نکات مهمی از نامه مرحوم کاشف الغطاء(ره) به عبدالعزیز بن سعود، درباره قسم به غیر خدا
خلاصه مقاله
وهابیون، قسم خوردن به غیرالله را از موجبات شرک به خدا دانسته و تصریح میکنند انسان حق ندارد به غیر الله قسم بخورد؛ در مقابل، علمای اسلامی، نظر دیگری را ارائه کرده و در مسئله قسم به غیر الله، قائل به تفصیل هستند. بهدیگر سخن، عالمان اسلامی، همه اقسام قسم به غیر الله را ممنوع و از موجبات شرک نمیدانند؛ چنانکه شیخ جعفر کاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه) از علمای نامدار امامیه، در نامهای که به عبدالعزیز بن سعود (از پادشاهان عربستان سعودی) نوشته است، مطالب مفیدی را در مورد حُکم قسم به غیر الله بیان میکند.
به عقیده مرحوم کاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه)، هر قََسَمی، موجب شرک نمیشود؛ چرا که برخی از قسمهایی که به غیرالله خورده میشود، صرفاً به جهت تاکید مطلب ادعا شده، صورت میگیرد. البته ناگفته نماند اگر مسلمانی در هنگام قسم خوردن به غیرالله، معتقد به الوهیت و ربوبیت غیر الله باشد، بدون شک دچار شرک شده است.
متن مقاله
نامه مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه) از عالمان شیعه قرن سیزدهم هجری، به پادشاه وقت حکومت سعودی، یعنی عبدالعزیز بن سعود، از جمله نوشتجاتی است که میتوان آن را به عنوان یکی از منابع مفید و متقن، جهت رجوع محققان و پژوهشگران نقد وهابیت و جریانات تکفیری قلمداد کرد؛ مرحوم کاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه) در این نامه که الان به صورت کتابی با عنوان «منهج الرشاد لمن اراد السداد» در اختیار عموم قرار دارد، مطالب مهمی از جمله در مسئله «قسم به غیرالله» بیان فرموده است. اهم مطالبی که مرحوم کاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه) در مورد قسم به غیر خداوند در نامه مذکور، تبیین میفرمایند عبارت است از:
1) ما نیز قبول داریم اگر کسی به غیرالله قسم بخورد و هدفش از چنین قسم خوردنی، عقیده به الوهیت و ربوبیت غیر الله باشد، از دایره اسلام خارج شده است؛ اما این را هم باید توجه داشته باشیم که اگر دلیل انسان از قسم به غیرخدا، صرفاً تاکید مطلبی باشد که ادعا میکند، هیچ اشکالی ندارد؛ چرا که مجرد به کار بردن عبارات، موجب شرک نمیشود.[1]
2) در عبارات نبی مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله)، صحابه و تابعین، فراوان مشاهده میکنیم که به غیر الله قسم خوردهاند؛ چنانکه امیرالمومنین (علیهالسلام) در نامهای که به معاویه مینویسند، اینچنین به جان مبارکشان قسم خوردهاند «لعمری لئن نظرت بعقلک...»[2]
3) قسم خوردن به غیرالله با واژه «لعمری» در عبارات منقول از صحابه و تابعین، اعم از شعر و نثر، فراوان دیده میشود.[3]
4) در موارد فراوانی، صحابه و تابعین به ریش، چشمان، ضریح و تربت مطهر پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) قسم خوردهاند که چون مراد ایشان از این قسم خوردنها، قسم شرعی نبوده و فقط به جهت تاکید صادر شدهاند، معلوم میشود استفاده از این الفاظ در قسم خوردن، بیاشکال است.[4]
5) روایاتی که از قسم خوردن به پدران نهی کردهاند، بدین صورت قابل توجیه هستند که مراد از آن روایات، این است که اگر قصد انسان از قسم خوردن به پدرش، قسمی شرعی باشد که کفاره بر آن تعلق میگیرد، چنین قسم خوردنی ممنوع است.[5]
6) ابوهریره نقل میکند که پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «الیمین علی نیة المستحلف» حکم قسم خوردن، دایر مدار نیتی است که قسم خورنده دارد.[6]
7) روایاتی مثل «ان من حلف بغیر الله فقد کفر» که دلالت بر کفرآلود بودن قسم به غیر الله میکنند، به جهت مبالغه وارد شدهاند؛ چنانکه در مورد ترک برخی از واجبات یا انجام برخی از محرمات نیز از کلمه «کفر» استفاده شده است؛ حال آنکه کسی به کافر بودن تارکین یا مرتکبین آن اعمال حکم نکرده است؛ جدا از اینکه اگر قسم به غیر الله ممنوع بود، هر آینه نباید از صحابه صادر میشد.[7]
نتیجه:
مرحوم کاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه) در پایان مطالب مربوط به قسم خوردن به غیر الله چنین نتیجه میگیرد:
اگر قسم خوردن به غیر خدا، به جهت اعتقاد به الوهیت و ربوبیت نسبت به غیر الله باشد، چنین قسم خوردنی موجب شرک میشود.
اگر قسم خوردن به غیر الله، به این نیت باشد که قسمی شرعی است که در صورت دروغ بودن، بر آن کفاره تعلق میگیرد، چنین قسمی، نامشروع است، مگر اینکه انسان، دلیل وجوب عمل به چنین قسمی را صرفاً احترام به اشخاص محترمی بداند که به آنان قسم خورده است.
بهدیگر سخن، انسان معتقد باشد علت وجوب عمل به قَسَمی که به اولیاء الهی، میخوریم، این است که باید احترام آن بزرگواران حفظ شود؛ از اینرو باید به مفاد قسم عمل شود؛
ولی اگر قسم، صرفاً به جهت تاکید باشد، چنین قسمی مباح به حساب میآید.[8]
پینوشت:
[1]. کاشف الغطاء، جعفر، منهج الرشاد لمن اراد السداد، ص65، قم، موسسه دائره المعارف الفقه الاسلامی، 1384هش.
[2]. همان.
[3]. همان.
[4]. همان، ص66.
[5]. همان، ص67.
[6]. همان.
[7]. همان، ص68.
[8]. همان.
نویسنده: محمد باغچیقی(باغچقی)
افزودن نظر جدید