اعتراض و اتهام صوفیه به ائمه اطهار (ع)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ صوفیان همیشه خود را برحق میدانند و معتقدند که حقیقت دین نزد آنهاست، چراکه خود را نائبان ائمه اطهار (علیهم السلام) در دین و امور ایمانی میدانند. لذا همواره عملکرد دیگران، مورد طعن و اعتراض آنها بوده است، کما اینکه همواره و در طول تاریخ، مردم و متشرعین و حتی علما و بزرگان دین نیز از گزند آنها در امان نبودهاند. نهتنها علما بلکه بنا بر شواهد روایی و تاریخی ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز از اعتراض آنها در امان نماندند. صوفیان برای اینکه خود را دیندارانی فهمیده و صاحب حقیقت نشان دهند، در هر کوی و برزنی سعی در تخریب ائمه اطهار (علیهم السلام) و زیر سؤال بردن مقام و جایگاه ایشان داشتند و بارها در جمع مردم به اعمال و رفتار ائمه اطهار (علیهم السلام) اعتراض میکردند.
چنانچه اولین معترض به اعمال و رفتار ائمه اطهار (علیهم السلام) حسن بصری بود که در پاسخ به امربهمعروف حضرت (علیه السلام) در دقت در وضوی خود و بهجا آوردن آداب آن در توهینی بزرگ به حضرت گفت: «دیروز افرادی را کشتی که همگی شهادت به توحید و رسالت داده و نمازهای پنجگانه را اقامه میکردند و با تمام آداب وضو میگرفتند!. حضرت در پاسخش فرمود: اگر اینگونه بوده و تو شاهد آن بودی پس برای چه به یاری دشمنان ما نشتافتی؟ حسن بصری گفت: به خدا که راست فرمودی، و من آن را تصدیق میکنم... دو بار سلاح بر کمربسته و قصد رفتن به کارزار را نمودم. تا به «خریبه» رسیدم ندایی از پشت سرم گفت: «ای حسن دوباره کجا میروی، که قاتل و مقتول هر دو اهل آتشاند». حضرت امیر (علیه السّلام) فرمود: راست گفتی، آیا هیچ فهمیدی که آن منادی که بود؟ گفت: نه. فرمود: او برادرت ابلیس بود، و راست گفت که قاتل و مقتول از آنان هر دو اهل آتشاند.» [1] و این یعنی اینکه از لشکر دشمن هرکسی که چه بکشد و چه کشته شود اهل دوزخ خواهد بود.
سفیان ثوری دومین صوفی است که قصد تخریب و واردکردن خدشه به جایگاه و مقام ائمه اطهار (علیهم السلام) دارد لذا در دو جا سیره و رفتار امام صادق (علیه السلام) را خلاف سیره رسول خدا (صلی الله علیه و آله) معرفی میکند. چنانچه آمده است که: «سفیان ثوری روزی بر امام صادق (علیهالسلام) وارد شد، امام را دید که جامهای سپید و لطیف بر تن کرده است، بهعنوان اعتراض گفت: این جامه سزاوار تو نیست، تو نمیبایست خود را به زیورهای دنیا آلوده سازی. امام به او فرمود: «خوب گوش کن که برای دنیا و آخرت تو مفید است، اگر راستی اشتباه کردهای و حقیقت نظرِ دین اسلام را درباره این موضوع نمیدانی، سخن من برای تو بسیار سودمند خواهد بود و اما اگر منظورت این است که در اسلام بدعتی ایجاد کنی، حقایق را منحرف و وارونه سازی، مطلب دیگری است و این سخنان به تو سودی نخواهد داشت.» [2] بعد از این سفیان نتوانست در برابر آن، پاسخی منطقی بدهد، لذا محضر امام را ترک کرد و با یاران خود برگشت و آنها با استدلال به آیاتی از قرآن کریم سعی در محکوم کردن حضرت داشتند که حضرت در پاسخ به آنها فرمود: «از این راه ناصواب دست بردارید و خود را به آداب واقعی اسلام تربیت کنید از آنچه خدا امرونهی کرده تجاوز نکنید و از پیش خود دستور نتراشید و در مسائلی که نمیدانید مداخله نکنید، علم آن مسائل را از اهلش بخواهید، درصدد باشید که ناسخ را از منسوخ و محکم را از متشابه و حلال را از حرام بازشناسید، این برای شما بهتر و آسانتر و از نادانی دورتر است، جهالت را رها کنید که طرفدار جهالت زیاد است، برخلاف دانش که طرفدار کمی دارد، خداوند فرمود بالاتر از هر صاحب دانشی دانشمندی است.» [3]
امام رضا (علیه السلام) نیز از دیگر ائمه اطهار (علیه السلام) است که مورد طعن و اعتراض صوفیه واقع شده است. چنانچه در روایات آمده است که: «جمعی از صوفیان وارد محضر امام رضا (علیه السلام) شدند و بهعنوان اعتراض گفتند: مأمون فکر کرد و رأی او چنین شد که امامت و ولایت را به تو بدهد، ولی امامت حق کسی است که غذای سفت بخورد و لباس زبر بپوشد و سوار الاغ شود و به عیادت مریض برود و تو این کارها را نمیکنی. حضرت به آنها فرمودند: «یوسف پیامبر بود و قباهای دیبای مطلای میپوشید و بر مسند آل فرعون تکیه میزد و حکم میراند. وای بر شما! همانا از امام عدالت و دادگری متوقع است که چون سخن گوید، راست بگوید و چون حکم کند، به عدالت باشد و چون وعده دهد، به وعده خود وفا کند.» سپس آن حضرت آیه زیر را قرائت فرمودند: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ [اعراف / 32] بگو چه کسی زینتهای خدا را که بر بندگان آفریده، حرام کرده است و از صرف روزی حلال و پاکیزه منع نموده است.» [4]
پینوشت:
[1]. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج، ترجمه جعفری، مترجم: جعفری، بهراد، ناشر: اسلامیه، تهران، جلد 1، صفحه 371-370
[2]. حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه صادق حسنزاده، قم، نشر آل علی، چاپ اول، 1382، ص 627-639
[3]. همان
[4]. علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، نشر و چاپ موسسه الوفاء، بیروت، 1404، ج 67، ص 120 و ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، چاپ کتابخانه آیت الله مرعشی، قم، 1404، ج 11، ص 34
افزودن نظر جدید