گناه نخستین آموزه ای بشری
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_گرچه مسيحيان تأكيد بسياری برگناه نخستين دارند، اما در قسمت عمده ای از كتاب مقدس اشاره ای صريح به اين آموزه وجود ندارد. عيسی در سخنان و مواعظش، چنين مطلبی را آموزش نداده است و در اناجيل اشاره صريحی به آموزه گناه نخستين نمیبینیم. در عهد قديم نيز چنين آموزه ای بيان نشده است؛ از اين روست كه يهوديان، گرچه همانند مسيحيان به داستانی كه در ابتدای سفر پيدايش درباره خطای آدم و مجازات وی آمده است باور دارند، اما هيچ اعتقادی به گناه اوليه ندارند و معتقدند انسان با روحی آزاد و بدون گناه وارد اين جهان ميشود .تنها در نامه های پولس است كه به آموزه گناه نخستين برخورد ميكنيم و مسيحيان به تبعيت از او، به اين آموزه معتقدند. مشخص نيست چگونه اين همه انبیای الاهی از چنين مسئله مهمی غفلت ورزيده اند، حتی خود مسيح هم در هيچ يك از آموزه هايش اشارهای به سرايت گناه آدم به فرزندانش نكرده است و حواريون هم از اين مسئله مهم كه ركن اساسی مسيحيت به شمار ميرود غفلت كرده اند و تنها پولس كه نه حواری بوده و نه حواريون را شاگردی كرده است، اين مسئله را به خاطر آورده و نوشته است: به خاطر يك نفر گناه وارد جهان شد.[1] آیا پذيرفتنی است كه انبيای عهد قديم، مسيح و حواريون از چنين مسئله مهمی غفلت كرده اند و تنها كسی كه به آن پی برده پولس است؟ البته بسياری از نوانديشان مسيحی بر اين باورند كه آموزه گناه نخستين حتی در آموزه های پولس نيز وجود ندارد و تصور گناه اوليه بطور روشن و صريح در انجيل بيان نشده است و تنها چيزی كه در گفتارهای پولس وجود دارد سخنانی دو پهلو و مبهم است و اين آگوستين قديس بود كه با سوء استفاده از اين جملات مبهم دكترين گناه اصلی را پايه گذاری نمود. آگوستين (يكي از چهار پدر كليسای اوليه) تئوری گناه نخستين را از اين آيه و با استفاده از ترجمه وولگات برداشت کرده بود. آگوستين تحت تاثير ترجمه وولگات، آیه ( روميان 5 : 12) را به عنوان گناهی كه توسط انسان به دنيا آمده است تفسير ميكند در حالی كه در متن يونانی ميگويد: گناه توسط يك انسان به جهان وارد شد چون همه انسانها گناه كردند (ترجمه ويليامز 802) تفاوت كوچكی بين اين دو برداشت وجود دارد که ميتواند در يك اعتقاد بنيادين مسيحيت نقش اساسی ای بازی كند. ما اگر به جای اينكه بگوييم «گناهی كه توسط يك انسان به جهان آمد»، بگوييم «گناه با ورود انسان به جهان اغاز شد» هيچ تغيير الهياتی را موجب نخواهد شد ولی اگر به روش اول ترجمه كنيم، چنانكه جروم در ترجمه وولگات انجام داده ميتوان از آن، اعتقاد به گناه اصلی را برداشت كرد. پدران الهيات ليبرال مسيحی معتقدند كه چون مطالب عهد جديد در پرتو آثار آگوستين تفسير شده و قوه تشخيص وی به علت اشتغال ذهنیِ بيش از اندازه اش با فرقه جبرگرا (يعنی مانويت) در اين گونه مسائل تضعيف شده بود، در نتيجه در مسيحيت نيز دچار سوء توهم شده؛ همچنين سابقه گناه آلود آگوستين نيز يك احساس گناه را هميشه با وی همراه كرده بود.[2]
پی نوشت:
[1] کتاب مقدس مسیحیان، عهد جدید، رومیان، 5 : 12
[2] جستارهایی در مسیحیت ، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم،نشر تا ظهور ، صفحه 106
افزودن نظر جدید