مدعیان خلافت امروز، فراریان جنگ دیروز بودند
خلاصه مقاله
به نقل کتب تاریخ فریقین، عدهای از متخلفین و فراریان جنگها ازجمله جنگ احد، بعدها ادعای خلافت کرده و عدهای برای آنان فضیلتهایی ساختند. حاکم نیشابوری نقل کرده: «رسول خدا عدهای را به فرماندهی ابوبکر بهطرف خیبر فرستاد، ولی شکست خوردند و گریختند.» ایجی مینویسد: «رسول خدا نخست ابوبکر را بهطرف خیبر فرستاد که او فرار کرد و برگشت و سپس عمر بن خطاب را فرستاد او هم به همان سرنوشت دچار شد. پیامبر ناراحت و خشمگین شد.» و ابن ابی الحدید مینویسد: «وصف حال ابوبکر برای همگان معلوم و مشخص است. قلب او از همه ضعیفتر و از تمام اعراب کم اهمیتتر است. ابوبکر برای یکبار هم، دست به قبضه شمشیر نبرد، تیری به سوی دشمن نینداخت و قطره خونی از بینی کفار به زمین نریخت.» عایشه میگوید: «هرگاه پدرم ابوبکر روز احد را یاد میکرد، میگفت نخستین کسیکه در آن روز فرار کرد و سپس بازگشت من بودم.» و عمر نقل میکند: «در جنگ احد شکست خوردیم؛ به همین جهت من پا به فرار گذاشته و از کوه بالا رفتم، گویی که مرا همانند بز کوهی میدیدی.»
متن مقاله
دین اسلام از زمان ظهورش تا آن هنگامیکه پایههای آن در مدینه مستحکم گردید، دچار حوادث و وقایع گوناگونی گردید، که در برخی از موارد شیرین و دلچسب و در بعضی از موارد تلخ و دردناک بوده است. از جمله این وقایع، جنگهایی بود که اتفاق افتاد، که یا مسلمانان پیروز میشدند، مانند جنگ بدر و یا شکست خوردند، مانند جنگ احد و یا بعضاً با شرایط خاصی منتهی به صلح میشد.
آنچه حائز اهمیت است این است که در میان مسلمانان، کسانیکه بعدها مدعی خلافت و جانشینی پیامبر شدند، جزء افرادی بودند که به نقل از کتب تاریخ فریقین، جزء متخلفین و فراریان از جنگ بودند. درست از همین جا سؤالی به ذهن خطور میکند که چگونه اینان ادعای خلافت داشتند، در حالیکه حتی یک کار مفید و سودمند در جنگها از اینان مشاهده نشد، تا باعث افتخار و سرفرازی مسلمین و یا حداقل فضیلتی برای خودشان باشد.
حاکم نیشابوری به نقل از حضرت علی (علیهالسلام) روایت کرده است که: «... قال، فانّ رسول الله بعث ابابکر الی خیبر فسار بالناس وانهزم حتی رجع...[1]... حضرت علی فرمود، رسول خدا عدهای را به فرماندهی ابوبکر بهطرف خیبر فرستاد، ولی شکست خوردند و گریختند...»
عضدالدین ایجی در کتابش اینگونه مینویسد: «روی انّه بعث ابابکر اولاً فرجع منهزماً و بعث عمر بن خطاب فرجع منهزماً و بعث عمر بن خطاب فرجع کذالک فغضب النبیّ...[2] روایت شده که رسول خدا نخست ابوبکر را بهطرف خیبر فرستاد که او فرار کرد و برگشت و سپس عمر بن خطاب را فرستاد او هم به همان سرنوشت دچار شد. پیامبر ناراحت و خشمگین شد...»
و یا ابن ابی الحدید دربارهی ابوبکر در کتاب خود مینویسد: «... فأما حاله حاله، و هو اضعف المسلمین جناناً و اقلّهم عند العرب ترّه، لم یرم قطّ بسهم، ولاسلّ سیفاً، ولاأراق دماً...[3] ... وصف حال ابوبکر برای همگان معلوم و مشخص است. قلب او از همه ضعیفتر و از تمام اعراب کم اهمیتتر است. ابوبکر برای یکبار هم دست به قبضه شمشیر نبرد، تیری به سوی دشمن نینداخت و قطره خونی از بینی کفار به زمین نریخت...»
عایشه به نقل از پدرش، ابوبکر، نقل میکند که: «... کان ابوبکر اذا ذکر یوم احد... قال کنت اول من فاء -أی: فرّ ثمّ رجع...[4] ... هرگاه پدرم ابوبکر روز احد را یاد میکرد... میگفت نخستین کسی که در آن روز فرار کرد و سپس بازگشت من بودم...»
و عمر بن خطاب نقل میکند که در جنگ احد از شدت ترس مانند بز کوهی به بالای کوه فرار کردم: «... قال لمّا کان یوم احد فهزمنا مررت حتّی صعدت الجبل، فلقد رأیتنی أنزو کأنّنی أروی[5] ... گفت در جنگ احد ما شکست خوردیم؛ به همین جهت من پا به فرار گذاشته و از کوه بالا رفتم، گویی که مرا همانند بز کوهی میدیدی.»
و فخر رازی اینگونه در کتاب خود مینویسد: «و من المنهزمین عمر، الاّ انّه لم یکن فی اوائل المنهزمین و لم یبعد، بل ثبت علی الجبل الی ان صعد النبیّ و منهم ایضاً عثمان انهزم مع رجلین من الانصار یقال لهما سعد و عقبه حتی بلغوا موضعاً بعیداً ثمّ رجعوا بعد ثلاثه ایام...[6] از جمله فراریان از جنگ احد، عمر بن خطاب است، با این تفاوت که او در صف اول فراریان نبود و به جاهای دور دست فرار نکرد، بلکه او بالای کوه ماند تا پیامبر بیاید، از جمله فراریان عثمان بود که به همراه دو نفر از انصار به نامهای سعد و عقبه چنان پا به فرار گذاشتند که سر از جاهای دور در آوردند و پس از سه روز بازگشتند...»
در نتیجه کسانیکه از جنگ فرار میکردند، بعدها مدعی خلافت شده و همین کارهای آنان به عنوان فضایلشان مطرح میگردد.
فلذا تو خود از این مجمل حدیث مفصل خوان.
پینوشت:
[1]. مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج3 ص39. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. مواقف، عضدالدین ایجی، دار الجیل، بیروت، لبنان، ج3 ص634. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الاضواء، بیروت، لبنان، ج13 ص170. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. مسند، ابی داود طیالسی، دار المعرفه، بیروت، لبنان، باب احادیث ابی بکر، ج1 ص3 حدیث6.
[5]. جامع البیان، طبری، مکتبه ابن تیمیه، (مؤسسه الرساله)، ج7، ص327. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. تفسیر کبیر، فخر رازی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج9، ص52، ذیل آیه 155 آل عمران. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید