شهادت هدف حضرت سید الشهدا
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ازجمله دلایلی که فرقه شیرازی و قائلین به استحباب قمه زنی برای اثبات مدعای خود میآورند روایاتی است که در این نوشتار به بررسی آنها میپردازیم:
- روایت گریه کردن رباب همسر امام حسین (علیهالسلام) تا حدی که چشمان او خشک شد.
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است که: «چون امام حسین (علیهالسلام) كشته شد، همسر او كه از بنى كلب بود (دختر امرء القیس كلبى، مادر سكینه) برایش مجلس ماتمى بر پا كرد، او گریست و زنهاى دیگر و همه خادمان گریستند تا اشكشان خشك شد و تمام شد.»[1]
نحوهی استدلال این فرقه بر این روایت به این صورت است که رباب همسر امام حسین (علیهالسلام)، بعد از شهادت امام بسیار گریه میکردند، تا جایی که اشک چشم رباب خشک میشود و این اتفاق در منظر امام سجاد (علیهالسلام) واقع شده است و امام هم منعی نکردهاند. عدم منع از طرف امام نشان میدهد که ضرری که به خاطر عزاداری و گریه بر امام حسین (علیهالسلام) باشد، جایز است و اگر جایز نبود، باید امام سجاد (علیهالسلام) از این کار نهی میکردند.
در پاسخ به این استدلال باید گفت که: علامه مجلسی در کتاب مرآة العقول فرمودهاند که این روایت ضعیف است بنابر مشهور.[2] لذا نمیتوان از این روایت برای اثبات جواز قمه زنی و یا لطمه زنی استفاده کرد.
- روایت سر به محمل کوبیدن حضرت زینب (سلاماللهعلیها):
این گروه بر این عقیدهاند كه عقیله بنیهاشم حضرت زینب (سلاماللهعلیها)، كه زمانی شاهد بوسههای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و امیرالمؤمنین (علیهالسلام) و حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بر برادر بود، به محض مواجه گردیدن با سر بریده ایشان، طاقت نیاورده و با كوبیدن سر به چوبه محمل و جاری کردن خون از جبین و پیشانی مبارك خود، قدری از شدت اندوه خود كاست و به این شكل خود را در مصیبت برادر، داغدار ساخت.
روایت مذکور در کتاب بحارالانوار آمده است. روایت در نقل گزارش ورود کاروان اسرا به کوفه است که بیبی زینب (سلاماللهعلیها) زمانی که متوجه سر حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) بر روی نیزه میگردند، سر به چوبه محمل میکوبند.[3]
اما نکات و اشکالاتی که بر استناد به این حدیث برای جواز قمه زنی میتوان بیان کرد، به این شرح است:
بر فرض صحت این داستان و حجیت آن (که دلایل زیادی وجود دارد که چنین نیست)، این فعل حضرت را نمیتوان دلیلی بر جواز این کار در شرایط عادی دانست و فقط میتوان در شرایطی مشابه آنچه در حدیث موجود است، جایز دانست و آن هم در موقع اندوه و حزن شدیدی که در واقع انسان اختیار را از دست میدهد.
با دقت در سند این حدیث و عبارت علامه مجلسی در مرسل بودن این روایت، مشخص میشود در سلسله راویان آن تا معصوم انقطاع وجود دارد.
شیخ عباس قمی (ره) در منتهی الآمال در مورد کتبی که علامه مجلسی این حدیث را از آنها نقل میکند، مینویسد: «این خبر را گر چه علّامه مجلسى نقل کرده است، ولى مأخذ نقل آن، منتخب طریحى و كتاب نور العین است كه حالِ هر دو كتاب بر اهل فنّ حدیث، مخفى نیست و نسبت دادن سر شكستن به بیبی زینب کبری (علیهاالسلام) و اشعار معروف نیز از آن مخدّره ـ كه عقیله هاشمیّین و عالمه غیر معلَّمه و صاحب مقام رضا و تسلیم است ـ بعید است.»[4]
در این حدیث نیز آمده است:
اهل کوفه به کودکانی که در محملها بودند، مقداری خرما و نان و گردو میدادند که ام کلثوم فریاد زد و گفت: ای اهل کوفه! صدقه بر ما حرام است و آن نان و خرما و گردوها را از دست و دهان کودکان بر گرفت و بر زمین انداخت» (گویا در میان اسرا، ایشان آزادی عمل بیشتری داشتهاند!)
اشکال مهمی که اینجا قابل طرح است اینکه اساساً بر خلاف آنچه عموماً به اشتباه پنداشتهاند، صدقه مستحبی طبق منابع معتبر حدیثی بر سید حرام نیست و آنچه حرام است، فقط صدقه واجب مثل زکات، زکات فطره و امثال این زکاتهای واجب است[5] و از این مطلب بر میآید که جاعل این روایت از غیر مطلعین به احکام شرعی مذهب بوده و از حکم این مسئله در حد عموم مردم اطلاع داشته است و به قول معروف این یک اشتباه بزرگ و سر نخ واضحی در مجعول بودن روایت است.
پینوشت:
[1]. «عَلِی بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِی عَنْ یونُسَ عَنْ مَصْقَلَةَ الطَّحَّانِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ لَمَّا قُتِلَ الْحُسَینُ ع أَقَامَتِ امْرَأَتُهُ الْكَلْبِیةُ عَلَیهِ مَأْتَماً وَ بَكَتْ وَ بَكَینَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّى جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ وَ.. .» الكافی، كلینی، ج1، ص466.
[2]. مرآة العقول، العلامة المجلسی، ج5، ص372. «ضعیف على المشهور «أقامت امرأته الكلبیة» هی بنت امرئ القیس الكلبی أم سكینة بنت الحسین علیهالسلام وبنو كلب حی من قضاعة.»
[3]. «مُسْلِمٍ الْجَصَّاصِ قَالَ دَعَانِی ابْنُ زِیَادٍ لِإِصْلَاحِ دَارِ الْإِمَارَةِ بِالْكُوفَةِ ...قَالَ صَارَ أَهْلُ الْكُوفَةِ یُنَاوِلُونَ الْأَطْفَالَ الَّذِینَ عَلَى الْمَحَامِلِ بَعْضَ التَّمْرِ وَ الْخُبْزِ وَ الْجَوْزِ فَصَاحَتْ بِهِمْ أُمُّ كُلْثُومٍ وَ قَالَتْ یَا أَهْلَ الْكُوفَةِ إِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَیْنَا حَرَامٌ وَ صَارَتْ تَأْخُذُ ذَلِكَ مِنَ أَیْدِی .. . فَالْتَفَتَتْ زَیْنَبُ فَرَأَتْ رَأْسَ أَخِیهَا فَنَطَحَتْ جَبِینَهَا بِمُقَدَّمِ الْمَحْمِلِ حَتَّى رَأَیْنَا الدَّمَ یَخْرُجُ مِنْ تَحْتِ قِنَاعِهَا.» بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج45، ص115.
«أَقُولُ رَأَیْتُ فِی بَعْضِ الْكُتُبِ الْمُعْتَبَرَةِ رُوِیَ مُرْسَلًا عَنْ مُسْلِمٍ الْجَصَّاصِ قَالَ دَعَانِی ابْنُ زِیَادٍ لِإِصْلَاحِ دَارِ الْإِمَارَةِ بِالْكُوفَةِ»
[4]. منتهى الآمال، شیخ عباس قمی، ج1، ص834. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
«أَهْلُ الْكُوفَةِ یُنَاوِلُونَ الْأَطْفَالَ الَّذِینَ عَلَى الْمَحَامِلِ بَعْضَ التَّمْرِ وَ الْخُبْزِ وَ الْجَوْزِ فَصَاحَتْ بِهِمْ أُمُّ كُلْثُومٍ وَ قَالَتْ یَا أَهْلَ الْكُوفَةِ إِنَّ الصَّدَقَةَ عَلَیْنَا حَرَامٌ وَ صَارَتْ تَأْخُذُ ذَلِكَ مِنَ أَیْدِی الْأَطْفَالِ وَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تَرْمِی بِهِ إِلَى الْأَرْضِ.»
[5]. موسوعة الامام الخوئی، خویی، ج35، ص791.
افزودن نظر جدید