تذکر عمر به پیامبر و ادعای فهم بیشتر او
در روایتی جسارت خلیفه دوم نسبت به پیامبر نقل شده که او به پیامبر تذکر داد و پیامبر نیز پذیرفت که اشتباه کرده است. مسلم این واقعه را چنین گزارش میکند: «پیامبر در حالیکه یک جفت کفش خود را به ابوهریره دادند، فرمودند: ای ابوهریره! از جای خود بلند شو، با این کفشها از نزد من خارج شو و هر کسی را که در پشت این دیوار دیدی که با قلبی مطمئن به یگانگی خداوند شهادتین میگوید، به او بشارت بهشت بده. در این هنگام اولین کسی را که دید، عمر بن خطاب بود. از او پرسید: ای ابوهریره! داستان این دو لنگه کفش چیست؟ او پاسخ داد: این دو لنگه کفش از برای رسول خدا است. مرا با این دو لنگه کفش فرستاده است تا هر کسی را دیدم که با ایمان قلبی مشغول به شهادتین است، بشارت به بهشت دهم. عمر بن خطاب با دست خود محکم به سینه من کوبید و من به زمین افتادم. او به من گفت: ای ابوهریره بازگرد. او در حالیکه گریان بود و پشت درد شدید داشت، نزد رسول خدا بازگشت. پیامبر فرمود: ای ابوهریره! چرا گریان هستی؟ عرض کرد: عمر را در راه دیدم و او را از دستور شما آگاه کردم. او مرا کتک زد و گفت بازگردم. پیامبر به عمر فرمودند: چرا ابوهریره را کتک زدی؟ عمر گفت: ای رسول خدا! آیا شما ابوهریره را با این کفشها فرستادهاید تا بشارت به بهشت دهد؟ پیامبر فرمودند: بله! عمر گفت: ای رسول خدا! این کار را انجام ندهید. من از آن هراس دارم که مردم با شنیدن این جملات [یعنی با اقرار به شهادت به یگانگی خدا] دیگر اعمال واجب عبادی خود را انجام ندهند، پس این کار را رها کنید، در این هنگام پیامبر فرمودند، رها کنید.
صحیح مسلم، ج1، ص60.
مقاله: «اهانتهای جسورانه بعضی از اصحاب به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به نقل صحیحین»
دریافت فایل | حجم فایل |
---|---|
تذکر عمر به پیامبر و ادعای فهم بیشتر او | 325.69 کیلوبایت |
افزودن نظر جدید