شیخ عبدالمجید سلیم، از بانیان تقریب در مصر
خلاصه مقاله
یکی از پیشگامان تقریب و بیداری اسلامی، شیخ عبدالمجید سلیم متأثر از استادش، محمد عبده، گامهای مهمی در راستای منویات و تفکرات او برداشت وی غیر از تدریس در الازهر، دو سال به قضاوت پرداخت و وارد دارالافتاء شد و عضو هیئت کبار العلما که مجموعهای متشکل از نخبگان علمی الأزهر بود و رئیس الأزهر را انتخاب میکرد، درآمد، بعد از کنارهگیری از الازهر با اهتمام تمام در دارالتقریب شروع به فعالیت کرد.
شیخ مراغی درباره او گفته بود: اگر فقیه اعظم اهل سنت (ابوحنیفه) زنده بود و میخواست برای مذهبش جانشینی برگزیند، جز عبدالمجید سلیم کسی را انتخاب نمیکرد؛ او و دیگر ارکان تقریب در مسیر گسترش تقریب، ارتباطهای گسترده با عالمان دیگر کشورها و مذاهب برقرار کردند؛ شیخ عبدالمجید سلیم مایل بود که شیعه را از انزوایی که برایش درست کردهاند، خارج سازد، و به عنوان رئیس الأزهر درصدد بود که اجتهاد و تقلید را از انحصار چهار مکتب فقهی معروف درآورد و فتوایی بر جواز پیروی از مذهب شیعه صادر کند. اگر با آن موقعیت عظیم علمی وی، این فتوا به دست وی صادر شده بود، بسیار ذیقیمت بود.
متن مقاله
یکی از پیشگامان تقریب و بیداری اسلامی، شیخ عبدالمجید سلیم است. این شیخ الأزهر که هدف اصلیاش وحدت و انسجام مسلمین بود، فریاد تقریب مسلمین را سر داد و به دعوت علامه محمدتقی قمی مؤسس دارالتقریب، لبیک گفت؛ وی در سال 1302 قمری متولد شد. شاید به حق بتوان او را از بانیان تقریب در مصر دانست.
او متأثر از استاد خود، محمد عبده،[1] گامهای مهمی در راستای منویات و تفکرات او برداشت و تحت تأثیر تعالیم اصلاحطلبانه او، به احیای اندیشه دینی و ارایه تفسیری جدید از اسلام برای پاسخگویی به مسایل عصر میاندیشید. زمانی که عبدالمجید دو سال تا فارغالتحصیلی فاصله داشت، علامه شرفالدین در مصر با سلیم بشری، مفتی مصر ارتباطات علمی برقرار کرده و در مسیر شناخت و ارتباط بیشتر مذاهب اسلامی، تلاش میکرد، که حاصل این تلاش، کتاب «المراجعات» است.[2] «محمود شلتوت» مهمترین شاگرد او به حساب میآید.[3]
او غیر از تدریس در الازهر، دو سال به قضاوت پرداخت و در سال 1928 میلادی وارد دارالافتاء شد و طی 24 سالی که در دارالافتاء بود بیش از پنج هزار فتوا دارد.[4]
وی بین فقهای الأزهر، همواره از پرکارترین افراد بود و به رغم کثرت فتاوا، مبانی عمیق فقهی و علمی در آنها به چشم میخورد و او هرگز تعمق و تفقه در فتوا را فدای کثرت صدور فتوا نکرده است.[5]
عضو هیئت کبار العلما که مجموعهای متشکل از نخبگان علمی الأزهر بود و رئیس الأزهر را انتخاب میکرد، درآمد و در سال 1950 میلادی مقام ریاست الازهر را عهدهدار شد؛ در دولت جمال عبدالناصر، سلیم موضع مساعدی نداشت از اینرو نتوانست با دولت همکاری کند و سرانجام کنارهگیری کرد و بعد از کنارهگیری از الازهر با اهتمام تمام در دارالتقریب شروع به فعالیت کرد.
شیخ مصطفی عبدالرزاق رئیس پیشین الأزهر، خارج از جمعیت تقریب باقی ماند و نقش سپر دفاعی را به شیخ عبدالمجید سلیم واگذار کرد. وی عبدالمجید سلیم را شیخ مسلّم علما و افقه آنها میدانست و شیخ محمد مصطفی مراغی درباره او گفته بود: اگر فقیه اعظم اهل سنت (ابوحنیفه) زنده بود و میخواست برای مذهبش جانشینی برگزیند، جز عبدالمجید سلیم کسی را انتخاب نمیکرد.[6]
همانگونه که عبدالرزاق و علمای دخیل در تقریب پیشبینی کرده بودند، موجی از مخالفتها علیه نهضت تقریب برخاست و درستی تحلیل و پیشبینی اعضا را نشان داد. از آغاز فعالیت دارالتقریب بیش از همه مخالفان، دو جریان در پیوند با هم، علیه این جمعیت و همبستگی آن وارد عمل شدند؛ یکی استعمار و سیاستهای استعماری و دیگری نویسندگان مزدور وابسته به استعمار که انواع کتابها و تبلیغات دروغ را علیه شیعه نشر میدادند. در حالیکه شیخ سلیم مشغول تهیه مقدمات صدور فتوای جواز پیروی از مذهب شیعه بود، ایادی استعمار و دشمنان مشترک شیعه و سنی، کتابی را از یکی از علمای شیعه دوره صفویه علیه اهلسنت و شیخین، از طریق پست برای تمام اعضای دارالتقریب فرستادند. این کتاب بدون تاریخ چاپ یا نام انتشارات یا کشور محل چاپ، بدون معلوم بودن مبدأ مرسوله، برای اطمینان از رسیدن آن به دست اعضای تقریب، دوبار صورت گرفته بود که فتنهای برپا کرد، و اعضای دارالتقریب در اولین جلسهای که به دنبال این جریان قرار گرفتند، با عصبانیت زیاد نسخهای از این کتاب را به یکدیگر نشان داده و گفتند: «ما چه الزامی داشتیم که با دچار کردن خود به انواع گرفتاریها، از شیعهای دفاع کنیم که اینچنین نسبت به اصحاب بدگویی میکند و تا این حد پیش رفته است؟»
شیخ عبدالمجید سلیم آنها را آرام ساخت، اما این توطئه باعث شد که شیخ نتواند فتوای تاریخی خود را مبنی بر جواز پیروی از مذهب شیعه صادر کند و این کار چندین سال به تأخیر افتاد تا اینکه به دست شاگردش شیخ محمود شلتوت انجام گرفت.[7]
او و دیگر ارکان تقریب در مسیر گسترش تقریب، ارتباطهای گسترده با عالمان دیگر کشورها و مذاهب برقرار کردند؛ این ارتباطات با علمای کشورهای گوناگون مانند پاکستان، برخی کشورهای آفریقایی و... ادامه یافت و بارها تا مراحل حل مشکلات آنان پیش رفت. ارتباط عبدالمجید سلیم و بعد از وی شاگردش شلتوت با علمای شیعه از طرق مختلف مانند مکاتبه، اعزام نماینده، ملاقات و... انجام میگرفت. در یکی از این نامهها، شیخ سلیم به آیتالله بروجردی (که پیامی شفاهی برایش فرستاده بود)، مینویسد: «پیام شفاهی از طریق آقای قمی رسید. از حمایتها و اعتماد حضرتعالی به اینجانب و از اینکه فکر تقریب بین مذاهب اسلامی مورد عنایت فراوان شماست تشکر میکنم.»[8]
آیتالله بروجردی نیز در جواب، نامهای به ایشان نوشت و در آن نامه از هدف تقریب، تمجید فراوان کرده و متذکر شد که من هم تا جایی که امکان داشته باشد، برای از بین بردن موجبات نفاق کوشش و جدیّت میکنم.
شیخ عبدالمجید سلیم مایل بود که شیعه را از انزوایی که برایش درست کردهاند، خارج سازد، و به عنوان رئیس الأزهر درصدد بود که اجتهاد و تقلید را از انحصار چهار مکتب فقهی معروف درآورد و فتوایی بر جواز پیروی از مذهب شیعه صادر کند. اگر با آن موقعیت عظیم علمی وی، این فتوا به دست وی صادر شده بود، بسیار ذیقیمت بود.
پینوشت:
[1]. «ایجاد اندیشه تقریب مذاهب بین علمای مصر، متأثر از عملکرد محمد عبده»
[2]. «نامههایی اعتقادی بین عالم شیعه و اهل سنت»
[3]. همبستگی مذاهب اسلامی، بیآزار شیرازی، ص70.
[4]. الازهر فی الف عام، خفاجی، ج1، ص306.
[5]. رسالةالاسلام، سال6، ص434.
[6]. شیعهشناسی اهل سنت و چالشهای فراروی آن، کامیار صداقت ثمر حسینی، ج1، ص56.
[7]. شیخ محمود شلتوت، (طلایهدار تقریب)، بیآزار شیرازی، 1379، ص 194ـ191.
همبستگی مذاهب اسلامی، بیآزار شیرازی، ص343.
[8]. همبستگی مذاهب اسلامی، بیآزار شیرازی، ص7 و 276.
افزودن نظر جدید