توهینهای مکرر ابن تیمیه به اهل بیت (ع)
توهینهای مکرر ابن تیمیه به اهل بیت (ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ادعای ابنتیمیه به دوستی با اهل بیت (علیهمالسلام) را میتوان یکی از بزرگترین دروغهای وهابیون دانست. مفتیهای وهابی با انتشار یک خط از کتاب او ادعا میکنند، ابنتیمیه خود را محب اهل بیت (علیهمالسلام) میدانسته و شیعیان با ادعای دروغ، قصد آن دارند تا ابنتیمیه را دشمن اهل بیت (علیهمالسلام) معرفی کنند. ابن تیمیه در کتاب خود مینویسد: «محبت اهل بیت نزد ما (اهل سنت و جماعت) فرض و واجب است و این محبت (نزد خدای متعال) اجر و پاداش دارد.»[1]
با بررسی کتابهای ابنتیمیه هیچگونه ابراز محبتی نسبت به اهل بیت (علیهمالسلام) مشاهده نمیشود و آنچه وجود دارد، اسائه ادب و توهین و جسارت به ساحت مقدس ائمه اطهار (علیهمالسلام) است. توهین ابن تیمیه به پدر گرامی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بدترین نوع جسارتها به مقدسات است. ابن تیمیه پدر و عموی گرامی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را کافر میدانسته و معتقد است، خداوند رسول خود را از طلب استغفار برای پدرشان نهی کرده است!
وی میگوید: «توسل به دعای او (پیامبر) و شفاعت وی در صورت ایمان فایده میرساند؛ اما اگر به وی ایمان نداشته باشد، پس شفاعت شفاعت کنندگان، برای کافران و منافقان آخرت فایده ندارد و به همین جهت رسول خدا از استغفار برای عمو و پدرشان و دیگر کفار منع شدند.»[2]
این توهین و جسارت، هنگامی وقاحتش بیشتر میشود که مادر ابوهریره با پدر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) مقایسه میشود. ابن تیمیه در ادامه کلامش مینویسد: «گاهی رسول خدا برای بعضی از کفار دعا میکرد که خداوند او را هدایت کند، یا به او رزق دهد، همانطور که برای مادر ابوهریره دعا کردند تا خدا او را هدایت کند.»[3]
اما یک سؤال از این حرف ابن تیمیه فهمیده میشود و آن این که آیا مقام پدران پیامبر خدا از مقام مادر ابوهریره نزد خداوند کم ارزشتر است؟ چگونه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) برای مادر ابوهریره دعا میکند، اما برای پدر بزرگوار خویش دعا نکند؟!
ابن تیمیه در مورد قیام سیدالشهداء (علیهالسلام) در کربلا مینویسد: «در قیام (امام حسین علیهالسلام) نه مصلحت دین بود و نه مصلحت دنیا؛ بلکه این ظالمین سرکش بر ضد نوه رسول خدا قدرت پیدا کردند تا اینکه او را مظلومانه شهید کردند. در قیام او و کشته شدن او، آن قدر فساد بود که اگر در شهر خود نشسته بود، آن قدر فساد نمیشد. پس آن چیزی که او قصد آن را داشت از به دست آوردن نیکی و دفع بدی، اصلاً حاصل نگشت؛ بلکه بدی به سبب قیام او زیاد شد و خیر کم گردید و این سبب شرّ بزرگی شد و کشته شدن حسین، سبب فتنههای بسیار گردید؛ همان طور که کشته شدن عثمان سبب فتنههای بسیار گشت.»[4]
ابنتیمیه در کتاب خود، عدم بیعت امام حسین (علیهالسلام) با یزید ملعون را سبب ظلم و طغیان علیه خلیفه مسلمانان میداند و با وقاحت تمام علت واقعهی عاشورا را تصمیم اشتباه حضرت معرفی میکند. او در کتابش مینویسد: «حسین به سوی كوفه راهی شد در حالی كه قبلاً پسر عموی خود، مسلم را به سوی كوفه فرستاده بود. هنگامی که ابن زیاد به كوفه آمد، مسلم و هانی و عدهای دیگر كشته شده بودند و هنگامی که این خبر به حسین رسید، او اراده بازگشت کرد، اما لشكریان عمر سعد او را محاصره كردند. ابنسعد از حسین خواست كه خود را اسیر آنان كند؛ اما حسین از این كار امتناع ورزید. عمر سعد، از حسین خواست كه به سوی یزید برود و با او بیعت کند و یا از جایی که آمده بازگردد، یا به هر جای دیگر یا به یكی از سر مرزها برود؛ اما حسین از روی سركشی و ظلم و دشمنی از تمام این خواستهها امتناع ورزید؛ ... حسین كشته شد تا خداوند او و هر آن كس كه همراه او كشته شد را كرامت بخشد و در حقیقت این كشته شدن برای او نعمت و كرامتی بود از سوی خداوند كه به او بخشیده شد.»[5] هدف ابن تیمیه با طرح این موضوع، دفع تقصیر از ذمهی یزید فاسق است.
پینوشت:
[1]. ابن تیمیه، مجموع الفتاوى، مجمع الملك فهد، 1416هـ، ج4، ص487؛ «فَمَا تُحِبُّونَ...یؤْجَرُ عَلَیهِ.»
[2]. ابن تیمیه، مجموع الفتاوى، ج1، ص143؛ «وَالتَّوَسُّلُ بِدُعَائِهِ ... غَیرِهِمَا مِنْ الْكُفَّارِ.»
[3]. ابن تیمیه، مجموع الفتاوی، ج1، ص145؛ «فَقَدْ یدْعُو...حَتَّى هَدَاهَا اللَّهُ»
[4]. ابن تیمیه، منهاج السنه النبویه، جامعة الإمام محمد بن سعود، ج4، ص530؛ «وَلَمْ یكُنْ فِی الْخُرُوجِ ... مِمَّا أَوْجَبَ الْفِتَنَ.»
[5]. ابن تیمیه، مجموع الفتاوى، مجمع الملك فهد، ج27، ص471؛ «فَلَمَّا ذَهَبَ الْحُسَینُ ... وَكَرَامَتِهِ.»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید