سفارش امام صادق (علیه‌السلام) به تعامل با اهل سنت و مدارا با آنان

  • 1400/07/27 - 13:23
ششمین حجت خدا و رئیس مذهب تشیع، امام صادق (علیه‌السلام) شخصیتی آسمانی هستند که علاوه بر شیعیان، علمای اهل سنت نیز به فضائل بی‌نظیر ایشان اذعان کرده‌اند.علاوه بر شیعیان، حتی ائمه چهارگانه مذهب اهل سنت بدون واسطه و یا باواسطه، در زمره شاگردان حضرت محسوب می‌شوند.
 امام صادق (علیه‌السلام) و رد تعامل با اهل سنت؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شیعیان با تبعیت از فرامین الهی که از جانب پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اهل بیت (علیهم‌السلام) صادر شده، خود را ملزم به انجام دستورات می‌دانند و در هر مسأله‌ای که برای آنان پیش می آید و یا سبب نزاع می‌گردد، با رجوع به ائمه معصومین (علیهم‌السلام) تکلیف شرعی و الهی خود را کسب می‌کنند. این باور شیعه بر اساس اطاعت از قرآن کریم و امر پروردگار عالم است.
کتاب خدا در خطاب به مومنین می‌فرماید: «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا؛[نساء/59] اى كسانی كه ايمان آورده‌ايد، از خدا اطاعت كنيد و از رسول و اولوالامر خويش فرمان بريد و چون در امرى اختلاف كرديد، اگر- به خدا و روز قيامت ايمان داريد- به خدا و پيامبر رجوع كنيد. در اين، خير شماست و سرانجامى بهتر دارد.»
این آیه شریفه برطرف کننده منازعات و اختلافات را، پروردگار عالم و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اولوالامر، یعنی همان اوصیای بر حق رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) که در غدیر خم تعیین شدند، می‌داند و شیعیان در قبال هر مساله‌ی اختلافی با رجوع به ائمه اطهار (علیهم‌السلام) رفع منازعه می‌کنند.
در روایتی شریف، امام صادق (علیه‌السلام) با معرفی جایگاه امامت به شرح مقام ائمه معصومین (علیهم‌السلام) می‌پردازند و می‌فرمایند: «ما اهل بیت (علیهم‌السلام) فرمانروايان دستورات پروردگار عالم و گنجينه‏‌ی علم الهی و مخزن وحى و صاحبان دين خدا هستيم و كتاب خدا بر ما نازل شده است و به واسطه‌ی ما الله متعال عبادت می‌شود. اگر ما نبودیم، خالق هستی شناخته نمی‌شد و ما وارثان رسول خدا و عترت او هستيم.»[1]
اما با رجوع به معتبرترین منابع روایی و تاریخی اهل سنت، با موارد بی‌شماری از ظلم‌ها وقتل عام‌های صورت گرفته توسط حکام بنی امیه و بنی عباس در مقابله با ائمه اطهار (علیهم‌السلام) و شیعیان، مواجه می شویم. تاریخ گواهی می‌دهد اشخاصی همچون معاویه و یزید و بعد از آن، حکام بنی مروان و سپس بنی عباس، سال‌های‌ متمادی با قتل عام شیعیان و یا با زندانی کردن اهل بیت (علیهم‌السلام) در زندان‌های مخوفی که با روح مسلمانی در تضاد بود، به اسم اسلام و حکومت خداوند، انسان‌های شریفی را به شهادت رساندند.
زمخشری، از علمای مشهور اهل سنت در کتاب خود می‌نویسد: «همانا بنی امیه، هفتاد سال بر بالای منابر، علی (علیه‌السلام) را لعن می‌کردند.»[2] همچنین ابن عساکر در کتاب خود می‌نویسد: «هنگامی که بنی امیه مطلع می‌شدند که نوزادی از مسلمانان به نام علی مزین گشته است، او را می‌کشتند.»[3] این موارد و مشابه آن در منابع معتبر اهل سنت، پرده از ظلم‌های بی حد خلفای صدر اسلام نسبت به خاندان اهل بیت (علیهم‌السلام) و شیعیان برمی ‎دارد.
اما باید توجه داشت که طاغوت‌هایی همچون بنی امیه و بنی عباس، هرچند که خود را از مسلمانان سنی مذهب معرفی می‌کردند، ولی در واقع آنان همانند منافقان در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند که در لشکر ایشان حضور داشتند ولی در حقیقت دشمن حضرت محسوب می‌شدند با اینکه با امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) در غدیر بیعت کردند یا همانند ابوسفیان بعد از تشکیل سقیفه، قصد یاری حضرت را داشتند!
اما بعضی از مسلمانان سنی مذهب، همانند شیعیان، آسیب خورده و زخم دیده از همان خلفای جور بنی امیه و بنی عباس بوده‌اند. در حقیقت باید گفت، از زمان قتل خلیفه سوم اهل سنت، گروهی جاهل پدیدار شدند که علمای اسلام، آنان را به نام نواصب می‎‌شناسند و نواصب همیشه تفکرشان برآن بوده که شیعه و یا سنی، اگر محبت اهل بیت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را در دل داشته باشند، باید کشته شوند. امروز به وضوح این تفکر منحوس در وهابیت سعودی و شاخه‌های تکفیری آن، همانند داعش مشاهده می‌شود که در سوریه و عراق علاوه بر شیعیان، اهل سنت را نیز به قتل می‌رساندند.
اما امام صادق (علیه‌السلام) در برخورد با مسلمانان سنی مذهب، اوامری را بیان فرموده‌اند که نشان از رأفت و محبت خاندان رسالت (علیهم‌السلام) دارد. مرحوم شیخ صدوق می‌نویسد: به محضر مبارک امام صادق (علیه‌السلام) عرض شد، ای فرزند پیامبر خدا! ما در مسجد مردی را دیدیم، که دشمنان شما را لعن می‌کرد. امام (علیه‌السلام) به آنان فرمودند: او را چه شده؟ - خدا لعنتش کند که - ما را در معرض توجه دشمنان قرار داده است. خدای رحمان می‌فرماید: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ [الأنعام/108] چيزهايى را كه آنان به جاى اللّه مى‌خوانند، دشنام ندهيد كه آنان نيز بى‌هيچ دانشى، از روى كينه‌توزى به اللّه دشنام می‌دهند.» از امام صادق (علیه‌السلام) در تفسیر این آیه نقل شده است که حضرت فرمودند: آنان را مورد سب و لعن خود قرار ندهید، زیرا آنان شما را مورد لعن و سب خود قرار می‌دهند.»[4] باید گفت در منابع معتبر شیعه، حتی یک روایت در تأیید لعن و سب در معابر و مکان‌های عمومی با اهل سنت وجود ندارد و اگر کسی این کار را انجام دهد، اهل بیت (علیهم‌السلام) را در معرض دشمنی از جانب نواصب قرار داده است.
شیعیان با الگوگیری از اهل بیت (علیهم‌السلام) با کسانی که نسبت به ائمه اطهار (علیهم‌السلام) دشمنی ندارند و محب ایشان هستند اما در اعتقادات متفاوت هستند، مدارا می‌کنند. در حقیقت باید گفت، اهل سنت با نواصب تفاوت بسیار دارند و اهل سنت حتی در فضائل اهل بیت (علیهم‌السلام) کتاب‌هایی با موضوع مناقب نوشته‌اند و به زیارت قبور ائمه اطهار (علیهم‌السلام) نیز مشرف می‌شوند اما نواصب، همواره در طول تاریخ با اهل بیت (علیهم‌السلام) و شیعیان و حتی اهل سنت نیز دشمنی علنی داشته‌اند و مورد لعن خدا و ملائکه و جمیع مسلمین قرار دارند.
با توجه به توصیه امام صادق (علیه‌السلام)، شیعیان بنا بر اعتقاد خود که همانند نماز واجب است و ترک کننده‌ی آن همانند تارک نماز است، به معاشرت با اهل سنت امر شده‌اند. مرحوم کلینی در کافی می‌نویسد: «معاویه بن وهب می‌گوید: خدمت امام صادق (عليه‌السلام) عرض كردم، رفتار ما با بستگان و با کسانیکه معاشرت داريم ولی شيعه نيستند باید چگونه باشد؟ امام (عليه السلام) فرمودند: به پيشوايان خود که از آنان پيروى می‌كنيد نگاه كنيد. همان‌گونه كه آنان رفتار مى‌كنند شما نيز رفتار كنيد. سوگند به خدا! پیشوایان شما به عيادت بيماران غير شيعه مى‌روند و بر جنازه‌هايشان حاضر مى‌شوند و به سود و ضرر آنها [هرچه حق باشد] گواهى مى‌دهند و امانت‌هایشان را به آنها بر می‌گردانند.»[5] با ظهور امام عصر (عجل‌الله‌فرجه)، مسلمانان امت واحده می‌شوند. 

پی‌نوشت:
[1]. صفار، بصائر الدرجات، كتابخانه آية الله مرعشی نجفی، قم، چاپ دوم، 1404 هـ، ج‏1، ص61. « عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ ... وَ نَحْنُ وَرَثَةُ نَبِيِّ اللَّهِ وَ عِتْرَتُهُ.»
[2]. زمخشری، ربيع الأبرار، مؤسسة الأعلمی، بيروت، چاپ اول، 1412 هـ، ج2، ص335. «عامر بن عبد الله بن الزبير... وأن بني أمية لعنو عليا على منابرهم سبعين سنة.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. ابن عساكر، تاريخ مدينة دمشق، دار الفكر – بيروت، ج41، ص481. «كانت بنو أمية إذا سمعوا بمولود اسمه علي قتلوه...» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. ابن بابويه، إعتقادات الإمامية، كنگره شيخ مفيد - قم، چاپ دوم، 1414هـ، ص107. «وَ قِيلَ لِلصَّادِقِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى‏ فِي‏ الْمَسْجِدِ رَجُلًا يُعْلِنُ‏ بِسَبِ‏ ...‏ يَسُبُّونَ. عَلَيْكُمْ.»
[5]. كلينى، الكافی، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ چهارم، 1407 هـ، ج‏2، ص636. «عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ كَيْفَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَصْنَعَ ... وَ يُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَيْهِمْ.»

محمدجواد مهریار

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.