عدم تطبیق روایت ناجیه بر اهلسنت
در طول تاریخ، ضربات سهمگینی به پیکره دین مبین اسلام وارد آمده که مهمترین آن، تفرقه و از همگسیختگی امت اسلامی است. این لطمه چونان در عمق وجود دین اسلام نشست که شاهد دو جریان اساسی در دین اسلام به نامهای شیعه و اهلسنت هستیم. اگرچه این مساله از سوی پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در حدیث افتراق گوشزد شده بود، اما تاریخ اسلام این تفرقه را به بدترین وجه به نظاره نشست.
اما آنچه مهم است و باید مورد بررسی قرار بگیرد، دانستن طریق مستقیم از میان این همه اختلافات و پراکندگیهاست. این همان مسالهای است که پیامبر در انتهای حدیث ناجیه از آن نام میبرد. ایشان می فرماید: «بنیاسرائیل به 72 فرقه تقسیم شدند و این امت [اسلام] به زودی به 73 فرقه تقسیم خواهد شد. همه فرقهها در آتشند جز یک فرقه و آن فرقهای است که من و اصحاب من بر آن است.»
این روایت از کتب اهلسنت نقل شده و طبق دیدگاه ایشان، فراز اخیر روایت، "ما انا علیه و اصحابی . من و اصحاب من بر آنیم" است.[1] بنا به باور اهلسنت، ایشان به این سبب که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اصحابِ او را، تراز مبانی فکری خود قرار دادهاند، فرقه ناجیه هستند. این در حالی است که این ملاک قابل تطبیق بر فرقه ناجیه نیست. چرا که هر گروه و فرقهی اسلامیای، مدعی تبعیت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اصحاب وی است. این همان کلامی است که رشید رضا به آن اشاره کرده است.[2]
پینوشت:
[1]. بغدادی، ابوالفرج، تلبیس ابلیس، تحقیق: سید جمیلی، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ اول، 1405ه.ق، ص 7. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، بیروت، دار المعرفه، ج 8، ص 221 – 222؛
[2]. رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، بیروت، دار المعرفه، ج8، ص 221 – 222.
افزودن نظر جدید