متن مقاله
خداوند با علم و حکمتش همیشه به‌وسیله قرآن و با ارسال وحی به پیامبر خاتم، لطف خود را به بندگانش ابراز داشته است، چرا که در این کتاب شریف علاوه بر خبر دادن از گذشته با آن وقایع و حوادث تاریخی، از آینده هم خبر داده است که با کمی تعمق در آیات می‌توان به آن‌ها دسترسی پیدا کرد، که البته این آیات، خود یکی از معجزات به حق پیامبر نسبت به این مردمی است که به دنبال جهل و گمراهی بودند و با ظهور و بروز این کتاب، همگان از جهل و نادانی به مسیر رشد و تکامل انسانی سوق داده شدند و در این میان شیطان هم به مصداق صریح یکی از همین آیات گفت: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ.[ص/82] به عزت تو سوگند همگان را اغوا و از راه بدر می‌برم.» تلاش کرد و انسان‌ها را گمراه و منحرف کرد.
در هر حال آن‌چه که قابل طرح و بررسی از آیات این کتاب است، وجود این آیه شریفه است که خداوند به پیامبرش این‌گونه خطاب و امر می‌کند که: «قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى.[شوری/23] بگو -ای پیامبر- از شما هیچ چیزی در مقابل رسالتم نمی‌خواهم، مگر محبت و دوستی با اهل بیتم.» این آیه شاید یکی از آیات مهم این کتاب باشد که خبر از حوادث آینده - یعنی بعد از رحلت پیامبر اکرم- می‌دهد؛ چرا که بعد از رحلت پیامبر اسلام، امت پیامبر با اهل بیت ایشان به درستی رفتار نکردند و کردند آن چرا که نباید می‌کردند و آن ظلم و ستمی بود که به دختر پیامبر اکرم حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) و پاره تن رسول خدا روا داشتند و هر خواننده و شنونده‌ای از هر قوم و مذهب و دینی را متأثر می‌کند که آیا واقعاً امت پیامبر این‌گونه برخورد وحشیانه نسبت به اهل بیت کردند یا نه؟ یقیناً بعد از رحلت پیامبر این حوادث تلخ صورت گرفته است و در لابلای کتب اهل سنت به صورت جسته و گریخته و با کم و زیاد و به صورت ناقص و حذف شده و تقطیع شده بیان گردیده است و اگر کمی منصف‌تر بررسی شود، به حوادثی برخورد می‌کنیم که تاریخ از گفتن آن شرم دارد و قلم از نوشتن آن عاجز است.
مثلاً برخی از کسانی‌که سنگ اصحاب متخلّف پیامبر را به سینه می‌زنند با سخنان باطل خود سعی می‌کنند، تا حق را بپوشانند؛ از جمله می‌گویند ما نباید صحابه پیامبر را مورد بازخواست قرار دهیم و یا این‌که حوادث گذشته چه ارتباطی به ما و حال حاضر دارد و اگر کاری از ایشان سر زده، به اجتهاد خود عمل کردند و یا این‌که وقایع و حوادث گذشته تماماً دروغ بوده است و...
ما در این نوشتار مختصر به یک حادثه ناراحت کننده بعد از رحلت پیامبر که واقع گردید، با استفاده از منابع معتبر اهل سنت (صحیح بخاری و مسلم) که به قول خودشان -اصح کتب بعد از قرآن- است استشهاد می‌کنیم. تاریخ می‌گوید که بعد از رحلت پیامبر اسلام، غاصبین خلافت با دختر پیامبر به خاطر برخی مسائل که حق مسلّم آن دختر بود، به نزاع پرداختند و حق و حقوق ایشان را ندادند و منجر به کدورت و ناراحتی شدید حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) نسبت به ایشان گردید.
درکتاب صحیح بخاری و مسلم این‌گونه عبارت آمده است که فاطمه از ابوبکر ناراحت و خشمگین بود:
الف: «فغضب فاطمه بنت رسول الله فهجرت ابابکر فلم تزل مهاجرته حتیّ توفّیت.[1] فاطمه دختر رسول خدا ازابوبکر ناراحت و از وی روی گردان شد و این ناراحتی ادامه داشت، تا از دنیا رفت.»
ب: «فوجدت فاطمه علی ابی‌بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتی توفّیت.[2] فاطمه دختر رسول خدا از ابوبکر ناراحت بود و از او روی گردان شد و این ناراحتی ادامه داشت تا از دنیا رفت.»
ج: «فهجرته فاطمه فلم تکلّمه حتی ماتت.[3] فاطمه از ابوبکر ناراحت و از وی روی گردان شد و این ناراحتی ادامه داشت تا از دنیا رفت.»
د: «فوجدت فاطمه علی ابوبکر فی ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتی توفّیت.[4] فاطمه دختر رسول خدا از ابوبکر ناراحت و از وی روی گردان شد و این ناراحتی ادامه داشت تا از دنیا رفت.»
نتیجتاً این‌که سؤالی مطرح است که مگر اینان با دختر پیامبر چه کردند که باعث ناراحتی او شده و به وسیله همان ناراحتی از دنیا رفت؟؟؟!

پی‌نوشت:

[1]. صحیح بخاری، بخاری، دارالفکر، بیروت، لبنان، کتاب ابواب خمس باب 1 ج3 ص1126 حدیث2926
[2]. همان، کتاب مغازی، باب 35 ج4 ص1549 حدیث3998.
[3]. همان، کتاب فرائض، باب 2 ج6 ص2474.
[4]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، کتاب جهاد و سیر، باب 16 ج3 ص1759.