الحسين بن امير المؤمنين علىّ بن ابى طالب عليهم السّلام، و كنيت او ابو محمد بود، فضل و علم و زهد و ورع و آثار كرامات او هنوز در گيلان و ديلمان ظاهر است و مذهب و طريقت او معتقد گيل و ديلم و به آمل مشهد و مدرسه و دارالكتب و اوقاف، معمور و برقرار.»[8] برخی از انديشمندان بر اين باورند كه مدرسهی ناصر كبير در آمل، جزو نخستین مدارس در جهان اسلام است.[9] مشهور است که در عصر حکومت داعی صغیر (حسن بن قاسم حسنى) که جانشین ناصر كبير بود، علماء و دانشمندان و دانشپژوهان از مالیات و هرگونه خراج، معاف بوده و از احترام و شأن بالایی برخوردار بودند.[10] در مکتوباتِ تاریخی به جا مانده آمده است که مجلس و محفل حسن بن قاسم، هيچ گاه از حضور دانشمندان و شاعران و سخنوران خالی نبود.[11] همچنين داعی صغير نيز در آمل مدرسهای بنا نهاد كه محل نشر و توسعه علوم بود.[12]
همچنين ابو الحسين احمد بن الحسين بن هارون الأقطع، از سادات علوی طبرستان، كه در سال 380 هجری، مردم ديلم با او بيعت كردند و از آن زمان «المؤيد بالله» ناميده شد، تلاش بسياری برای نشر اسلام و گسترش علوم صورت داد و تأليفات متعددی از خود بر جای گذاشت.[13] همچنين الثّائر باللّه (که از اولاد امام سجاد علیه السلام بود) نيز در طبرستان كتابخانه و مدارس مختلفی بنا نهاد.[14]
در اثر همین رویکرد مثبت سادات علوی بود که مردم مازندران و گیلان، اسلام واقعی را در سادات میجستند. نه در بنیامیه و بنیعباس. ابن اسفنديار در «تاريخ طبرستان» میگويد: «بِهَر وَقت ساداتى را كه بِنَواحى ايشان (مردم طبرستان) نشسته بودند مىدَويدند و زهد و علم و وَرَع ايشان را اعتقاد كردند و گفتند آنچه سيرت مسلمانى است، با سادات است.»[15]
پینوشت:
[1]. ابن اسفندیار، محمد بن حسن، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال آشتيانی، تهران: پديده خاور، 1366، ج 1، ص 275
مرعشى، سيد ظهيرالدين بن سيد نصيرالدين، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، تهران: مؤسسه مطبوعاتى شرق، 1345، ص 148
آملی، محمد بن حسن، تاريخ رويان، تصحيح منوچهر ستوده، بنياد فرهنگ ايران، 1348، ص 110.
[2]. مهرآبادی، ميترا، تاريخ سلسلههای محلی ايران، تهران: انتشارات دنياي كتاب، 1387، ص 461.
[3]. مرعشی، همان، ص 148
[4]. هارونی، یحیی بن حسین، تیسیرالمطالب فی امالی ابیطالب، عمان، مؤسسة الامام زید بن علی الثقافیة، 2002، ص 290.
محلی، حمید بن احمد، الحدائق الوردیة فی مناقب ائمة الزیدیة، بیروت، دار النشر فرانتتس شتاینر، 1987، ص 215.
آملی، محمد بن حسن، تاريخ رويان، تهران: نشر اقبال، 1383، ص 76.
[5]. هارونی، یحیی بن حسین، الافادة فی تاریخ الائمة السادة، تصحیح محمدکاظم رحمتی، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب، 1387، ص 56.
[6]. ابن النديم، محمد بن إسحاق، الفهرست، بيروت: دار المعرفة، 1978، ص 273.
[7]. نجاشى، احمد بن على، الرجال، قم: انتشارات جامعه مدرسين، 1366، ص 57-58
[8]. ابن اسفنديار، همان، ج 1، ص 97
[9]. زیدان، جرجی، تاريخ تمدن اسلام، جلد 2، ترجمه علي جواهرکلام، تهران: انتشارات اميرکبير، 1336، ص 625.
[10]. مرعشی، همان، ص 151؛ آملی، تاريخ رويان، همان، ص 112-113؛ ابن اسفندیار، همان، ج 1، ص 284.
[11]. ابن اسفنديار، همان، ج 1، ص 285.
[12]. عليرضا سيد کباری، حوزههای علميه شيعه در گسترهی جهان، تهران: اميركبير، 1378، ص 550.
[13]. الزركلى، خير الدين، الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين، بيروت: دار العلم للملايين، 1989، ج 1، ص 116.
سبحانى، جعفر، بحوث في الملل و النحل (دوره 9 جلدی)، قم: مؤسسة النشر الإسلامی و مؤسسة الإمام الصادق، ج 7، ص 405.
[14]. مرعشی، همان، ص 155.
[15]. ابن اسفنديار، همان، ج 1، ص 228
دیدگاهها
ناشناس
1396/02/08 - 10:13
لینک ثابت
من تعجب میکنم چرا اینها در
saman
1396/02/09 - 11:12
لینک ثابت
از کجا میدانید خدمات نکردند؟
سماع
1396/02/10 - 09:34
لینک ثابت
سادات هر جا رفتند منشأ خیر
علی
1396/02/20 - 13:55
لینک ثابت
این افراد اگر کار خیری هم
افزودن نظر جدید